مقام معظم رهبری، قانون اقدام راهبردی را موجب نجات کشور از سرگردانی بیان کردند
موسوی در ادامه به تشریح دلایل بی پایه و اساس بودن این ادعاها پرداخت و گفت: مقام معظم رهبری تاکنون حداقل دو بار در اظهارات علنی خود، قانون اقدام راهبردی مصوب مجلس یازدهم را مورد تایید و تمجید قرار دادند و با ذکر این قانون به عنوان یکی از دستاوردهای مجلس یازدهم، تصویب آن را موجب نجات کشور از سرگردانی و حالت ندانم کاری بیان کردند.
نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی افزود: قانون اقدام راهبردی برای مقابله با تحریم ها و صیانت از حقوق ملت ایران، واکنش طبیعی مجلس انقلابی به گستاخی ها، زورگویی ها و قانون شکنی های رژیم ایالات متحده بود. آمریکایی ها به رغم اجرای همه تعهدات ایران در برجام، نه تنها به تعهدات خود عمل نکردند بلکه در سال ۱۳۹۷ رسما از این معاهده خارج شدند و علاوه بر تحریم های گذشته فشارها و تحریم های جدیدتری را علیه ایران اعمال کردند. اقدامات گستاخانه دولت ترامپ تا جایی پیش رفت که حتی خود همین آقای ظریف وزیر خارجه و امضا کننده ایرانی برجام را در فهرست تحریمها قرار داد.
وی تاکید کرد: در برابر این فشارها و زورگویی های حاکمان آمریکا، دولتمردان آقای روحانی هیچ ایده مشخصی نداشتند و اولتیماتوم های متعدد آنها خطاب به آمریکا و اروپا راه به جایی نبرد. حتی اروپایی ها هم تره ای برای آقایان خرد نمی کردند که این رفتار تحقیرآمیز آنها را در ماجرای کانال مالی موسوم به «اینستکس» مشاهده کردیم.
سیاست خارجی دولت روحانی بعد از خروج ترامپ از برجام، سرگردانی و ندانمکاری بود
وی افزود: در حالی که سیاست خارجی دولت آقای روحانی بعد از خروج ترامپ از برجام به معنای واقعی کلمه سرگردانی و ندانم کاری بود افکار عمومی از مجلس تازه تاسیس یازدهم، به حق برای برون رفت از این شرایط انتظار جدی داشت و جریان اکثریت مجلس یازدهم از همان ابتدا برای خارج کردن سیاست خارجی کشور از این فضای سردرگم و تحقیرآمیز برنامه داشت لذا برخلاف ادعای آقایان، مقدمات تصویب قانون اقدام راهبردی برای مقابله با تحریمها از ابتدای شکل گیری مجلس یازدهم فراهم آمده بود و نه یک طرح بلکه چندین طرح با همین مضامین توسط نمایندگان مختلف در سامانه ثبت شده و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در حال بررسی آنها بود که پس از ترور دانشمند هستهای کشورمان شهید فخری زاده توسط عمال آمریکا و رژیم صهیونیستی در آذرماه سال ۱۳۹۹ این طرحها تجمیع و پس از تبادل نظر و هماهنگی با دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با رای قاطع نمایندگان مجلس تصویب شد.
موسوی خاطرنشان کرد: نکته عجیب درباره اظهارات آقایان روحانی، ظریف و نوبخت این است که ادعای خود را به گونهای مطرح می کنند که گویی آنها در حال مذاکره با دولت جو بایدن برای احیای برجام بوده و مجوز لغو تحریمها و ورود ۱۰۰میلیارد دلار به کشور را از بایدن اخذ نموده و درست در لحظه موفقیت آنها، مجلس یازدهم با تصویب قانون اقدام راهبردی همه رشته ها را پنبه کرده و موفقیت بزرگ آنها را دود هوا کرده است.
سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: طرح اقدام راهبردی برای مقابله با تحریم ها و صیانت از حقوق مردم ایران روز ۱۲ آذرماه ۱۳۹۹ در مجلس تصویب و روز ۱۸ آذر ابلاغ شد این یعنی هنوز در آمریکا دولت ترامپ روی کار بود و اصولا مذاکرهای در کار نبود که این قانون بتواند مانع موفقیت درآن شود.
