در آستانه شهادت امام موسی کاظم علیه السلام با علت نام گزاری ایشان به این لقب آشنا می شویم.
لقـب مـشـهـور امام موسی (علیه السلام)، كـاظـم اسـت یـعنى خاموش و فرو برنده خشم، چرا که با این که حضرت چه بسیار از دست دشـمـنـان شکنجه و ظلم دید و تحمل نمود و به ایشان نفرین نكرد، حتى آنانكه در ایام حبس آقا در زندانهای تاریک و تنگ و مرطوب، مكرر از در كینه در آمـدنـد ولی از آن حـضـرت یـك كـلمـه سـخـن خـشـم آمـیـز نـشـنـیـدنـد. ابـن اثیر كه از متعصبان اهل سنت است گفته : آن حضرت را كاظم لقب دادند به جهت آنكه احسان مى كرد با هركس كه بـا اوبـدى مـى كـرد واین عادت همیشه اوبود.
زندگینامه امام موسی کاظم(ع) از ولادت تا شهادت
ولادت امام موسی کاظم(علیه السلام)
موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانستهاند.
درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذیالحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است.
مادر ایشان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم میکردند.
فرزندان امام موسی کاظم(علیه السلام)
حضرت ابو الحسن موسى (ع) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشتند: على بن موسى الرضا (علیه السلام)، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبداللَّه، اسحق، عبیداللَّه، زید، حسن، فضل، حسین، سلیمان، فاطمه کبرى، فاطمه صغرى، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغرى، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم.
در میان تمام فرزندان حضرت ابو الحسن(علیه السلام) فرزند بزرگوارش حضرت ابو الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام) از همه بزرگوارتر و عالیقدرتر و داناتر و فاضلتر بوده. احمد بن موسى مردى کریم و بزرگوار و پرهیزکار بود و حضرت موسى بن جعفر این فرزند بزرگوار را دوست می داشت و بر سایر فرزندان مقدم میداشت و بستان یسیر خود را به او بخشیده بود.
زندگی امام موسی کاظم علیه السلام
مناظرات علمی امام موسی کاظم (علیه السلام)
مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم با برخی از خلفای عباسی، دانشمندان یهودی و مسیحی، ابوحنیفه و دیگران گزارش شده است. باقر شریف قرشی هشت گفتگو از امام کاظم، تحت عنوان مناظرات آن حضرت گرد آورده است. امام کاظم(ع) با مهدی عباسی مناظرههایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده است. با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته است. از آنجا که هارون میخواست خویشاوندی پیامبر(ص) با خود را نزدیکتر از نسبت او با موسی بن جعفر نشان دهد، امام کاظم در حضور هارون به نزدیکتر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کرد. گفتگوهای موسی بن جعفر با عالمان ادیان دیگر نیز معمولا در پاسخ به پرسشهای آنان صورت گرفته که در پایان به گرویدن آنان به اسلام انجامیده است.
برخوردهای سیاسی امام موسی کاظم(علیه السلام)
دورانى که امام کاظم علیه السّلام در آن زندگى مى کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگرى حکّام عباسى بود.این اعمال فشار از زمان امام صادق علیه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا علیه السّلام که دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه یافت؛ مردم در زمان مأمون اندکى احساس امنیت سیاسى کردند، ولى دیرى نپایید که دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سیاسى عباسیان در دورهاى آغاز شد که پیش از آن امام باقر و صادق(ع) با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمى و حدیثى شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشى عظیم در میان شیعه پدید آورده بودند.رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در این حرکت علمى، توازن و تعادل فکرى را میان شیعیان برقرار کنند.
