اکونومیست نوشت: استفاده از عبارات لاتین در ریاض نادر است، اما عبارت panem et circenses («نان و سرگرمی») بهترین عبارتی بود که یکی از نویسندگان سعودی برای تشریح سوءبرداشتها درباره وضعیت کشورش پیدا کرد. این نویسنده معتقد است محمد بن سلمان، نماد این اصطلاح باستانی است. ولیعهد با حذف انواع یارانههای دولتی نان مردم را از آنها گرفت، اما همزمان به جای ایجاد فضای مدنی همه را به "لذت بردن از شرایط برای رسیدن به عربستانی جدید" تشویق میکرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: ظاهرا هم موفق بود. شاهزاده به ویژه در بین جوانان محبوب شد. با این حال این نویسنده به یک تناقض اشاره میکند. این پادشاهی میلیاردها دلار برای منحرف کردن حواس مردم هزینه کرده است، از تور گلف جدید گرفته تا قراردادی عظیم برای به خدمت گرفتن کریستیانو رونالدو، فوتبالیست پرتغالی، در حالیکه اصرار دارند دیگر نمیتوانند آن یارانههای گسترده را به شهروندانشان بدهند. اما تا چه زمانی میتوان سر سعودیها را تنها به لذت و بازی گرم کرد؟
برای چندین دهه، شش عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، باشگاه از پادشاهیهای نفتی، قراردادهای اجتماعی مشابهی را اجرا میکردند. درآمدهای نفت و گاز خزانههای آنها را پر میکرد. شهروندان از مزایایی در قالب یارانه، کمک هزینه و مشاغل دولتی بهره بردند. خارجیها فقط تا زمانی که مفید بودند میآمدند و کار میکردند و دو گروه عمدتاً زندگی جداگانهای داشتند.
اما دیگر اینطور نیست. چند سال گذشته زمان تغییرات سریع در GCC بوده است. عربستان سعودی در حال کنار گذاشتن بسیاری از محدودیتهای اجتماعی خود و باز کردن فضا در برابر جهان است. صحبتهایی در سراسر خلیج فارس برای پایان دادن به اشتغال دولتی گسترده و رفتن به سمت بخش خصوصی وجود دارد. سیاستهایی که غیرقابل تصور بود، از کاهش یارانهها و مالیاتهای جدید گرفته تا زندگی مشترک و ازدواج مدنی، با کمی هیاهو اجرا میشود.
شورای همکاری یکپارچه نیست. در کویت گویی یک نسل است که هیچ چیز تغییر نکرده (و البته بسیاری از شهروندان ناراحتند). قطر با اقیانوسی از گاز طبیعی و جمعیتی کوچک، عجلهای برای کاهش دستمزد عمومی ندارد. اما عربستان سعودی و امارات متحده عربی سریعترین حرکت را داشته اند. آنها با هم بیش از ۷۵ درصد از جمعیت شورای همکاری و ۷۰ درصد از تولید ناخالص داخلی ۲ تریلیون دلاری آن را تشکیل میدهند، تجربه آنها تاثیر زیادی بر منطقه خواهد داشت.
حاکمان هر دو کشور بر این باورند که دوره، دوره آنهاست. آنها برنامههای جدی (اما تا کنون، بینتیجه ای) برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و آمادهسازی برای دوران پس از نفت دارند. آنها میخواهند بازیگران جهانی در دیپلماسی و تجارت باشند و میخواهند شهروندان خود را راضی نگه دارند.
این اهداف قابل ستایش است، اما در همین موارد هم تضاد وجود دارد. تنوع به معنای سوق دادن شهروندان به بخش خصوصی است که برخی برای آن آمادگی کافی ندارند و این به معنای کاهش سودآوری و صدمه به قرارداد اجتماعی چند نسل گذشته آنهاست. برای جبران این شرایط، حاکمان به توسعه اشکال جدیدی از ناسیونالیسم روی آوردهاند حتی در شرایطی که چنین برنامههایی نیازمند ورود انبوهی مهاجر خارجی به منطقهایست که حدود نیمی از جمعیت آن همین امروز مهاجر هستند.