وی افزود: جو بایدن روز ۱۴ دسامبر۲۰۲۰ (۲۴ آذر ۱۳۹۹) یعنی یک هفته بعد از تصویب قانون اقدام راهبردی در مجلس ایران توسط الکترال کالج آمریکا به عنوان رئیس جمهور قانونی این کشور برگزیده شد و یک ماه و اندی بعد یعنی در روز اول بهمن ۱۳۹۹ به طور رسمی مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده گرفت.
موسوی اضافه کرد: این ادعا که در اسفندماه سال ۱۳۹۹ قرار بود اتفاق بزرگی در موضوع هستهای رخ دهد و توافق بزرگی صورت بگیرد که تحریمها را لغو نماید، حرف بسیار عجیبی است و معلوم نیست مستند به کدام شواهد و مدارک بیان می شود. توجه داشته باشیم که رسیدن به اصل توافق هستهای ۲ سال زمان برد و بر فرض اینکه پس از روی کار آمدن بایدن قرار بود مذاکره و توافقی برای بازگشت به برجام انجام شود آیا چنین موضوعی در عرض یک ماه انجام شدنی بود؟ این ادعا قطعاً فاقد منطق عملیاتی است و نشان میدهد مطالبی که از سوی آقای روحانی و دولتمردانش بیان میشود، بیشتر سیاسی و احتمالاً شرح آرزوهای ناکام مانده است.
وی ادامه داد: جو بایدن اگرچه در زمان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از امکان بازگشت این کشور به برجام سخن به میان آورده بود اما راجع به کیفیت و سازوکار چنین احتمالی حرفی نزده بود. آنتونی بلینکن وزیر خارجه دولت بایدن که مشاور وی در ایام تبلیغات انتخاباتی هم بود طی اظهاراتی در ۳۰ اردبیهشت ماه سال ۱۳۹۹ در اعلام کرد که «در صورت بازگشت ایران و پایبندی کامل به برجام، بایدن در صورت پیروزی در انتخابات به دنبال رسیدن به توافقی قویتر از برجام با ایران خواهد بود.»
وی ادامه داد: بلینکن همچنین در اظهارات دیگری در خرداد ماه همان سال تاکید کرد که «چنانچه بایدن در انتخابات ماه نوامبر به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود، تمامی تحریم ها علیه ایران از جمله تحریم های اعمال شده توسط دونالد ترامپ را حفظ خواهد کرد... ایران باید به پایبندی کامل برجام برگردد در غیر اینصورت و تا زمانی که ایران این کار را انجام دهد واضح است که همه تحریمها پا برجا خواهند ماند.» معنا و مفهوم این مطالب بیان شده توسط بلینکن مشاور وقت و وزیر خارجه بعدی بایدن این است که اصولاً بایدن از ابتدا به دنبال بازگشت بی قید و شرط به برجام نبوده و حتی به توافقی قوی تر از برجام فکر می کرده است.
وی افزود: در همان مقطع کارزار انتخابات آمریکا گزارشگر نشریه آمریکایی وال استریت ژورنال گزارش میدهد که «هیچ مقامی در اروپا تصور نمیکند که بایدن در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بدون ایجاد تغییراتی در برجام به این توافق باز میگردد... بسیاری از مقامات آمریکایی فکر میکنند که بایدن از مسئله خروج آمریکا از برجام به عنوان اهرم فشار استفاده مفید خواهد کرد. بی بی سی هم در گزارشی به نقل از برخی نزدیکان بایدن گزارش داده بود که «ما به دنبال این هستیم که به توافق جامع تری با ایران برسیم که برنامه های موشکی و سیاست های منطقه این کشور را نیز محدود کند»؛ علی القاعده با وجود چنین نگاهی به احیای برجام توسط آمریکا و بایدن، مذاکرات مربوط به آن نمی توانست در عرض یک ماه به فرجام برسد کمااینکه مذاکراتی که بعدها بین ایران و آمریکا صورت گرفت نشان داد که چنین تصوری تا چه اندازه می تواند خام اندیشانه باشد.
