گرگوری برو در وبسایت «Responsible Statecraft» نوشت: بحران کووید-19 که شوک عظیمی به اقتصاد جهانی وارد کرده، باعث سقوط قیمت نفت شد. این شوک و سقوط قیمت نفت همزمان ضربه بزرگی به قلب آمریکا و نظم بینالمللی بود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: مگان او سالیوان، از دانشگاه هاروارد این هفته نوشت که اثرات همهگیری بر قیمت جهانی نفت در یک تنظیم مجدد ژئوپلیتیک خود را نشان خواهد داد. اوسالیوان یک مقام سابق دولت بوش است که در ماجراهای عراق و افغانستان هم دست داشته است. او با اشاره به تاثیر اقتصادی و سیاسی سقوط قیمت نفت درباره بی ثباتی جهانی هشدار میدهد، مگر اینکه آمریکا عملی جسورانه از خودش نشان دهد.
ظهور آمریکا به عنوان صادرکننده اصلی نفت فرصتهایی را برای تغییر شکل اقتصاد جهانی از سوختهای فسیلی فراهم میکند. اوسالیوان اظهار داشت كه با اشاره به توافق اوپك پلاس برای قطع تولید در 12 آوریل، همکاری با تولیدكنندگان نفتی مانند مکزیك، عربستان سعودی و روسیه امكان پذیر است. تلاش برای هدایت تولید جهانی نفت میتواند به عنوان مبنایی برای تنشزدایی با دشمنانی مانند روسیه و متحدینی مانند عربستان سعودی، دو کشور بزرگ تولیدکننده نفت غیر آمریکایی باشد.
اوسالیوان همچنین خواستار مداخلات نظامی بیش از آنچه در سوریه انجام شده، است. مشارکت نظامی محدود نقش جدید و تأیید آمیزی برای آمریکا در مناطقی که به واسطه نوسانات نفت بی ثبات شدهاند، تعریف میکند. وی معتقد است، چنین مداخلاتی در مدیریت سیاسی ناشی از سقوط قیمت نفت بسیار مهم است.
درخواست اوسالیوان برای تعامل بیشتر دیپلماتیک با تولیدکنندگان نفت ستودنی است. در اظهارات او چیزهای زیادی وجود دارد که نشان دهنده قدردانی از نقش آمریکا در سیستم جهانی و همچنین واقعیت جدید تولید نفت و گاز این کشور است.
اما توصیههای وی آمریکا را به وابستگی فزاینده به نفت و همچنین استفاده از چرخه جدید مداخلات خارج از کشور متقاعد سوق میدهد تا دوباره سیستم منسوخ هژمونی آمریکا را تقویت کند.
به عنوان مثال، یکی از توصیههای او الگو برداری از مداخلات آمریکا در سوریه برای حفظ بازار نفت است. با درک این واقعیت که این سیاست در دستیابی به اهداف اعلام شده خود ناکام بوده، توصیه اوسالیوان واقعیت برتری نظامی آمریکا در مناطق نفت خیز جهان را در نظر نمیگیرد.
هم اکنون 165 هزار سرباز آمریکایی در تقریبا 800 پایگاه از 150 کشور جهان حضور دارند. از سال 1980، آمریکا متعهد شد كه حضور نظامی دائمی در خلیج فارس، مركز تولید جهانی نفت را به عنوان بخشی از دکترین رئیسجمهور وقت كارتر، تضمین كند. قصد واشنگتن تامین امنیت منطقه در مقابل كشورهایی بود كه جریان آزاد نفت را تهدید میکردند.
با وجود شک و تردید آشکار پرزیدنت ترامپ در اجرای این سیاست، آمریکا اصول اساسی دکترین کارتر را تغییر نداده است. امروز 60 هزار سرباز در منطقه خلیج فارس و اطراف آن وجود دارند که برنامههایی برای استقرار 120 هزار تا دیگر در صورت درگیری با ایران وجود دارد. تعهد آمریکا به خلیج فارس چندین دهه است که وجود داشته و ادامهدار خواهد بود.