این دوران در خلیج فارس، امیدوارکننده و همزمان گیج کننده است. اقتصادها و جوامع در حال باز شدن هستند، اما زندگی سیاسی در حال بسته شدن است. یکی از اعضای سلطنتی میگوید: «گفتگو نکردن برای کشور مناسب نیست». بسیاری از جوانان کشورهای خلیج فارس نگران هستند که این عجله در ایجاد تنوع و رقابت آنها را از قافله عقب بیاندازد.
مشهودترین تغییرات در عربستان سعودی است که برای چندین دهه تحت قوانین سختگیرانه اسلام اداره میشد. شاهزاده محمد، ولیعهد و حاکم واقعی از سال ۲۰۱۷، این سختگیریها را کمتر کرده است. زنان در سال ۲۰۱۸ مجاز به رانندگی شدند. سینماها که از دهه ۱۹۸۰ ممنوع بودند، در همان سال بازگشایی شدند. این پادشاهی اکنون میزبان کنسرت و مسابقات ورزشی است. الکل هنوز غیرقانونی است، اما ممکن است به زودی تغییر کند، حداقل در مناطقی که هدف آنها جذب گردشگران خارجی ثروتمند است.
چنین تغییراتی چند هدف را دنبال میکند. آنها بسیاری از سعودیها را به حامیان پرشور شاهزاده محمد تبدیل کرده اند. کمتر کسی دلش برای متوا، پلیس مذهبی هراسآور، تنگ میشود که مردم را به دلیل نرفتن به نماز در وقت اذان یا آرایش کردن مورد آزار و اذیت قرار میداد. برای چندین دهه، سعودیها مجبور بودند به شهرهای آزادتر خلیج فارس مانند دبی یا مناطق دورتر سفر کنند تا بتوانند موهای خود را آزاد بگذارند. نگه داشتن آنها (و پول آنها) در داخل کشور برای اقتصاد عربستان خوب است.
دنیای قدیمی اکنون دنیای جدیدی است
این انقلاب اجتماعی عربستان را برای خارجی ها، هم جذابتر میکند. شاهزاده محمد به شرکتهای چندملیتی گفته است که تا سال ۲۰۲۴ دفاتر منطقهای خود را به پادشاهی منتقل کنند وگرنه با خطر از دست دادن قراردادهای دولتی مواجه خواهند شد. مدیران برخی شرکتها هنوز در مورد همه چیز از فضای کسب و کار گرفته تا کمبود مدارس بین المللی نگران هستند، اما تغییرات، توانسته این درخواست را قابل قبولتر کند.
همه اینها چالشی را برای امارات متحده عربی به عنوان مرکز تجاری برتر در خلیج فارس به دنبال داشته است. مشاوران برای برگزاری جلسات هفتگی به ریاض پرواز میکنند، سپس برای تفریح آخر هفته به دبی بازمی گردند. امارات متحده عربی که نگران از دست دادن مزیت رقابتی خود است، تغییرات اجتماعی خود را سرعت بخشیده است.
در طول سه سال گذشته، قوانین مربوط به خانواده را که برای مدتها بر اساس قوانین اسلامی تبیین میشد، اصلاح کرده است. ابوظبی، پایتخت، ازدواج مدنی برای غیر مسلمانان را در سال ۲۰۲۱ قانونی کرد. شش امارت دیگر از فوریه امسال این قانون را اجرایی خواهند کرد. از سال ۲۰۲۰ به زوجهای اجازه داده شده است که بدون ازدواج رسمی با هم زندگی کنند، کاری که قبلا جرم محسوب میشد. قوانین مربوط به مشروبات الکلی هم سهلتر شده است.
سال گذشته، امارات متحده عربی حتی تقویم خود را تغییر داد و تعطیلات آخر هفته جمعه و شنبه خود را (که به مسلمانان متدین اجازه میداد در نماز جمعه شرکت کنند) را به شنبه و یکشنبه تغییر داد تا بهتر با بقیه جهان هماهنگ شود. از سال ۲۰۱۸، چهار عضو از شش عضو شورای همکاری مالیات بر ارزش افزوده را اجرا کردهاند. امارات متحده عربی از ژوئن مالیات شرکتی ۹ درصدی را اعمال خواهد کرد. مالیات بر درآمد هنوز تابو است، اما همه میدانند به مرور آن هم اجرایی خواهد شد. قرارداد اجتماعی خلیج فارس به معنای مالیات صفر برای شهروندان و مهاجران بود، اما دیگر اینطور نیست.