دولت آقای روحانی پس از روی کار آمدن بایدن نه تصویر روشنی از شرایط جدید داشتند و نه ایده مشخصی
موسوی با اشاره به فضای سردرگمی موجود در دستگاه دیپلماسی دولت آقای روحانی حتی بعد از روی کار آمدن بایدن، گفت: حقیقت این است که دولت آقای روحانی و مسئولان سیاست خارجی آن بواسطه شوک ناشی از خروج آمریکا از برجام و برخوردهای تحقیرآمیز پس از آن، و نیز ابهام آلود بودن سیاست خارجی بایدن در قبال ایران، پس از روی کار آمدن بایدن نه تصویر روشنی از شرایط جدید داشتند و نه ایده مشخصی برای مواجهه با این شرایط تمهید کرده بودند. برخلاف ادعاهای قاطع کنونی مبنی تمام شدن کار در اسفند ماه و پایان تحریمها و تقدیم ۱۰۰میلیارد دلار، شخص آقای ظریف به عنوان نفر اول دستگاه دیپلماسی تا پایان اسفند ۱۳۹۹ تصویر دقیقی از سیاست خارجی دولت بایدن نداشت، هیچ نشانه ای از وجود مذاکره و توافقی بروز نداده و کماکان مشغول گلایه گذاری و شعار دادن علیه ادامه سیاست های ترامپ توسط دولت بایدن بود.
وی افزود: البته آقای ظریف – شاید با رصد و پیگیری اخبار انتخابات آمریکا – اجمالاً می دانست که حرفهای بایدن درباره احیای برجام ابهامات زیادی دارد و طبعاً آمریکایی ها بنا به ذات خود، شرط و شروط زیادی را برای این امر در نظر خواهند گرفت لذا آقای ظریف تا روی کار آمدن دولت بایدن در مواضعی که اتخاذ می کرد، به صورت مداوم از مردود بودن شرط گذاری توسط آمریکا برای بازگشت به برجام سخن می گفت. به همین دلیل او طی مصاحبه ای در آبان ماه ۹۸ با شبکه سیبیاس، ضمن رد مذاکره ایران با آمریکا در خصوص برجام می گوید که «اگر میخواستیم دوباره مذاکره کنیم، چهار سال پیش این کار را با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا انجام میدادیم.»
موسوی اضافه کرد: آقای ظریف همچنین در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۹ با روزنامه ایران مصاحبه ای داشته و نکاتی را مطرح کرده که نشان میدهد ایده، تصویر و تصور دقیقی از بایدن و دولت وی ندارد و از سوی دیگر میداند که اگر بایدن انتخاب شود به دنبال تحمیل شروطی بر ایران است و لذا از پیش به آنها پاسخ میدهد و عنوان میکند که «اینکه بایدن میخواهد به برجام برگردد بسیار خوب است، یک قسمت آن اجرای تعهدات شان به عنوان عضو ملل متحدد است، باید تحریم ها را بردارند و اقدامات تخریبی که ترامپ انجام داده و برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ بوده را متوقف کنند... اگر میخواهند به برجام برگردند؛ اما در شرایطی نیستند که شرط بگذارند چون آمریکایی ها امتیاز عضو برجام بودن را از دست دادهاند و الان میخواهند این امتیاز را دوباره به دست بیاورند و البته این کار غیر ممکنی نیست... حتما همه از اینکه آمریکا تلاش کند این امتیاز را به دست بیاورد، استقبال میکنند اما حتما آمریکا باید تلاش کند و حتما نیاز به اقداماتی از طرف آمریکا دارد... ما یک اسب را دو مرتبه نمیخریم و دو بار نمیفروشیم... آنچه در برجام هست، حاصل مذاکرات طولانی است. بسیاری از کسانی که در مذاکرات برجام حضور داشتند، مشاوران کنونی بایدن هستند و میدانند چه گذشته و مثل افرادی نیستند که توافق را ندیده باشند.»
موسوی در ادامه یادآور شد: معنا و مفهوم این مطالب این است که وزیر خارجه وقت از قبل میدانسته که بایدن و دولت جدید آمریکا به دنبال شرایط جدیدی برای ورود به برجام هستند به همین دلیل متقابلاً و بارها اعلام میکند که این ایران است که باید شرط بگذارد و آمریکا نباید به دنبال شرط گذاری برای احیای برجام باشد.
