حالا بیشتر از ۲۰سال است که طرح غربالگری آمبلیوپی یا تنبلی چشم به یکی از برنامههای مهم سازمان بهزیستی تبدیل شده است؛ برنامهای که کودکان سه تا شش ساله، جامعه هدفش هستند و خانوادهها را از سلامت چشمهای فرزندانشان یا عیوبی که بهصورت عینی و ظاهری دیده نمیشود، آگاه میکند.
طرحی که در بسیاری از پایگاههای سلامت سراسر کشور اجرایی میشود و با رویی گشاده از بچهها و والدین آگاهشان، استقبال میکند اما چرا تنبلی چشم تا این اندازه اهمیت دارد؟ چهعلائم ونشانههایی دارد وچطور میتوان ازوقوع آن پیشگیری و درنهایت، مشکل پیشآمده را در کوتاهترین زمان ممکن درمان کرد؟ این گزارش، پاسخی برای همه این سوالهاست.
دنیا را دقیق ببین!
درسالهای پس از تولد تا سنین شش تا هفت سال اول زندگی، مغز به همراه قدرت بینایی و با کسب تجربه از محیط پیرامون و اطراف، تکامل پیدا میکند: «برای این اتفاق، باید چشمها و مغز بهطور همزمان فعالیت کنند، یعنی چه؟ یعنی چشمها تجربه بینایی قوی داشته باشند که بتوانند اطلاعات را به مغز انتقال دهند.»
این را دکتر سید فرزاد محمدی، فوقتخصص چشمپزشکی به جامجم میگوید که معتقد است اگر این اتفاق نیفتد، تنبلی چشم رخ خواهد داد. درواقع هر سیستم بینایی، متشکل از شبکیه، عصب و قشر بینایی، ظرفیتی دارد که اگر تجربه بینایی قوی رخ ندهد، کاسه چشم پرولبریز نمیشود. در این میان، شاید اینطور به نظر برسد که پس همه آدمها تجربههای بینایی یکسانی برای تماشا دارند و همهچیز را با قدرت میبینند! اما گاهی ممکن است خلافش هم رخ دهد.
مثلا کودکی که در یک سالگی، آبمروارید بدتولد داشته است، انحراف چشم دارد یا با افتادگی پلک به دنیا آمده و همهچیز را با سایه میبیند از این تجربه بینایی قوی محروم است. آنچه در این حوزه باید بدانیم این است که تنبلی چشم به تنهایی یک بیماری نیست بلکه ناشی از بیماریهای چشم مانند عیوب انکساری یا همان دوربینی، نزدیک بینی یا آستیگماتیسم، انحراف چشم و... است؛ اتفاقی که در نهایت منجر به کاهش دید و بینایی میشود.
در واقع زمانی که بینایی یکی از چشمها خوب باشد و دیگری اینطور نباشد، مغز، چشم سالم را برای دیدن انتخاب میکند و چشم دیگر تنبل میشود و اطلاعات بینایی برای رسیدن به مغز از آن عبور نمیکند. حالا تصور کنید که چشم سالم دیگر هم دچار مشکل شود! چه اتفاقی میافتد؟ بله درست حدس زدید فرد نابینا خواهد شد! معاینه و پیگیری مداوم سلامت چشمها، تنها راه پیشگیری از وقوع چنین اتفاقی است.
و اما درمان...
۳.۵ تا ۵.۵سالگی، بهترین، موثرترین و مطلوبترین زمان ممکن برای درمان تنبلی چشم کودکان است؛ موضوعی که قریب به اتفاق متخصصان چشم بر آن تاکید دارند؛ چنانکه دکتر سید فرزاد محمدی هم سن زودتر یا دیرتر از این بازه زمانی یا همان بازه اصطلاحا طلایی برای معاینه ودرمان تنبلی چشم را اقدامی اشتباه میداند: «واقعیت این است که دیرتراز۵.۵تا شش سالگی، در صورت وجود تنبلی چشم، ظرفیت کمی برای درمان وجود دارد و زودتر ازسه سالگی هم ممکن است با پاسخ مثبت کاذبی روبهرو شویم که ما را به دردسرهای بیهوده میاندازد.»
پس چه بهترکه دربازه زمانی مناسب خودش، اقدام به پیگیری وبررسی وضعیت چشم کودکان داشته باشیم. اقدامات گاهی با بستن چشم به نتیجه میرسد گاهی با توصیه واستفاده ازعینک! گاهی هم در شرایط بسیار پیشرفته و پیچیده، نیاز به عمل جراحی پیدا میکند اما هرچه هست، آیندهای روشنتر و بیناتر برای فرزندانمان را به همراه خواهد داشت.
اهمیت غربالگری تنبلی چشم
تصور بسیاری از افراد اینگونه است که خب طبیعتا همه کسانی که دچار مشکل در چشم خود هستند به پزشک مراجعه میکنند و تنبلی چشم یا طرح غربالگری بیمعنی است و این طرح ضرورتی ندارد؛ فرضیهای که دکتر محمدی به آن پاسخ میدهد: «آن چیزی که باعث میشود طرح جمعیتی غربالگری تنبلی چشم اهمیت پیدا کند، زمانی است که چشمان فرد، ظاهری سالم دارد اما دچار خطای انکساری است! یعنی ممکن است یک چشم، آستیگمات بسیار خفیفی داشته باشد وچشم دیگر، دچار آستیگمات متوسط یا شدید باشد.»
موضوعی که درمعاینه چشم خودش را نشان میدهد و با راهکارهای مختلف، درمان میشود یا حداقل، روندی کاهش و رو به بهبود پیدا میکند. موضوعی که سید فرزاد محمدی هم آن را تایید میکند و معتقد است باید بهطور جدی و فعالانه به دنبال پیگیری موضوع برویم و این غربالگری درکودکان جدی گرفته شود تا در بزرگسالی، برایشان دردسر جدی ایجاد نکند.
روزنامه جام جم