مافیای دارو و انحصار پرسشبرانگیز برخی اقلام دارویی در کنار نبود برنامهریزی علمی و بەروز، باعث ایجاد ازدحام، بینظمی و اختلال در ارائه خدمات داروخانهها به شهروندان شده. کیفیت پایین خدمات درمانی در مراکز دولتی، افزایش هزینههای دارو در کنار سرباز زدن بیمهها از پوشش بیماریها باعث شده بسیاری از مردم ناچار شوند از خدمات درمانی خصوصی استفاده کنند. به نظر میرسد این چرخه فاسد سالهای سال است وجود دارد و هیچگاه با آن بهطور جدی برخورد نشده است. وجود بازاری سیوچندساله به نام بازار داروهای قاچاق که در ناصرخسرو دایر است و حالا به فضای مجازی کشیده شده، نشاندهنده همیشگی بودن این معضل در سیستم درمانی ماست.
در رابطه با بروز بحران دارو-کمیابی و نایابی- «فراز» گفتوگویی داشته است با دکتر علیرضا سالم، دبیر کارفرمایی داروسازان موسس داروخانههای تهران و عضو شورای عالی داروخانهها.
در این زمینه باید به دونکته توجه کرد؛ نخست اینکه در مورد هرچیزی که کمبود و تبعیض باشد، بازار سیاه گسترش پیدا میکند، متاسفانه علاوه برمشکل اصلی ما که کمبود داروست، مشکل دیگر در تخصیص بعضی داروها به بعضی داروخانههای خاص است، یعنی حدود ۶۰درصد گردش دارویی کشور بیشتر در دست داروخانههای دولتی است، آن درصد بسیار کم باقیمانده در بخش خصوصی هم داروخانههایی هستند با عنوان «داروخانههای منتخب»، این دوگانگی و حتی چندگانگی در توزیع و انتقال دارو به بیمار باعث سرگردانی بیمارشده، چون بیمار نمیداند کدام داروخانه کدام دارو را دارد، همین مسئله موجب شده برخی داروها، در بعضی داروخانهها استوک-پنهان و انبار- شده، و در برخی از داروخانهها نایاب شود.
متاسفانه شبکهای در پشت شبکه توزیع ایجاد شده، به نام شبکه قاچاق داروهای خاص. اجزای تشکیلدهنده این شبکه شامل افراد سودجویی است که میتوانند ارتباطاتی با بعضی از داروخانههای خاص چه در شبکههای دولتی و چه شبکههای خصوصی برقرار کنند. به همین دلیل مثلا دارویی مانند فلوکستین، در داروخانهها نیست، اما در بازار آزاد بهوفور یافت میشود. این شبکه از طریق گروههای مجازی با هم در ارتباطاند وخیلی راحت، بدون کوچکترین واهمهای، تبلیغات خود را در گروههای مجازی میگذارند.هرچند سازمان غذا و دارو ادعا کرده که نظارتی در این بخش دارد و در مقاطعی هم برخوردهایی شده است، ولی متاسفانه باید بپذیریم که این نظارت به معنی نظارت دقیق و بازدارنده در این حوزه نیست. پس یکی از دلایل کمبود و قاچاق دارو، توزیع نابسامان داروست. اگرالان فردی دارویی نیاز داشته و به شبکههای قاچاق مراجعه کند، در کسری از صدم ثانیه، نسخهای درست کرده و با این نسخه از مراکز دولتی و به شکل قانونی دارو را تهیه میکنند! ما انگشت اتهام بهسوی داروخانهها نمیگیریم اما معتقدیم در مواردی شبکهای از پرسنل داروخانهها، موجب درز دارو به سمت قاچاقچیان و سودجویان میشوند. وقتی دارویی امروز وارد داروخانه میشود، این شبکه سودجو بلافاصله در جریان ورود آن دارو قرار پرفته واز طریق همین شبکه با نسخهسازی آن دارو را دریافت کرده و به قیمت گران میفروشند.
یعنی یک شرکت توزیعکننده، هنگام توزیع، برای داروخانه شرط میگذارد که اگرمثلا فلوکسیتن میخواهید، باید دو میلیون تومان هم آموکسیسیلین بخرید! داروخانه در اینگونه موراد دو راه در پیش رو دارد؛ یا باید سرمایه در گردش خود را ببرد بالا و برای آن داروی کمیاب هزینه گزافی بپردازد و داروهایی را که به آن نیاز ندارد را هم بخرد یا باید قید خرید داروی خاص را بزند.