در قانون اقدام راهبردی ممنوعیتی برای مذاکره و توافق در نظر گرفته نشده بود
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس ادامه داد: قانون اقدام راهبردی که توسط مجلس در آذرماه ۹۹ تصویب شد، به هیچ عنوان مانع مذاکره یا توافقی نمی توانست باشد و در هیچ یک از مواد نه گانه آن ممنوعیتی برای مذاکره و توافق در نظر گرفته نشده بود. حتی مواد ۶ و ۷ این قانون در تعامل با دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به گونه ای تدوین شد که در صورت اقدام طرفهای متعاهد در برجام نسبت به لغو تحریم های ایران، امکان تجدیدنظر در مفاد قانون وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: همچنین برای ماده مربوط به خودداری از اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی مدت دو ماه فرصت داده شد و پس از آن نیز برای پیشبرد مذاکرات این مدت تمدید شود کمااینکه مقام معظم رهبری نیز بعدا زمانی که موضوع مذاکرات جدی شد، به صراحت اعلام کردند که در صورت انجام تعهدات آمریکا برای لغو تحریمها، مذاکرات (احیای برجام) مانعی ندارد و و اصولا این تلقی که مصوبه مجلس مانع مذاکره و توافق است وجود نداشت.
موسوی بیان کرد: آقای ظریف به خوبی می داند که مصوبه مجلس امری نبود که بتواند مانعی برای مذاکره و توافق باشد لذا او در مصاحبه ای در بهمن ماه سال ۱۳۹۹ تاکید می کند که در صورت لغو تحریم ها توسط آمریکا حتی ایران به پروتکل الحاقی بازمی گردد و می گوید که « همانگونه که در بالاترین سطح کشور اعلام شده، به محض اینکه آمریکا تحریم ها را بردارد و سایر شرکا به تعهدات خود عمل کنند، دیگر دلیلی نمیماند که ایران اقدام جبرانی انجام دهد... وقتی اصل تخلف کنار برود، دلیلی برای اقدامات جبرانی نخواهد بود و آن وقت ما میتوانیم به اجرای کامل پروتکل الحاقی همانطور که در پنج سال گذشته با جدیت انجام دادیم، ادامه دهیم». این مطلب آقای ظریف خود به روشنی گویاست که در آن مقطع اصلاً چنین تلقی ای وجود نداشته که با مصوبه مجلس امکان توافق وجود ندارد.
قانون اقدام راهبردی ناظر به مباحث ایجابی و فنی توان هستهای ایران است
وی خاطرنشان کرد: اصولاً قانون اقدام راهبردی ناظر به مباحث ایجابی و فنی توان هسته ای ایران است و قرار بود با تصویب و اجرای آن دست مذاکره کنندگان و دیپلمات های ما در مذاکرات پرتر و بازتر باشد کمااینکه آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت روحانی در مصاحبهای صراحتا بر این موضوع صحه گذاشت و تصریح کرد که «اگر بعد فنی، ظرفیت و قدرت فنی قانون اقدام راهبردی نبود آیا میتوانستیم در مقابل آمریکا قدرت نمایی کنیم؟ بعد فنی مصوبه مجلس این ظرفیت را ایجاد کرد تا در مذاکرات دست بالاتر را داشته باشیم... طرف مقابل نگران ظرفیت ایجاد شده و تجربه اندوزی ما است.» بنابراین جانمایه مصوبه مجلس، عمدتا ناظر به تقویت توان فنی و هسته ای کشور و در عین حال تاکید بر ضرورت عمل طرفهای برجام به تعهد لغو تحریم های ایران بود و ممنوعیت و ممانعتی برای مذاکرات ایجاد نمی کرد.
سخنگوی هیات رئیسه مجلس تاکید کرد: نه دولت روحانی و آقای ظریف تصویر و ایده روشنی برای مواجهه با دولت بایدن داشتند و نه مصوبه مجلس ممنوعیت و محدودیتی برای مذاکره و توافق ایجاد کرده بود؛ آقای ظریف حتی تا ۲۰ روز پس از روی کارآمدن جو بایدن هنوز درباره احتمال ورود دولت جدید آمریکا به مذاکرات احیای برجام تردید داشت و طی مصاحبهای در ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ می گوید که «با حضور دولتی جدید در واشنگتن این فرصت وجود دارد تا رویکرد تازهای آزموده شود اما پنجره کنونی به سرعت در حال بسته شدن است... این امر تنها در صورتی قابل اجتناب است که آمریکا تصمیم بگیرد از شکست حداکثری ترامپ درس بگیرد نه اینکه به آن گرایش داشته باشد.»
