پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: روز شنبه هشتم ماه [محرم] جماعتی از نظامیان روس دسته دسته به محلات شهر افتاده پیش هر دسته یک نفر که نقشه شهر در دست داشت، کوچه به کوچه گردش نموده و دو سه نفر هم از اهل شهر جبرا یا طبعا رفیق خودشان کرده، بعضی جاها را با علامت مخصوص نشان کرده و اسم بعضی اشخاص را هم مینوشتند. و قشون روس هم که در کنار پل آجی بودند یک ساعت از طلوع آفتاب گذشته ایلغار (وار) حرکت نموده با نظام حیرتانگیز از میان شهر، یعنی از محله امیرهقیز [امیرخیز] و چهارراه میدان کاهفروشان و دروازه سرخاب و تکیه حیدر و پل قاری، و از پیش میدان مشق و گمرگخانه و بازارچه خیابان و از پیش کوچه صدر و پیش دربخانه مرحوم آقا تقی دلال، خط مستقیم وارد باغشمال میشدند.
عرض شد که یک ساعت از روز گذشته حرکت نموده، تا یک ساعت از شب گذشته، تمامی این مدت که تقریبا نه ساعت است بس که مهمات قشونی و توپخانه و قورخانه زیاد داشتند حتی بدون اینکه یک دقیقه فاصله دهند، قشون اتصالا با سرعت نظامی در حرکت و عبور بودند. یک ساعت به غروب مانده آقا شیخ سلیمِ مرحوم را با برادرش آقا کریم از محله سرخاب از کوره آب گرفته با نهایت اذیت و اهانت از پیش تکیه حیدر که قشون روس میگذشتند این بیچارهها را عبور دادند و صادقالملک هم با پسران علی مسیو امروز گرفتار شدند.
صادقالملک بیچاره در محله سرخاب، خانه دبیرماکویی پنهان بود. خود صاحبخانه محض تصاحب اموال آن بیچاره بودن صادقالملک را در خانه خویش به روسها اطلاع داده بود. شب مردم در بهت و حیرت منتظر نزول بلا و صاعقه بودند.
منبع: یادداشتهای میرزا اسدالله ضمیری ملازم خاص ثقهالاسلام شهید، به کوشش برادران شکوهی، تبریز: ابنسینا، چاپ اول، بیتا، صص ۶۸ و ۶۹.