زندگی به روشهای دیگر هم گرانتر میشود. امارات در سال ۲۰۱۵ یارانه سوخت را متوقف کرد. بنزین هنوز طبق استانداردهای جهانی ارزان است، اما ۳۰ درصد گرانتر از عربستان سعودی و تقریبا ۱۵۰ درصد گرانتر از کویت است. اکثر کشورهای خلیج فارس قیمت برق و آب را افزایش داده اند که زمانی بسیار کمتر از نرخ بازار جهانی بود. عمان که ۳۳ سال است تعرفه برق خود را تغییر نداده بود، نرخ تخفیفی را برای شهروندان حذف کرد: آنها اکنون به اندازه مهاجران پرداخت میکنند.
چنین تغییراتی تأثیر واقعی داشته است. در بودجه سال ۲۰۱۲ عربستان پیشبینی میشد منابع غیرنفتی کمتر از ۸ درصد از کل درآمد را تشکیل میدهند. یک دهه بعد، حتی با قیمتهای بسیار بالای نفت، این رقم به ۳۱ درصد رسید. برای شهروندان، مالیاتهای بیشتر و یارانههای کمتر زندگی را دشوارتر کرده است.
خارجیها نیز احساس میکنند که تحت فشار قرار گرفتهاند – با این حال آنها هنوز به سمت کشورهای خلیج فارس هجوم میآورند. امارات متحده عربی در دوران رونق است، زیرا همه از روسهای ثروتمند گرفته تا کارآفرینان ارزهای دیجیتال برای راه اندازی فروشگاه در دبی عجله دارند. این شهر تورم کم، ارز ثابت و آفتاب فراوان دارد. طرح "ویزای طلایی" که در سال ۲۰۱۹ معرفی شد به متخصصان ماهر و سرمایه گذاران ثروتمند بدون نیاز به اسپانسر محلی اقامت طولانی مدت اعطا میکند. در سال ۲۰۲۱، این کشور اعلام کرد که به اتباع خارجی منتخب شهروندی، اعطا میکند.
عبدالخالق عبدالله، دانشمند علوم سیاسی اماراتی، این را "لحظه خلیج" مینامد. در حالی که به نظر میرسد بقیه کشورهای عربی دچار افول هستند، شورا همکاری مرفه است و به خوبی اداره میشود. شهروندان ممکن است در مورد مسائل محلی گله کنند، اما تقاضای کمی برای تغییر سیاسی وجود دارد. او میگوید: «مخزن اعتماد اینجا پر است و این اتفاقی نیست، بلکه نتیجه یک کارنامه محکم و ۵۰ ساله حکمرانی خوب است».
در حالی که کشورهای حاشیه خلیج فارس تلاش میکنند اقتصاد و جوامع خود را متحول کنند، سوال این است که آیا آنها میتوانند این اعتماد را حفظ کنند یا خیر. یکی از نگرانیهایی که معمولاً توسط غربیها بیان میشود، این است که باز شدن فضا باعث واکنش محافظهکاران شود. دیپلماتهای منفعتطلب، این ترسها را برانگیختهاند و توجیهکنندگان عملکرد محمدبنسلمان هم سرکوب او را با استناد به شبح محافظه کاری مذهبی توجیه میکنند.
چنین نگرانیهایی احتمالاً بیش از حد است. نسل جوانتر نسبت به والدین خود ذهن بازتری دارند. اسلامگرایان زمانی یک نیروی سازمان یافته بودند، اما امروز از قدرت کمتری برخوردارند. برای اینکه متوجه شوید واقعاً نگران چه چیزی هستند، نمونه فست فود را ببینید. سال گذشته برند Subway آگهی استخدامی برای ساندویچ سازان منتشر کرد که وعده یک هفته کاری پنج روزه، بیمه درمانی جامع و فرصت آموزش و ارتقاء میداد. در هر جای دیگری، چنین کمپینی بی ضرر بود، اما در امارات غوغا به پا کرد. هدف این آگهی شهروندان بود: در آن عکسهایی از یک مرد و زن جوان با لباسهای سنتی اماراتی به نمایش گذاشته شده و طرح استخدام را به عنوان «پشتیبانی از تلاشهای دولت» برای افزایش اشتغال در امارات نشان میداد. کاربران شبکههای اجتماعی آن را توهین آمیز خواندند. سابوی آن را پس گرفت. دادستان کل تحقیقاتی را در مورد کمپین "جنجال آمیز" آغاز کرد.