وی افزود: آقای ربیعی سخنگوی دولت وقت نیز در سخنان مشابهی در ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۹ تصریح می کند که «بدون لغو تحریمها ادعای آمریکا مبنی بر اعتقاد به دیپلماسی، یک لفاظی ریاکارانه و غیر قابل قبول به نظر میرسد... ما پیش از هر مذاکرهای باید نسبت به صداقت آمریکا و جدیت آن برای بازگشت به تعهدات مطابق نص توافق برجام اطمینان پیدا کنیم.» این اظهارات آقای ربیعی نشان می دهد که تا ۱۲ اسفند ۹۹ مذاکره ای رسمی بین ایران و آمریکا آغاز نشده بود چه رسد به آنکه توافقی صورت گرفته و کار تمام شده باشد.
عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: آقای ظریف یک ماه پس از روی کار آمدن دولت بایدن با همان نگاه تردیدآمیز و التماسی گذشته طی مصاحبه ای در ۲۹ بهمن ۹۹ می گوید که « الان یک ماه است که دولت بایدن سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ یعنی سیاست بی قانونی، قلدری و زورگویی را ادامه میدهد... اگر این ها معتقد هستند آن سیاست شکست خورده و معتقد هستند این سیاست آبروی آمریکا را برده ،ادامه این سیاست کمکی به آنها نمیکند و همان شکست و بی آبرویی را برای آنها دارد» معنا و مفهوم این مصاحبه این است که احتمالاً دولت روحانی پیامی جدی و امیدوار کننده از سوی دولت بایدن - پس از گذشت یک ماه از روی کار آمدن - برای احیای برجام دریافت نکرده و آقای ظریف در حال بیان همان مطالبی است که چند ماه قبل مطرح می کرده، حتی ناامیدانه تر و مایوس تر.
آمریکا و دولت بایدن تا پایان اسفند ۱۳۹۹، مذاکره امیدوار کنندهای با آقای ظریف و تیمش نداشتهاند
وی افزود: برخلاف ادعای آقایان که «قرار بود اسفندماه توافق کنیم و تحریمها لغو شود و ۱۰۰ میلیارد دلار بیاید» اصولاً تا انتهای اسفندماه سال ۱۳۹۹ در اظهارات دولتمردان آقای روحانی، مسئولان وزارت امور خارجه و سخنگویان مذاکرات هسته ای، هیچ نشانه و اشاره و قرینه ای مبنی بر این که مذاکره ای جدی یا توافقی با دولت بایدن صورت گرفته، وجود ندارد به گونه ای که آقای ظریف طی سخنانی که در اندیشکده مرکز سیاست گذاری اروپایی مطرح کرد، تصریح می کند که او « در سیاست اعمال فشار حداکثری تفاوتی بین جو بایدن و دونالد ترامپ نمی بیند و مذاکرات به پیش گفتگو نیاز ندارند چون آمریکا تقاضاهای بی ربط دارد.» این نشان می دهد که آمریکا و دولت بایدن تا آن زمان، مذاکره امیدوار کننده ای با آقای ظریف و تیمش نداشته اند و به دنبال «پیش مذاکره» آن هم در قالب «تقاضاهای بی ربط» بوده اند.
سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: مذاکرات رسمی بین ایران و کشورهای متعاهد برجام از جمله آمریکا ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ در وین آغاز شد و با توجه به این که آقای روحانی بسیار مشتاق بود تا توافق جدید را به نام دولت خود نهایی کند، روند مذاکرات بسیار سریع پیش می رفت به گونه ای که آقای روحانی در ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ اعلام کرد که « مذاکرات احیای برجام تاکنون ۶۰ تا ۷۰ درصد پیشرفت داشته است و اگر آمریکایی ها صادقانه رفتار کنند در زمان کوتاهی به نتیجه خواهد رسید.»