متاسفانه یک سیکل معیوب در نظام توزیع و تولید و واردات دارو وجود دارد که که نتیجه اسفناک آنرا بیمار متحمل میشود، یعنی بیماری که نیازمند دارویی هست به دلیل سیاستهای غلطی که در این حوزه وجود دارد از رسیدن به دارو محروم میماند و جیب کسانی که در شبکه ناسالم درز و توزیع حضور دارند، پر میشود.
در این مورد داروهای خاص ما باید به یک روش انتخابی برسیم. مگر بیمه هزینه داروهای خاصی را که الان در شبکه خارج از توزیع رسمی و بهصورت قاچاق عرضه میشود، میپردازد؟ در مواردی که تولید به دلیل عدم واردات مواد اولیه کم میشود، برای تولیدکننده هم صرف نمیکند داروی داخلی را بسازد. در چنین شرایطی باید مجرایی و جریانی ایجاد شود برای تامین دارو از طریق واردات در مواقع خاص. حالا این دارو را بیماری که نمیتواند از داروخانه و بهصورت رسمی تهیه کند، و اتفاقا باید آن دارو را حتما مصرف کند، با مراجعه به شبکه قاچاق عملا ازحوزه بیمه خارج میشود.
باید شرکتها و سازمانهای بیمهگر خود را با چنین شرایطی وفق بدهند و طبق اساسنامهها و اهدافی که دارند، دارو را به دست بیمار برسانند؛ یا اگر این کار را نمیکنند، حداقل در بخش عرضه، قیمت داروی ایرانی را به عنوان مابهالتفاوت، از قیمت داوری کم کرده و مابقی را پرداخت کند. خیلی از بیماران راضیاند چرا که گاهی ناچارند یک داوری تولید داخل را با ده برابر قیمت اصلی بخرند. این روش حتما به نفع بیمار است. بیمار به هرحال دنبال داروی خودش است.
در بخشدارو دو نگرش وجود دارد، در مورد بخش عمدهای از داروها، حساسیت خاصی وجود ندارد مثل داروهای سرماخوردگی یا شربت معده؛ بود و نبود این داروها باعث تهدید سلامتی بیمار نمیشود. ولی در مورد بعضی از داروها، بود و نبود دارو نقش مهمی در تامین سلامتی و حفظ جان بیمار دارد. در چنین مواردی مردم معمولاحساسیتی نسبت به قیمت دارد ندارند. ما که در داروخانه کار میکنیم میبینیم که بیمار مراجعه میکند و میگوید این دارو را به هر قیمتی که باشد میخواهم. برای اینکه سلامت و حفظ جانش در گرو تهیه داروست. پس وظیفه ما این است که دارو را از مجاری سالم بهدست بیمار برسانیم. بیمار نباید برای یک داروی خاص شیمیدرمانی، ناچار شود به شبکههای قاچاق مراجعه کند. این ضرر به نظام سلامت است. اتفاقا باید شرایط را برای تامین آن دارو با قیمت مصوب ولو گران بهنحوی آماده کنیم، متاسفانه این نگرش، در حوزه تامین دارو وجود ندارد و داروخانه ویترین تمامنمای جامعه پزشکی است، و ما به عنوان داروخانه دار و موسس داروخانه، با بیمار ارتباط مستقیم داریم و حساسیت و نگرانی و درد ورنج بیمار را میبینیم و معتقدیم که باید هرچه سریعتر این معضل حل شود و بیمارانی که برای تامین دارو به داروخانهها مراجعه میکنند، از طریق یک شبکه سالم، داروی خود را تامین کنند. چه ایرادای دارد برای بیماری که تقاضا میکند، یک داروی خارجی را به قیمت حتی ارز آزاد، در اختیارش قراربدهیم تا سلامتش تامین شود؟ به هرحال باید بپذیریم که تولید داخل مشکل دارد، ما نباید خود را در پشت شعارها پنهان کنیم و ادعا کنیم هدفمان گسترش سرمایه تولید داخلی است ولی به قیمت تهدید جان و روان بیمار!اتفاقی که متاسفانه در حوزه سلامت در حال وقوع است