سرویس تاریخ «انتخاب»؛ اگر گذرتان به خیابان سئول تهران افتاده باشد، به احتمال زیاد جاذبه معکوس آن را به چشم دیدهاید؛ اینخیابان در حالی که کاملا سربالایی به نظر میرسد، اما در واقع سراشیبی است. شاید برایتان جالب باشد بدانید که این واقعیت در دیماه ۱۳۴۸ کشف شد و بلافاصله پس از آن به صورت تفریحگاه مردم درآمد. آن روزها با اینکه مراجع علمی وجود هر نوع پدیده عجیب و سحرآمیز با کششهای فیزیکی را تکذیب، و سربالا بودن خیابان را ناشی از خطای باصره اعلام میکردند باز هم مردم دستبردار نبودند و هر روز با اتومبیلهای خود به این خیابان میرفتند و مشغول آزمایش میشدند.
روزنامه اطلاعات روز یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۴۸ در این باره نوشت:
بامداد امروز [یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۴۸]نیز مردم تهران از ساعت هشت صبح دسته دسته به این خیابان هجوم آوردند و در ساعت ده صبح خیابان مملو از اتومبیلهای مردمی بود که برای آزمایش به آنجا آمده بودند. هجوم اتومبیلداران برای آزمایش این خیابان از ساعت ۸ بامداد امروز شروع شد و مردم از هر طبقه و دستهای به اتفاق خانوادههای خود به آنجا آمده بودند.
مساحی خیابان!
عدهای نیز که فقط قصد تفریح داشتند مقداری غذا با خود برداشته و داخل اتومبیل خود به خوردن مشغول بودند و در این تفریحگاه جدید تهران به خنده و شوخی میپرداختند عده دیگری نیز با وسایل مساحی برای تعیین شیب خیابان مشغول اندازهگیری آن بودند و هرکدام در این مورد نظری میدادند.
در میان جمعیت عده دیگری اعتقاد عجیبی به سربالایی خیابان و کشش اتومبیلها داشتند و به هیچ وجه حاضر به قبول این نکته نبودند که خیابان سرازیری است و به واسطه خطای چشم باصره چنین حالتی به وجود آمده است.
واقعا سرازیر است
یکی از کسانی که با وسایل علمی مشغول اندازهگیری شیب جاده بود آقای مهندس خرمشاهی نام داشتن که به خبرنگار اطلاعات گفت: «اولین روزی که این خبر را شنیدم تعجب کردم و به این فکر افتادم که شاید واقعا این موضوع جدی باشد و به واسطه وجود حوزه مغناطیسی قوی اتومبیلها به بالا کشیده میشوند، ولی حالا که با وسایل مهندسی آزمایش میکنم خندهام میگیرد، چون برخلاف دید چشم، خیابان واقعا سرازیر است. فکر میکردم عدهای با مردم تهران شوخی کردهاند و هنگام ساختن نمایشگاه آسیایی یک حوزه قوی مغناطیسی در این محل به وجود آوردهاند، ولی اکنون صراحتا میگویم که تمام فرضیهها غلط است و خیابانی که به نظر سربالایی میآید دارای شیب ملایمی به طرف پایین است.»
مهندس خرمشاهی که به اتفاق آقای ابوالحسن ورزی به این خیابان آمده بود مرتب به قسمتهای مختلف خیابان میرفت و شیب آن را اندازه میگرفت.
من قبول نمیکنم
در مقابلِ مهندس خرمشاهی شخص دیگری حاضر به قبول این واقعیت که خیابان سراشیب است، نبود و میگفت: «اگر تمام مهندسان و دانشمندان دنیا جمع شوند من قبول نمیکنم که خیابان شیب دارد. من چیزی را که با چشمهای خودم میبینم باور میکنم و آن هم شیب خیابان به طرف بالا است. اگر بخواهیم متوجه حقیقت شویم باید خیابان را حفاری کنیم و مطمئنم که پس از حفاری به رگههای بزرگ آهنربا دست خواهیم یافت»!