موسوی افزود: متاسفانه آقایان روحانی و ظریف یک بار در ماجرای برجام از روزنه خوشبینی مفرط به آمریکایی ها کشور را گرفتار کردند و بدون پیش بینی و اخذ ضمانت های اجرایی لازم، تمامی تعهدات ایران را به مرحله اجرا درآورده و تقریباً صنعت هسته ای را متوقف کردند در حالی که آمریکایی ها تعهدات خود را مطابق برجام انجام نداده و نهایتاً هم بدون هیچ هزینه ای از آن خارج شدند. با کمال تاسف در جریان مذاکرات احیای برجام نیز آقای روحانی و تیم مذاکره کننده اش از تجربه تلخ قبلی عبرت نگرفته و همچنان با خوشبینی مفرط و عجله با آمریکایی ها مواجه می شدند. این در حالی بود که آمریکایی ها در دولت بایدن نیز با همان رویکرد زورگویی و بی صداقتی وارد عرصه مذاکرات شده بودند و آقایان روحانی و ظریف گرچه در موضع گیری و سخنرانی از این بی صداقتی و قلدرمآبی آمریکایی ها گلایه می کردند اما گویا در عرصه عمل، این ویژگی های طرف مقابل را نادیده گرفته و کاملًا خوشبینانه مواجهه می کردند.
نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی در ادامه به سخنان خوشبینانه دیگری از رئیس جمهور دولت دوازدهم در ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ در هیات دولت اشاره کرد و گفت: آقای روحانی در این سخنان، مذاکرات احیای برجام را تقریباً تمام شده فرض کرده، مسائل اصلی را تمام شده دانسته و می گوید که «آمریکاییها فهمیدند راه، تعامل است و همه فهمیدند که باید مذاکره کنیم لذا در وین پای میز مذاکره آمدند و امروز الحمدالله می بینیم که مسئله اصلی ما با امریکایی ها در مذاکرات حل و فصل شده و تنها چند مسئله باقی مانده که آن هم مذاکره میکنیم و به نتیجه می رسیم... ما کارمان را انجام دادیم و تمام کردیم... درباره قولی که به ملت ایران درباره رفع تحریمها دادیم هم به قولمان وفادار ماندیم و یکبار تحریم را در سال ۱۳۹۴ و یکبار هم در سال ۱۴۰۰ شکستیم.» یعنی آقای روحانی ادعا می کند که مذاکره صورت گرفته، مسائل حل و تحریم ها هم لغو شده است.
متاسفانه آقای روحانی و آقای ظریف عادت دارند که ناکامیهای خود را به داخل نسبت دهند
موسوی افزود: این سخنان آقای روحانی در نیمه خرداد سال ۱۴۰۰ مطرح شد و ادعا این بود که کار تمام است اما کاملاً روشن بود که چنین ادعایی هم مثل ادعای لغو تحریم ها در سال ۱۳۹۴ ناشی از خوش بینی مفرط به آمریکا و غرب و تجربه نگرفتن از گذشته است. آمریکایی ها و بایدن هم مثل اوباما و ترامپ صداقتی نداشتند و همان گونه که در اصل برجام به تعهداتشان پایبند نبودند در احیای برجام هم با همان شیوه ها عمل کردند و بیش از آنکه دنبال انجام تعهداتشان باشند به دنبال باج گیری و امتیازگیری جدید از ایران بودند. به همین دلیل هم به رغم ادعای آقای روحانی مبنی بر حل همه مسائل اصلی و لغو تحریم ها، در عرصه عمل اتفاقی نیفتاد و آمریکایی ها در ادامه با بهانه های واهی مذاکرات را به بن بست کشاندند و اعلام کردند احیای برجام دیگر در اولویت آنها نیست.
عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: متاسفانه آقای روحانی و آقای ظریف از گذشته عادت دارند که ناکامی های خود را ولو آنکه دشمنان خارجی عواملش باشند، به داخل نسبت دهند و خاطرمان نرفته که در جریان مذاکرات برجام هم هرگاه آمریکایی ها دبه می کردند، آقای روحانی و ظریف موضوع را به داخل ربط می دادند و مثلاً یک آزمایش موشکی یا مانور نظامی، نوشتن شعاری روی یک موشک، سرمقاله یک روزنامه یا خطبه های یک امام جمعه را عامل توقف مذاکرات و لغو نشدن تحریم ها ذکر می کردند.
وی ادامه داد: در مذاکرات احیای برجام هم در حالی که تا قبل از بن بست مذاکرات، با خوشبینی تمام از حل شدن همه مشکلات و مسائل و به ثمر رسیدن مذاکرات و لغو تحریم ها در کوتاه مدت سخن به میان می آوردند؛ به محض آنکه بهانه های آمریکایی شروع شد و دولت بایدن شروع به زورگویی های ترامپ گونه کرد و مذاکرات دچار سکته شد، آقای روحانی توپخانه را به سمت داخل گرفت و متهم تراشی برای بن بست مذاکرات را آغاز کرد و از همان زمان ادعای مانع بودن مصوبه مجلس مطرح گردید که تا الان هم ادامه دارد.
