سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دکتر رلان که قبل از سفر لندن یک روز مرا به ناهار دعوت کرده بود و می‌خواهد مستخدم ایران شود اصراری دارد و هر روز مطالبه جواب می‌کند و جواب را هم از من می‌خواهد. روزی یکی دو مرتبه یا تلفون می‌کند یا می‌آید و من درمانده شده‌ام. یک نفر روزنامه‌نویس هم هست که به اصرار می‌خواهد از دولت ایران پانزده هزار فرانک پول بگیرد و با آن‌که جواب صحیح نمی‌شنود دست برنمی‌دارد. آن هم مرا اذیت می‌کند. نزدیک است از دست این اشخاص از پاریس فراری شوم.
باری امروز عصر مستنصرالسلطنه به سراغ من آمد. همین امروز از مصر آمده بر حسب احضار نصرت‌الدوله [وزیر خارجه] و در همین هوتل منزل کرده و خیلی با من در خصوصیت و تملق می‌کند. با او مشغول صحبت بودم حاجی اصفهانی پیدا شد. او هم دو سه روز است به پاریس آمده و در هوتل کلاریج منزل دارد. کم‌کم وقت شام شد. با هم شام خوردیم و با انتظام‌الملک، مستنصرالسلطنه خیلی حرف می‌زند اما آدم بی‌فهمی نیست. حاجی اصفهانی ما را برای به شام دعوت کرد.
امروز اصلاح ریش کردم.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۲۴۸.