دوران زندگی امام موسی کاظم علیه السلام
عصر امام کاظم علیه السّلام دوران بسیار سختى براى شیعیان بود و در این دوران حرکتهاى اعتراضآمیز متعددى از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت که از مهم ترین آنها قیام حسین بن على، شهید فخ – در زمان حکومت هادى عباسى- و نیز جنبش یحیى و ادریس فرزندان عبد الله بود که در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترین رقیب عباسیان، علویان بودند و طبیعى بود که حکومت آنان را سخت تحت نظارت آنها بگیرد. امامان شیعه همگى بر لزوم رعایت تقیه پافشارى کرده و مى کوشیدند تا تشکّل شیعه و رهبرى آنها را به طور پنهانى اداره کنند. طبعا این وضعیت سبب مىشد تا تاریخ نتواند از حرکات سیاسى آنها ارزشیابى دقیقى به عمل آورد.
امام موسی کاظم(علیه السلام) در زندان
امام کاظم علیه السّلام دو بار به دست هارون به زندان افتاده اند که مرتبه دوم آن از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳؛ یعنى به مدت چهار سال به طول انجامیده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان اوّل مدّت قید نشده است.
دلایل زندانى شدن امام
هر دوبار زندانی شدن حضرت به دست هارون بوده است عبارت است از:۱- سختگیری های هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم(علیه السلام)
۲- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا(صل الله علیه و آله) هستند.
۳- مفترض الطاعه بودن امامان شیعه و ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیلی این صفت ائمه اطهار؛ مرحوم صدوق از جمله علل به شهادت رسیدن امام کاظم علیه السّلام را آگاهى یافتن هارون از اعتقاد شیعیان به امامت امام دانسته است. هارون فهمید که شیعیان شب و روز به خدمت امام مىرسند. و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش آن حضرت را به شهادت رسانید.
۴- سعایت برخی از بستگان امام مانندعلی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.
هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود تا دست به چنین توجیهاتى بزند تا اقدامش از طرف مردم مورد انکار و نفرت قرار نگیرد.
هارون در همان مسجد دستور توقیف حضرت را صادر کرد. وى دستور داد تا دو کاروان آماده کرده، یکى را به سمت کوفه و دیگرى را به سمت بصره بفرستند. او امام را همراه یکى از این دو کاروان روانه ساخت. این کار به این دلیل انجام گرفت تا مردم ندانند امام در کجا زندانى مىشود.
مکانهای زندانی شدن حضرت
هارون، امام کاظم علیه السّلام را نزد حاکم بصره، عیسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهایت، عیسى از این کار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحویل شخص دیگرى بدهد.در غیر این صورت او را آزاد خواهد کرد، زیرا در تمام این مدت کوشیده تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چیزى نیافته است.
پس از آن، امام را تحویل فضل بن ربیع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده که از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از این کار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحویل فضل بن یحیى دادند و مدتى نیز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى داشت. پس از آن امام کاظم علیه السّلام را تحویل زندانبان دیگرى بنام سندى بن شاهک دادند.
شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)
واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید.
شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.
نحوه اعلام شهادت حضرت
پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارشهای متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخنویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کردهاند. در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، خفه کردهاند.
دلایل علنی کردن شهادت
برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات اینکه او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشتهاند.
پیکر موسی بن جعفر(ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. مدفن ایشان به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای اینکه بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود.
در ادامه به بخشی از احادیث این بزرگوار اشاره میکنیم:
** تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائی کردهام: اوّلین آنها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسی و نسبت به او شناخت پیدا کنی.
دوّم، این که بفهمی که از برای وجود تو و نیز برای بقاء حیات تو چه کارها و تلاشهائی صورت گرفته است.
سوّم، بدانی که برای چه آفریده شدهای و منظور چه بوده است.
چهارم، معرفت پیدا کنی به آن چیزهائی که سبب میشود از دین و اعتقادات خود منحرف شوی یعنی راه خوشبختی و بدبختی خود را بشناسی و در جامعه چشم و گوش بسته حرکت نکنی.
** بد شخصی است آن که دارای دو چهره و دو زبان میباشد، که در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر.
**مَثَل دنیا همانند مار است که پوست ظاهر آن نرم و لطیف و خوشرنگ، ولی در درون آن سمّ کشندهای است که مردان عاقل و هشیار از آن گریزانند و بچّه صفتان و بوالهوسان به آن عشق میورزند.