امارات ارقام قابل اعتمادی در مورد بیکاری منتشر نمیکند. اما برآوردهای غیررسمی حاکی از آن است که حدود ۱۱ درصد از جوانان بیکار هستند. در عربستان سعودی، ۱۷ درصد از شهروندان ۱۵ تا ۲۴ ساله نمیتوانند کار پیدا کنند. نرخ بیکاری جوانان بحرین در طول دهه گذشته تقریباً دو برابر شده است و در سال ۲۰۲۱ به ۱۰ درصد رسیده است. برخی از این افزایش را میتوان با همه گیری کرونا توضیح داد. اما بیکاری منعکس کننده یک موضوع منحصر به فرد در شورای همکاری است: جوانان بین بخش دولتی که دیگر مایل به استخدام آنها نیست و بخش خصوصی که آمادگی استخدام آنها را ندارد گیر کرده اند.
پولی وجود ندارد
مانند سایر کشورهای حوزه خلیج فارس، امارات متحده عربی در تلاش است تا شرکتهای قدرتمندی را برای استخدام شهروندان بیشتر ترغیب کند. هر شرکت موظف است ۲ درصد از موقعیتهای محلی خود به شهروندان اماراتی بدهد (این رقم هر سال افزایش مییابد تا زمانی که در پایان سال ۲۰۲۶ به ۱۰ درصد برسد). از اول ژانویه، افرادی که کوتاهی کنند به ازای هر اماراتی که استخدام نکنند، ماهیانه ۶۰۰۰ درهم جریمه خواهند شد. استخدام شهروندان برای تهیه ساندویچ به سابوی کمک میکرد تا این سهمیه را پر کند.
اماراتیها همه از چنین کارهایی اجتناب نمیکنند فروشگاه زنجیرهای کوپ، نیروی محلی زیادی دارد، اما آگهی ساب وی غوغا به پا کرد. دکتر عبدالله میگوید: «به نظر میآمد به مخاطب میگوید شما گرسنههایی هستید که مثل سگ به دنبال بخش خصوصی میدوید و آنها میگفتند واقعا در این کشور پر ثروت، حق ما این است، کشوری که فقط ۹ میلیون نفر نیازمند کار دارد؟ "
اماراتیها در رسانههای اجتماعی از اینکه خارجیها همه مشاغل خوب را گرفتهاند گله میکنند. مهاجران محلی را متهم به لوس بودن و تنبلی میکنند. چنین استدلالهایی در دهههای گذشته نادر بوده است: این دو گروه تعامل چندانی با هم نداشتند. امروزه کارشان به رقابت کشیده شده و برخی از مردم محلی آماده نیستند.
در آزمونهای علوم، ریاضیات و خواندن، دانشآموزان ۱۵ ساله در امارات متحده عربی نمره بسیار پایینتری از میانگین OECD، باشگاهی از کشورهای عمدتا ثروتمند، کسب میکنند. در آخرین امتحاناتی که توسط برنامه ارزیابی دانشجویان بین المللی در سال ۲۰۱۸ برگزار شد، امارات در بین ۷۷ کشور رتبه ۴۷ را کسب کرد. همسایگانش هم شرایط بهتری نداشتند. قطر و عربستان سعودی به ترتیب در رتبههای ۵۹ و ۷۰ قرار گرفتند.
امارات متحده عربی بدون دانشآموزان مهاجر که از همسالان بومی خود بهتر عمل میکنند، رتبهاش از این هم پایینتر میآمد. پسران بصورت خاص بد عمل میکنند: فاصله ۵۷ امتیازی در نمرات خواندن آنها در مقایسه با دختران وجود دارد. محققان به مشکلات زیادی در آموزش کشورهای خلیج فارس اشاره میکنند. معلمانی که اغلب از خارج از کشور استخدام میشوند، کیفیتی متفاوت دارند. مدارس بر حفظ متون به جای تفکر انتقادی تاکید دارند. بسیاری از کودکان توسط دایههایی بزرگ میشوند که نه عربی و نه انگلیسی را روان صحبت نمیکنند و وعده شغلی در بخش دولتی، صرف نظر از توانایی، انگیزه کمی برای کار سخت در مدرسه ایجاد میکند.