آزمایش آب
موضوع جالب توجه اینکه یک خانواده پنجنفری با اتومبیل خود به خیابان غربی نمایشگاه آسیایی آمده بودند و با فعالیت زیادی مشغول آزمایش شیب خیابان بودند. آنها ابتدا برای کشف حقیقت سطل آبی را در خیابان سرازیر کردند که آب در مقابل چشم تماشاچیان به طرف بالا رفت، پس از آن یک قوطی را در خیابان گذاشتند که آن هم چرخی زد و به بالا رفت.
پس از این آزمایشات بین افراد خانواده اختلاف افتاده بود. پدر خانواده اصرار داشت که خیابان سربالا نیست و حتی شیب هم دارد، ولی همسر او با اصرار بیشتری منکر حرفهای او میشد و میگفت: «هرچقدر شما اصرار کنید من قبول نخواهم کرد. البته میدانم که مغناطیس فقط آهن را به طرف خود میکشد و بالا رفتن آب نشان میدهد که آهنربا و مغناطیس در این خیابان وجود ندارد، ولی شاید پدیده عجیبی باعث بالا رفتن همه چیز شده باشد و اگر در اینجا حفاری شود عنصر جدیدی کشف به وجود میگردد.
در منجیل
راننده یک تاکسی که به اتفاق خانوادهاش برای آزمایش حرکت اتومبیل از سربالایی خیابان آمده بوده میگفت: «مدتهاست رانندگی میکنم و تا به حال چندین بار به چنین مواردی برخورد کردهام، در جاده بین رشت و منجیل همچنین سربالایی اسرارآمیزی هست و باید این موارد به وسیله متخصصان آزمایش شود و مطمئنم که پس از آزمایش به نتایج شگفتانگیزی دست خواهیم یافت.»
از جمله حوادث جالبی که در این نقطه شهر روی داد تصادف دو اتومبیل سواری و پس از آن دعوای رانندگان آنها بود؛ راننده اتومبیل اول که اتومبیل خود را کنار چراغ راهنمای خیابان غربی نمایشگاه به پارکوی گذاشته بود میگفت: «من اتومبیل خود را در سرازیری نگاهداشتم و خود اتومبیل سربالا رفت و تصادف کرد، تقصیر من چیست؟!» راننده اتومبیل دوم که خسارت دیده بود میگفت: «چون در اینجا حوزه مغناطیسی وجود دارد و من خودم عمدا تصادف نکردهام نمیتوانم خسارت بدهم. موضوع دیگر اینکه در کجای آئیننامه راهنمایی و رانندگی نوشته است، راننده اتومبیلی که خودبهخود سربالا برود هنگام تصادف مقصر است و باید خسارت بدهد؟!»
دعوای این دو راننده عاقبت با میانجیگیری چند نفر خاتمه یافت و راننده خطاکار خسارت اتومبیل صدمهدیده را پرداخت.
تفریح مردم
خبرنگار اطلاعات در گزارش خود میافزاید در بین جمعیت انبوهی که رهسپار خیابان به اصطلاح اسرارآمیز شده بودند از هر طبقهای دیده میشد و، چون امروز ادارات دولتی و خصوصی تعطیل بود اکثرا به جای اینکه به تفریحگاههای اطراف بروند به این خیابان آمده غوغایی به راه انداخته بود.
شماری راهنمای مردم شدند!
خبرنگار اطلاعات که از نخستین روز کشف این خیابان همهروزه در آنجا بود روز دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۴۸ نیز گزارش جالبی درباره دیدار مردم از این خیابان عجیب نوشت:
عدهای هر روز به طور مرتب به خیابان به اصطلاح سحرآمیز میآیند و به عنوان تفریح اتومبیلهای خود را به حرکت درمیآورند! در بین اتومبیلهایی که هر روز به این خیابان میایند چند اتومبیل که دائما در آنجا است بیشتر از همه جلب توجه میکند، سرنشینان این اتومبیلها که اکثر جوانان هستند، حتی برای عدهای که برای اولین بار به آزمایش حرکت از سربالایی میپردازند نقش راهنما را نیز بازی میکنند!
