در یادداشت های محمدعلی فروغی به تاریخ شنبه ۲۰ تیر ۱۲۹۸ آمده است: صبح مادام رو آمده یک عروسک آورده، حساب کرده باز هفتصد فرانک به او دادم و قرار گذاشتیم به اتفاق میرزا حسین خان و غیره بیرون رفته شام بخوریم و بعد به تئاتر آتنه برویم.
بعد از نهار، من بیکار بودم، به سراغ کتابفروشیها رفتم. چون به پانتئون رسیدم، وارد شده، قدری گردش کرده، یک کتابچه ی کارت پستال خریدم. کتب ارسطو را که سفارش داده ام، قریب چهارصد فرانک تمام می شود.
باری چون مراجعت کردم، [با] میرزا حسین خان، ارباب کیخسرو وارد شده و برای من هم از میرزا ابوالحسن خان و وقارالسلطنه و دکتر بازیل که از اسلامبول نوشته بود، کاغذ آورده بود. خیلی خوشحال شدم، یک قطعه عکس مسعود و منوچهر هم فرستاده بودند. از دیدن آن دلم ضعف رفت.
شام برحسب قراداد به براسری اونیورسل رفته، شام خوردیم و به تئاتر رفته، «کوشه دلا ماریه» را که یک دفعه دیگر هم دیده بودیم، دیدیم و مراجعت کردیم. مادام رو همراه بود. از دیروز اجزاء قهوه خانه ها و مهمان خانه ها گرو بودند.
