روزنامه همشهری: ماجرای میلیونیشدن یک هشتگ که رسانه وابسته به دربار سعودی بر آن تأکید زیادی دارد، این روزها به یک پدیده جالب در حوزه فضای مجازی تبدیل شده است. به ادعای این رسانه، هشتگ مهسا امینی اکنون رکورد یک هشتگ در فضای مجازی را شکسته است. اما واقعیت ماجرای هشتگها چیست؟
سؤال اینجاست که هشتگهایی که در توییتر در حال بازنشر شدن است، تا چه اندازه صادقانه و بر مبنای واقعیت است؟ برای پاسخ به این سول باید کمی به عقب برگردیم؛ کمی قبلتر از اتفاق ناخوشایند رخداده برای مهسا امینی. «ایلان ماسک» مدیرعامل شرکت تسلا و یکی از ثروتمندترین مردان جهان فروردین امسال خبر از خرید توییتر به قیمت ۴۱میلیارد دلار میدهد؛ خبری بزرگ در دنیای شبکههای اجتماعی که ارزش سهام توییتر را بالا برد. کمی بعد اما، همهچیز آنطور که توییتر دوست داشت، پیش نرفت. ماسک ۳ماه بعد از اعلام خرید توییتر از خرید آن انصراف داد. دلیل ثروتمندترین مرد جهان از انصراف خرید این پلتفرم، اطلاعات نادرست و غیرشفاف توییتر در زمینه تعداد اکانتهای «فیک» و «اسپم» بود، برای همین ارزش سهام توییتر بهشدت افت کرد. ولی توییتر حاضر نبود از تعداد رباتهای فعال در «صنعت هشتگسازی» خود به کسی اطلاعات بدهد. اما ماجرای مهسا امینی محملی بود تا این شرکت خود را از زیر بار سؤالاتی که در اینباره وجود دارد، نجات دهد. سؤالاتی که اکنون با تولید روزانه توییتهایی با نام مهسا امینی و شکستهشدن رکورد آن دوباره ایجاد شده است.
در یک حساب سرانگشتی یک حساب کاربری رباتیک فقط با ۶۰هزار اکانت یا ربات با انتشار ۳هزار توییت و ریتوییت میتوانند یک هشتگ را به۱۸۰میلیون برساند!
گزارشگیری از سامانههایی مانند «بتا» ازکل حسابهای کاربری فارسیزبان نشان میدهد تنها ۳میلیون و ۲۰۰هزار حساب کاربری فارسی در توییتر وجود دارد؛ حسابهایی که البته بسیاری از آنان یا چندان فعال نیست یا کلا فعالیت خاصی ندارند. ماجرای اخیر درگذشت «مهسا امینی» در شبکههای اجتماعی برای بسیاری از فرصتطلبان در فضای مجازی اتفاقی بود تا بتوانند از آن برای زندهکردن حسابهای کاربری غیرفعال خود استفاده کنند. در بررسی عملکرد برخی از این حسابها به روشنی مشخص میشود حساب کاربری که در ۲سال اخیر فعالیت چندانی نداشته و حداکثر دریافت «لایک» در تأیید محتوای آن ۱۲تأیید بوده است، با داغشدن هشتگ مهسا امینی در یک روز و با انتشار یک پست، ۱۲هزار لایک دریافت کرده است! اتفاقی که هیچ کارشناسی نمیتواند لایکهای داده شده به آن را واقعی و فعالیت رباتهای لایکدهنده و هشتگساز را کتمان کند. علیرضا آل داوود، کارشناس فضای مجازی چنین عددهایی را نشانه فعالیت حسابهای کاربری مصنوعی در فضای مجازی میداند که برای ساخت هشتگ و توییتهای خاص طراحی شدهاند: «مخاطب اولیه و اصلی هشتگ مهسا امینی در ابتدا ایرانیان بودهاند. این در حالی است که دسترسی به پلتفرمهایی که هشتگسازی در آن انجام میشود، در ایران بهشدت محدود شده است.»
برخی نهادهای بینالمللی و سلبریتیهای کشورهای دیگر، به تعداد هشتگها و توییتها توجه کرده و براساس آن موضعگیری کرده یا تصمیم میگیرند. براین اساس، چهرههای سیاسی یا سلبریتیها بقای خود را در افزایش تعداد طرفداران حزب و جریان سیاسی خود یا صفحه اجتماعی میبینند تا بتوانند مبتنی بر آن آرای مردم یا قراردادهای بالاتری با تهیهکنندگان یا تیمهای ورزشی ببندند. از این رو، بسترهایی مانند هشتگ فرصت خوبی را برای این افراد مهیا میکند. در چنین موقعیتی، تبدیلشدن هشتگ در فضای مجازی بهعنوان صدای واقعی مردم به القای این تفکر که «ما زیادیم» کمک شایانی کرده و فضای مجازی جای مردم واقعی را میگیرد. تفکر ما زیادیم که میتواند افراد مؤثر در جامعه را «همرنگ جماعت» کرده یا اینکه آنها را در «مارپیچ سکوت» گرفتار کند. گرچه بهنظر میرسد در سیاست هشتگزنی اخیر رویکرد مارپیچ سکوت، تغییرکرده و افراد وادار به اظهارنظر «همسو» با هشتگزنها شدهاند. درصورت خودداری از انجام چنین درخواستی، هنرمندان و ورزشکاران غیرهمسو با هشتگ بهشدت مورد حمله قرار میگیرند. براساس همین رویه است که شورای حقوق بشر سازمان ملل آمارهای هشتگسازها را صدای مردم ایران تلقی میکند؛ درحالیکه نمیداند بسیاری از ایرانیان چه در شهرها و روستاها اصولا از چنین شبکههایی استفاده نمیکنند.
گرچه بهگفته این کارشناس، دسترسی به فضای مجازی و افتادن در تله هشتگسازان در داخل کشور نتوانست آنطور که باید و شاید به نتیجه برسد، اما ماموریت هشتگسازی به گردن اعضای مرکز اعتدال در عربستان، پیران و ازکارافتادگان گروهک منافقین در آلبانی، جریان ضدانقلاب در اربیل عراق، صهیونیستهای فعال در برج مخابراتی دوبی و یگان ۸۲۰۰رژیم صهیونیستی افتاد؛ زحمتی که البته هنوز نیز با ساخت هشتگهایی مانند «یک و یک و یک / مهسا امینی» یا «دو و دو و دو / مهسا امینی» ادامه دارد و برخی مخاطبان با تمسخر این هشتگها را به «مسابقهمحله» این بار در فضای مجازی تشبیه کردهاند. موضوعی که نشان میدهد سازندگان هشتگ، حتی محتوای تازهای برای ارائه ندارند و ناچار دست به تولید محتوایی اینچنینی صرفا با هدف بالا بردن «نرخ» هشتگ زدهاند.