پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در منزل توقف شد. جوابهای طهران را نوشتم. علمای استرآباد را عینالملک به حضور آورد. آمده بودند مشهد، از آنجا اینجا آمدهاند. ملامحمدباقر ستون، حاجی ملانصرالله شیخالاسلام که اسیر شده بود و غیره. قدری صحبت شد.
بعد فوج خاصه را که باید همراه عینالملک استرآباد برود آوردند دیدم. قدری خوابیدم. عصری رفتم چادر نواب. چون باید انشاءالله از بسطام از راه سمنان/ دامغان بروند طهران. ملکصور هم همراه نواب میرود. عینالملک از شهرت ناخوشی وبای بیمعنی طهران ترسیده است، عزتالدوله و بچههای خودش را در ییلاق شاهکو میخواهد بگذارد بمانند.
خلاصه شب بعد از شام قورق شد. امینالملک و غیره آمدند، قدری کاغذ خوانده شد رفتند. شب را شیرازی کوچکه بله شد.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ص ۳۲۸.