مردی که امروز به اتفاق زن و فرزندانش به این محل آمده بود، اتومبیل خود را در گوشه خیابان پارک کرد و به اتفاق زن و فرزندانش از آن خارج شد تا حرکت اتومبیل خود را ببیند، در ابتدا حرکت به آهستگی صورت میگرفت، ولی کمکم زیاد شد و وی که میترسید اتومبیل سرعت بیشتری بگیرد و قادر به کنترل آن نباشد، خود را با سرعت به آن رسانید و هنگامی که ماشین را متوقف کرد، نفس راحتی کشید و فرزندانش را سوار کرد و از آنجا دور شد!
بامداد امروز [دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۴۸] آقایان دکتر بهرام اکاشه و دکتر نصرتالله واحدی دو نفر از استادان مدرسه عالی پارس اعلام داشتند که سربالایی خیابان غربی نمایشگاه آسیایی [سئول کنونی] خطای باصره است.
آقای دکتر واحدی امروز به خبرنگار ما گفت: «روز جمعه به اتفاق آقای دکتر اکاشه با وسایل علمی به خیابان مورد نظر رفتیم و پس از اندازهگیری شیب خیابان متوجه شدیم که خیابان نه تنها سربالا نیست بلکه شراشیب است و علت اشتباه چشم، شیب خیابان پارکوی است. علت اینکه خیابان سرپایین به نظر میآید این است که شیب خیابان پارکوی به طرف پایین خیلی زیاد است و کسانی که در خیابان غربی نمایشگاه آسیایی میایستند در موقعیتی قرار میگیرند که چشم آنها خطا میکند.»
دکتر واحدی در مورد جاده اوشان که چند روز پیش از طرف چند راننده عنوان شده بود که آن هم چنین موقعیتی دارد اضافه کرد: «آنجا هم خطای باصره باعث به وجود آمدن چنین شایعاتی شده است و آهنربا و مغناطیس به هیچ وجه دخالتی در این موضوع ندارد و با اندازهگیری دقیق میتوان شیب آنجا را تعیین نمود.»
دانشگاه تهران اشتباه میکند!
امروز [دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۴۸] معلم روانشناسی دبیرستان رضاشاه کبیر به خبرنگار ما [اطلاعات]اظهار داشت که «اساتید محترم دانشگاه تهران خطای ذهن را با خطای حسی اشتباه کردهاند، زیرا خطای احساس وجود ندارد. تعبیر و تفسیری که ذهن از احساسهای خود مینماید و برای آنها در خارج مابهازائی فرض میکند گاه با واقعیت مطابقت ندارد چنانکه انسان گاه سراب را آب میپندارد.
اشتباه و خطا از موقعی شروع میشود که ذهن به تعبیر و تفسیر احساسهای خود میپردازد و حکم به مطابقت آنها با امور خارجی میکند. این اشتباه در احساس نیست بلکه در تعبیر و تفسیر آن است و به همین جهت کودکان خردسال هرگز دچار خطای موسوم به خطای حواس نمیشوند. این خطا یعنی خطای ذهن یا خطای ادراک بدان جهت دست میدهد که انسان از علامت عادی چیزی حکم به وجود آن میکند. نمونه این خطا، اشتباه منسوب به بارسطو و همچنین خطای منسوب به «دمور» است. اشتباه دمور بدین قرار است که هرگاه دو وزنه را که از نظر حجم تفاوت دارند، ولی از نظر وزن مساوی هستند در دست بگیریم آنکه حجمش کمتر است سنگینتر جلوه میکند. اینکه در پارکوی تصور میشود اتومبیلها به طرف سربالایی حرکت میکنند اشتباه است و ذهن بیننده از علامتهای عادی جاده تصور میکنند که سربالایی است در صورتی که واقعیت غیر از آن است و اگر با دقت توجه شود معلوم میگردد که جاده سراشیب است. این اشتباه موضوع جدیدی نیست و غالب رانندگان در برخی از جادهها سراشیب را سربالایی و سربالایی را سراشیب میپندارند.»