امارات در سال ۲۰۱۴ خدمت سربازی اجباری را برای مردان آغاز کرد. جوانان باید سه سال را در ارتش سپری کنند. قرار بود مدت طولانیتر خدمت برای افرادی که ترک تحصیل میکنند منجر به مهارتآموزی آنها و آمادگی برای مشاغل غیرنظامی شود. اما بسیاری از کسانی که ارتش را ترک کرده اند، در جستجوی کار موفق نبودند.
خدمت اجباری هدف دیگری نیز دارد: حس ملی گرایی را تقویت میکند. جنگ در یمن نیز که از سال ۲۰۱۵ شاهد نبرد ائتلاف به رهبری عربستان سعودی با حوثیها، بوده، نیز همینطور است. اماراتیها سختترین نبردها را انجام داده اند. در سال ۲۰۱۶ امارات از وحات الکرامه که بنای یادبود کشته شدگان جنگ این کشور است، رونمایی کرد. یکی از اماراتیها میگوید: «پیام ضمنی این نماد آن است که خودت برای انجام این فداکاریها آماده باش».
تغییرات مشابهی در سراسر خلیج فارس در حال وقوع است. برای چندین دهه، هویت سعودی در نقش مذهبی آن ریشه داشت: زادگاه اسلام و خانه مقدسترین مکانهای آن. شاهزاده محمد میخواهد آن را تغییر دهد. روز ملی پادشاهی، در ماه سپتامبر، اکنون زمانی برای جشنهای میهن پرستانه است.
دولت او میلیاردها دلار برای توسعه الاولا سرمایه گذاری میکند، واحهای با بقایای دیدنی از دوران نبطی. روحانیون محافظهکار از این کار متنفر بوده و این بنا را یادبود جاهلیت میدانند، اصطلاحی برای دوران پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان استفاده میشود. اکنون دولت سعودی در حال ساخت هتل، برگزاری جشنوارهها و ترغیب افراد داخلی و خارجی به بازدید از این مکان است. ناگهان قرار است تاریخ بت پرستی تقدیر و نه تقبیح شود.
ملی گرایی، حمایت از حاکمان را در زمان تغییرات سریع تقویت میکند. اما میتواند جنبه تاریکی نیز داشته باشد. شهروندان به دلیل نظرات انتقادی در رسانههای اجتماعی، یکدیگر را به پلیس معرفی میکنند. اتهامات خیانت رایج است. حتی مقامات دولتی هم عصبی هستند.
این نوع ملی گرایی بیش از حد، برای حکومت خوب نیست و به طور متناقضی، میتواند دولت را تضعیف کند: هر چه شهروندان بیشتر در مورد مسائل سیاسی صحبت کنند، ممکن است بیشتر بخواهند در سیاست دخالت کنند.
نگرانی متفاوتی در امارات وجود دارد، جایی که تنها یک میلیون نفر از ۱۰ میلیون نفر آن شهروند هستند. مرد جوانی که در مورد خدمت سربازی خود فکر میکند، از خود میپرسد که تا چه زمانی میتوان از ۱۰ درصد یک جمعیت خواست تا از ۹۰ درصد دیگر محافظت کنند. یکی دیگر در کمال ناباوری اشاره میکند که برخی از اصلاحات اخیر دولت فقط به نفع خارجی هاست. ازدواج مدنی فقط برای مهاجران آزاد است. شهروندانی دوتابعیتی میتوانند پاسپورت دوم را نگه دارند، در حالی که متولدین بومی نمیتوانند پاسپورت دوم داشته باشند. هنوز مشخص نیست که آیا شهروندان دارای تابعیت ملزم به انجام خدمت سربازی یا یادگیری زبان عربی خواهند بود.
مقامات اماراتی مدتهاست به این فکر میکردند که چگونه میتوانند عدم تعادل جمعیتی را کاهش دهند و در عین حال اقتصاد ۵۰۰ میلیارد دلاری را که متکی به نیروی کار خارجی است، حفظ کنند. دولت کمیتههایی را برای پاسخ به این معما تشکیل داد. میدانید نتیجه گیری چه بود؟ نمیتوان این کار را انجام داد.