نوبخت و ظریف زمانی که برجام در حال اجرا بود، چقدر منابع مالی را توانستند به داخل کشور بیاورند؟
موسوی به روحانی، ظریف و نوبخت که ادعای از بین رفتن انتفاع بزرگ اقتصادی ایران به دلیل شکست مذاکرات با مصوبه مجلس را دارند، تجربه نافرجام برجام را یادآور شد و گفت: آقای نوبخت که می گویند می توانستیم مذاکره کنیم و مسائل اقتصادی را حل کنیم و آقای ظریف که مدعی است مجلس مانع بهره گیری کشور از ۱۰۰میلیارد منافع برجام شد، بیایند و توضیح دهند زمانی که برجام در حال اجرا بود یعنی بین سالهای ۹۴ تا ۹۷ چقدر از تحریم های بانکی و مالی کشور لغو شد و چقدر منابع مالی را توانستند به داخل کشور بیاورند؟
وی افزود: قبل از اجرای برجام ۴۷ سناتور آمریکایی به سران ایران نامه نوشتند و اعلام کردند که رئیس جمهوری بعدی آمریکا به راحتی میتواند برجام را کنار بگذارد ولی آقای روحانی و ظریف هیچ وقعی به این موضوع نگذاشته و با تکیه به امضای جان کری، برجام را پذیرفته و تمام تعهدات ایران در این معاهده را اجرایی کردند. سه سال بعد ترامپ بدون هیچ هزینه ای از برجام خارج و تحریم های جدیدتری را بر کشورمان تحمیل کرد و در برجام هیچ پیش بینی خاصی در این باره وجود نداشت. از این اتفاق تلخ که بگذریم تمام شواهد حاکی از آن است که طی همان ۳ سال حضور آمریکا در برجام هم، ایران انتفاع مهمی از این معاهده نبرد. زیرساختهای تحریم از سوی آمریکا حفظ شد و در حالی که قرار بود برجام «حتی مشکل آب خوردن مردم» را هم حل کند، مشکلات ناشی از تحریم ها کماکان برقرار ماند.
نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی درباره ادعای لغو تحریم ها پس از برجام، اظهارات رئیس بانک مرکزی دولت آقای روحانی را یادآور شد و گفت: آقای سیف رئیس بانک مرکزی دولت روحانی، سال ۱۳۹۵ در اجلاس صندوق بین المللی پول به صراحت اعلام کرد که «اجازه دهید به آنچه از اجرای سه ماه گذشته از تاریخ اجرای برنامه جامع اقدام مشترک داریم نگاه جامع داشته باشیم... تقریباً هیچ چیز اتفاق نیفتاده است و عایدی ما از ابتدای برجام، تقریباً هیچ است.» و سپس در جای دیگری از سخنان خود اشاره می کند که «با آنکه قرار است سپرده های ایران در بانک های خارج از کشور قابل دسترس باشد، بانک های اروپایی همچنان نگران نقض قوانین امریکا و مواجه شدن با جریمه های سنگین این کشور هستند» یعنی در حالی که برجام امضا و اجرا شده بود، ایران تمام تعهدات خود را بر روی زمین عملیاتی کرده، سانتریفیوژها را جمع آوری نموده و قلب رآکتور اراک را از سیمان آکنده کرده بود؛ اما با فشار آمریکایی ها هیچ بانکی اجازه توافق و همکاری با ایران را نداشت و طبیعتاً همچنان شرایط ماقبل برجام بر مراودات مالی ایران با خارج کشور حکمفرما بود.