اوسالیوان با اشاره به افزایش خشم داخلی نسبت به اقدامات عربستان سعودی معتقد است که برای برطرف کردن آن باید اقدامات قاطعانهتری صورت بگیرد. او معتقد است كه كنگره نباید از سیاستهای نفتی كه ترامپ میتواند از طریق همکاری بیشتر با اوپك پلاس ترسیم كند، حمایت کند. پیش فرض اساسی ترامپ در روابط آمریكا و عربستان سعودی، تامین امنیت ریاض در ازای تضمین دسترسی به نفت است. همانطور که الن والد اظهار داشته، آمریکا اهرم بزرگی در مورد پادشاهی سعودی، که با چالشهای مالی عظیم روبرو است، در اختیار دارد. با پیوستن سعودیها به اوپک پلاس، عربستان در واقع یکی از اهرمهای واشنگتن را سلب میکند.
عربستان سعودی به یک متحد مشکل ساز برای آمریکا تبدیل شده، ریاض تبدیل به کشوری تحت رهبری مردانی لجوج و جنگ طلب شده است. کمک به عربستان سعودی در تلاش برای تثبیت اقتصاد جهانی نفت، دقیقاً در لحظهای که آمریکا باید از ریاض فاصله بگیرد میتواند روابط دو کشور را نزدیک کند.
علاوه بر این، اوسالیوان نقش آمریکا را در توافق کاهش تولید آوریل 2020 بیش از حد بزرگ میداند. درست است که رئیس جمهور ترامپ درگیر مذاکرات پیرامون تصمیم اوپک مبنی بر کاهش 9.7 میلیون بشکه در روز از بازار جهانی است، اما ترامپ در واقعیت اقدامات چندانی برای کاهش تولید نفت آمریکا انجام نداد. به نظر میرسد عدم تلاش او در این زمینه به دلیل نگرانی از فروپاشی تقاضا و شرایط خطرناک اقتصادی بسیاری از شرکتهای نفتی شیل آمریکا بوده باشد.
در حالی که آمریکا تولید نفت و گاز خود را افزایش داده، همچنان بقای اقتصادی خود به آن صنعت وابسته نیست. قیمت پایین بنزین هنوز برای مصرف کنندگان آمریکایی مناسب است. آمریکا به جای اینکه پول بیشتری به نفت وارد کند، باید سرمایه گذاری در فناوریهای ایمنتر حوزه انرژی را افزایش دهد.
پیوستن به اوپك و شروع مداخلات نظامی جدید برای تثبیت قیمت نفت ایدهای است که احتمالا با استقبال چندانی رو به رو نشود. اوسلیوان از دشواری پذیرش چنین سیاستی برای آمریکاییها به ویژه در زمان عدم اطمینان اقتصادی فعلی آگاه است. او البته تلاش بیشتری برای جدا کردن این گونه مداخلات از مفهوم مضر جنگ برای همیشه میکند.
سیاستگذاران آمریکا و همچنین صنعت سوختهای فسیلی و موسسات مالی پیشرو به جای گسترش حضور نظامی در اطراف میادین نفتی جهان، این کشور باید سیاستهایی را اعمال کنند که مانع از سقوط بلند مدت قیمت نفت شود. بی ثباتی بازار جهانی نفت یک واقعیت این روزهای زندگی است که نمیتوان از آن فرار کرد، مهم نیست که چند تولیدکننده از کاهش تولید سعودی و روسیه عقب بیفتند، اگر آمریکا به چنین تلاشهایی بپیوندد، حرکت خودش را به سمت تبدیل به دولت پتروشیمی تسریع میکند. واشنگتن با این روش در واقع خودش را به صادرات سوخت فسیلی وابسته میکند، آن هم در شرایطی که اثرات زیان بار محیطی آن رو به افزایش است.
درست است که سقوط قیمت نفت لحظهای بزرگ از تغییرات ژئوپلیتیک را نشان میدهد، اما آمریکا باید از این فرصت برای ارزیابی مجدد نقش آینده خود در حوزه انرژی و همچنین تمایل مداوم برای تضمین امنیت کشورهای نفتی استفاده کند.