باز هم، دادههای رسمی غیر قابل اعتماد است، اما نرخ باروری برای شهروندان احتمالا حدود ۳.۵ است. این برای یک کشور ثروتمند بالاست و نشان دهنده رشد جمعیت است. اما جمعیت به اندازه کافی سریع رشد نمیکند تا با برنامههای کشور همگام شود. در ژانویه دبی اعلام کرد که امیدوار است اندازه اقتصاد خود را در دهه آینده دو برابر کند، اما حتی اگر میشد نوزادان تازه متولد شده را هم به کار گرفت، باز اماراتی کافی برای رسیدن به این هدف وجود نمیداشت.
یک زندگی جدید
برخلاف امارات، اتباع سعودی در هفت سال گذشته در بخش خدمات مشغول شده اند: تعداد بیشتری به عنوان باریستا، منشی فروش و پذیرش هتل کار میکنند. این تا حدی به این دلیل است که استخدام در بخش دولتی کند شده است. اما یک دوره کار در یک هتل یا مرکز خرید نیز راه خوبی برای ملاقات با مردم در دوره توسعه زندگی عمومی است.
با این حال، برای بسیاری، این دوره کاری، فقط همین است، زیرا این مشاغل درآمد خوبی ندارند. این پادشاهی حداقل دستمزد ندارد، اما شرکتهای خصوصی را ملزم میکند که حداقل ۴۰۰۰ ریال (۱۰۶۶ دلار) در ماه به شهروندان بپردازند تا آنها را در سهمیه قانونی کارکنان محلی محسوب کند. هزینههای بالاتر برای مجوزهای کار، شکاف دستمزد را کاهش میدهد، اما مهاجران همچنان ارزانتر هستند (بیش از ۸۰ ٪ کمتر از ۴۰۰۰ ریال درآمد دارند). دولت نمیتواند سهمیه یا حقوق سعودیها را بدون سرکوب بخش خصوصی افزایش دهد.
با این حال، در فاصله دو ساعتی از شمال ریاض، نشانه کمی از اصلاحات شاهزاده محمد وجود دارد. هزاران نفر از سعودیها هر ساله برای جشن سالانه شتر در وسعتی از بیابانهای مرتفع دور هم جمع میشوند. بازدیدکنندگان میتوانند از لگام و زین گرفته تا عسل و خرما بخرند. بانکداران و وکلای دادگستری تجارت خود را انجام میدهند: حتی معاملات نفتی و وام و قرارداد هم اینجا بسته میشود. مرکز آن آمفی تئاتری با مسیری خاکی است که میزبان مسابقات شتر و مسابقه زیبایی شتر است. در یک روز غم انگیز دسامبر، جمعیت حاضر همه مردان جوان سعودی بودند. نه توریستی بود و نه زنی و بلیطها رایگان بود.
محمود، جوان بیست و چند ساله بیکار، هنگامی که در مسابقه زیبایی بعد از ظهر برنده شد، شال خود را به هوا پرت کرد و از خوشحالی فریاد زد. سپس به سمت در خروجی حرکت کرد. او کار دیگری نداشت. پدر او برای وزارت کشاورزی کار میکرد، اما این نوع مشاغل خدمات ملکی این روزها سختتر شده است، و در صورت ترک تحصیل در مناطق روستایی، گزینه زیادی پیش روی شما نخواهد بود. در پاسخ به سوالی درباره تغییرات فرهنگی که پادشاهی را فراگرفته است، او شانه بالا انداخته و میگوید: کنسرتها و پارکهای تفریحی در ریاض بسیار گران هستند.
تصور کلیشه ای، خارج از شورای همکاری این است که شهروندان آن همگی اتومبیلهای لوکس دارند و تابستان در اروپا رانندگی میکنند. اما در واقعیت محمدودیت های زیادی وجود دارد. حتی اگر حاکمان خلیجفارس برنامههای جاهطلبانه خود را به درستی انجام دهند و جزر و مد بالا همه را بالا ببرد، سالهای آینده برای بسیاری از مردم آنها، دشوار خواهد بود.