سخنگوی هیات رئیسه مجلس افزود: آقای سیف رئیس بانک مرکزی دولت آقای روحانی در مصاحبه دیگری که بعدها منتشر شد، ابعاد دیگری از این کمدی تلخ برجامی را تشریح نموده و می گوید که «درست است تحریمهای سازمان ملل لغو شد اما آن چیزی که وجود دارد به دلیل تحریم های اولیه بانک هایی است که با دلار آمریکا کار میکردند، آنها نمیتوانستند با ما کار کنند... به طور مشخص اطلاعاتی به دست آوردیم که امریکایی ها به بانک های اروپایی که با ایران همکای داشتند مراجعه و می گفتند مراقب باشید و با ایران کار نکنید... به عنوان مثال آمریکا به یک بانک سوئیسی که پذیرفته بود با ایران کار کند، گوشزد کرده که نباید با ایران مراودات بانکی داشته باشد... یا اینکه با بانک دیگری در آلمان نیز تماس گرفتند و گفتند که درست است با بانک های امریکایی ارتباطی ندارید اما اگر با ایران همکاری کنید، بانک های کارگذار را ملزم میکنیم که با شما کار نکنند.».
موسوی ادامه داد: وقتی آقای سیف با این جزئیات کارشکنی آمریکایی ها در مراودات بانکی و مالی ایران را در ۳ سال اجرای برجام و قبل از خروج ترامپ از آن، با این صراحت تشریح می کند؛ آقای ظریف بر چه مبنایی ادعای از بین رفتن انتفاع ۱۰۰ میلیارد دلاری ایران به واسطه مصوبه مجلس را مطرح می کند؟ آقای ظریف و نوبخت بیایند و صریح و شفاف بگویند طی سه سال اجرای برجام چقدر منابع مالی به کشور وارد شد؟ سرمایه گذاری خارجی که هیچ، از منابع بلوکه شده متعلق به ایران در سایر کشورها چقدر به کشور بازگشت؟
وی همچنین با سخیف خواندن این ادعای ظریف که تصویب قانون راهبردی در مجلس یازدهم برای جلوگیری از انتخاب شدن یک فرد اصلاح طلب یا اعتدالی در انتخابات ریاست جمهوری آینده بود، تاکید کرد: حقیقتاً این جملات آقای ظریف مایه شرم و تاسف است. زمانی که مصوبه اقدام راهبردی در مجلس در دستور کارمجلس یازدهم قرار گرفت، فضای عمومی کشور و صحن مجلس کاملاً متاثر از شهادت دانشمند هسته ای کشور شهید فخری زاده بود. افکار عمومی کشور پس از مدت ها زورگویی، بی صداقتی، نفاق و برخوردهای تحقیرآمیز طرف آمریکایی، از مجلس انقلابی انتظار یک اقدام قاطع داشت و اصلاً در آن فضا کسی به موضوع انتخابات آینده ریاست جمهوری فکر نمیکرد.
سخنگوی هیات رئیسه مجلس افزود: اگر بخواهیم با همین زاویه دید سیاسی آقای ظریف به مسئله نگاه کنیم، اتفاقاً خود ایشان و هسته مرکزی دولت آقای روحانی از چنین منظری به موضوع می نگریستند و به همین دلیل هم مدام تاکید داشتند بدون این که مقدماتی طی شود، بدون اینکه چارچوب روشنی مشخص شود و بدون اینکه آمریکا قدم مثبت روشنی برای لغو تحریم ها بردارد، مذاکرات باید هر چه زودتر شروع شده و قبل از پایان دولت آقای روحانی به فرجام برسد.
وی ادامه داد: تنها کسی که به صراحت بین مذاکرات هسته ای و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ارتباط برقرار کرد و این موضوع را به زبان آورد خود آقای ظریف بود که در ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ طی اظهاراتی در اندیشکده مرکز سیاست گذاری اروپایی در بروکسل اعلام کرد که «دولت جو بایدن باید به سرعت برای احیای برجام اقدام کند وگرنه با رسیدن دوران انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تحول خاصی تا اواخر سال آینده رخ نخواهد داد... وقتی ما وارد دوره انتخابات شویم، دولت درحال تحویل دادن قدرت است لذا باید تقریبا ۶ ماه صبر کرد.» حال اگر بخواهیم با همان زاویه دید سیاسی آقای ظریف به موضوع مذاکرات نگاه کنیم، اتفاقاً خود ایشان در قیاس با دیگران، نگران انتخابات و مذاکرات بوده و با عجله اصرار داشت که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مذاکرات به نتیجه رسیده و توافق صورت بگیرد. دلیل این تعجیل چه بود و چرا آقای ظریف اصرار داشت که مذاکرات در همان دولت قبل و پیش از انتخابات ریاست جمهوری به پایان برسد؟