پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فارس: «مالکون تورنبال» نخست وزیر سابق استرالیا در واکنش به مصاحبه اخیر شاهزاده هری و همسرش «مگان مارکل»، بار دیگر خواستار قطع روابط قانونی با خاندان سلطنتی انگلیس شد.
تورنبال چهار ماه پیش از آنکه توسط نخست وزیر کنونی استرالیا «اسکات ماریسون» جایگزین شود با این زوج خاندان سلطنتی انگلیس دیدار داشته است.
نخست وزیر سابق استرالیا در ادامه مصاحبه خود گفت: «این کاملا واضح است که مگان و هری ناخرسند هستند. به نظر میرسد که این خیلی بد باشد.»
تورنبال در ادامه مصاحبه خود گفت: «پس از پایان سلطنت ملکه، زمان آن برای ما فرا میرسد که بگوییم: خوب، از آن دوره عبور کردیم. آیا ما واقعا میخواهیم هر کسی را که بخواهیم به عنوان رئیس دولت داشته باشیم یا اینکه ملکه یا پادشاه انگلیس به صورت اتوماتیکوار رئیس کشور ما باقی بماند؟»
استرالیا یکی از بیش از 50 کشور در جهان است که حتی پس از فروپاشی استعمار انگلیس، همچنان روابط تنگاتنگ با انگلیس را حفظ کرده است.
استرالیا به عنوان یکی از کشورهای مشترکالمنافع انگلیس همچنان پادشاه یا ملکه انگلیس را به عنوان رئیس رسمی کشور خود میداند اگر چه نه ملکه و نه دولت انگلیس هیچگونه نقشی در حاکمیت این مستعمره سابق خود که 100 سال پیش استقلال یافت، ندارند.
تورنبال که از سال 1993 تا 2000 رئیس جنبش جمهوریخواهان استرالیا بود،یکی از پیشروان این موضوع بود که استرالیاییها رئیس کشورشان را خودشان انتخاب کنند.
استرالیا در سال 1999 یک همه پرسی برای تبدیل شدن به جمهوری برگزار کرد اما این همهپرسی با شکست مواجه شد این در حالی بود که نظرسنجیها نشان میداد که اغلب مردم استرالیا معتقدند که رئیس کشورشان باید شهروند استرالیا باشد.
افشاگری مارکل در زمینه فکر کردن به خودکشی، رفتارهای نژادپرستانه علیه او و پسرش که سال پیش به دنیا آمده است و آزاردهنده و ملال آور توصیف کردن زندگی در قصر سلطنتی انگلیس از سوی وی موجی از واکنشها را در انگلیس و رسانههای غربی برانگیخته است.
پرنس هری نیز که مدتهاست تماسهای خود با پدرش را قطع کرده است، شرایط خود را تا «مرز فروپاشی» توصیف کرده است.
شاهزاده هری، پدرش پرنس چارلز که وارث ملکه است و برادر بزرگترش ویلیام را متهم کرد که در دام کنوانسیونها و قواعد حاکم بر کاخ باکینگهام گرفتار شدهاند.
مارکل که دو رگه و مادرش سیاه پوست است در این مصاحبه شرایط زندگی در قصر را بسیار دشوار و خود را برای زندگی در آن ساده لوح و کم تجربه خوانده است.
مارکل در بخشی از مصاحبه خودگفته: «به نقطهای رسیده بودم که دیگر نمیخواستم زنده باشم». او میگوید که از اداره منابع انسانی کاخ تقاضای کمک کرده ولی به او گفته شد که هیچ کاری نمیتوانند بکنند.