آتلانتیک در مطلبی به قلم امیلی شولتیز و یوری فریدمان نوشت: ماه گذشته اعضای کمیته روابط خارجی مجلس آلمان، بوندس تاگ، در برلین گردهم آمدند. در این نشست دو موضوع در دستور کار قرار گرفت: نخست پیامدهای تصمیم ترامپ برای خارج کردن نظامیان آمریکایی از سوریه و دوم شایعاتی که درباره تصمیم مشابهی در افغانستان به گوش میرسد. آنها می خواهند بدانند سیگنال های ارسالی متفاوت از واشنگتن چه پیامی در خود دارند و واکنش آلمان به عنوان یکی از متحدان اصلی آمریکا، چه باید باشد؟
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اشتفان لیبیش، نماینده مجلس و سخنگوی روابط خارجی حزب چپ به مجله آتلانتیک گفت: «بدترین مسأله خود این تصمیم نیست بلکه نحوه اعلام آن به طریقی است که هیچکس نتوانست خودش را آماده کند.» لیبیش که این اقدامات را نمونه تازه ای از مانورهای زیگزاگی آمریکایی می داند در ادامه افزود: «سیاستمداران آلمانی هنوز دارند می آموزند که چگونه خود را با شرایط جدید هماهنگ کنند».
این نخستین بار نیست که آلمانی ها از زمان روی کار آمدن ترامپ، در مواجهه با تصمیمات واشنگتن، نامطلع، سردرگم و مأیوس شده اند. دولت ترامپ موجب شده دولت های اروپایی به فکر تجدیدنظر در تعامل با متحد قدیمی خود بیفتند. از مواضع انتقادی ترامپ به ناتو و تجارت جهانی گرفته تا تصمیم برای خروج آمریکا از توافق اقلیمی پاریس، موجب شده رهبران اروپایی دریابند که اوضاع پیشین تغییر کرده و هر آن ممکن است توییت های ترامپ تبدیل به تصمیمات سیاسی ملموس در عالم واقعیت شود. این احساس همزمان با برگزاری اجلاس امنیتی مونیخ برجسته تر شد. آلمانیها ارتباط طولانی خود با آمریکا را رابطه ای ویژه می دانند: آمریکا به بازسازی آلمان پس از جنگ جهانی دوم کمک کرد، پس از سقوط دیوار برلین به اتحاد دو آلمان کمک کرد و حتی امروز تضمین کننده امنیت آلمان است. اما ظهور ترامپ و شعار اولویت دادن به آمریکا موجب فاصله افتادن میان این دو متحد شده است و آلمانی ها اعتماد خود به برادر بزرگتر را از دست داده اند.
در حالی که آلمانی ها در گذشته پیرو رهبری آمریکا بودند، اکنون تاکید دارند که اروپا باید مسیر خود را دنبال کند. نگاه اعتمادآمیز به آمریکا به عنوان یک شریک پایدار در مسائلی مانند تجارت و تهدید روزافزون چین و روسیه، اکنون در حلقه های فکری اروپا جای خود را به تردید و نگرانی داده است. نوربرت رودگن، رییس کمیته روابط خارجی بوندس تاک به آتلانتیک گفته است: «امروز بسیار شفاف تر از دوسال پیش می بینیم که ترامپ نماینده نقطه عطفی در روابط میان دو سوی اقیانوس اطلس و بهخصوص آلمان و آمریکاست.» از نظر او مفاهیم پس از جنگ مانند اتحاد و گسترش آن در سطح بین المللی با رهبری آمریکا دیگر توجیهی ندارد.
از بسیاری جهات نظم جهانی بدون تغییر پابرجا مانده است. آمریکا از ناتو خارج نشده و رسماً تعهداتش به آن را زیر پا نگذاشته است. اتحاد اروپا و آمریکا اگرچه تضعیف شده هنوز دارای نقاط مشترک اقتصادی، امنیتی و فرهنگی است. هنوز از هر سیاستمدار اروپایی بپرسید تاکید می کند که روابط اروپا با آمریکا بسیار اهمیت دارد. اما اوضاع پشت پرده در حال تغییر است. ابتدا بسیاری تصور می کردند که مشاوران ترامپ او را وادار می کنند که مواضعش را تعدیل کند. اما مشاوران کارکشته مانند مک مستر و ژنرال متیس، یک به یک کنار گذارده شدند و برای دیپلمات های آلمانی، روابط کمی در کاخ سفید باقی گذاشتند.
نیلز اشمیت، سخنگوی سیاست خارجی حزب سوسیال دموکرات که بخشی از دولت ائتلافی مرکل است می گوید: «مذاکره برای امور باثبات و پایدار با دولت آمریکا و ترامپ برای آلمانی ها بسیار دشوار شده است. ما ارتباطاتی برقرار کرده ایم اما موفقیت کمی داشتیم». در حالی که اروپایی ها صراحتا از سیاست ترامپ برای خروج از سوریه انتقاد نمی کنند، این اتفاق سبب شده اروپا به فکر منافع امنیتی خود به طور مستقل بیفتد. آلموت مولر، رییس دفتر شورای روابط خارجی اروپا در برلین میگوید: «لازم است که ما قادر باشیم به تعامل با واشینگتن ادامه بدهیم اما باید بدانیم که دیگر رفتار آمریکا قابل پیش بینی نیست». شاید به همین دلیل است که حزب اشمیت، توافق قدیمی میان آلمان و آمریکا برای استقرار بمب های اتمی در این کشور را در صورت وقوع درگیری های نظامی در این قاره زیرسوال برده است. این نگرانی پس از آن ایجاد شد که دولت ترامپ اعلام کرد احتمال دارد که از توافق با روسیه برای محدودیت موشکهای هسته ای در اروپا خارج شود. در حالی که دولت مرکل از این شراکت اتمی حمایت می کند، این حقیقت که یک حزب آلمانی آشکارا آن را زیر سوال میبرد، حکایت از بالا رفتن دیوار بی اعتمادی میان دو کشور دارد.
این نگاه ها به فعالان سیاسی و دیپلمات ها محدود نمی شود. نظرسنجی های جدید نشان می دهد که افکار عمومی نیز در آلمان علیه آمریکا جبهه گرفته است ۸۵ درصد از رای دهندگان نگاهی منفی به اقدامات آمریکا داشتند و تنها ۱۰ درصد نگاه مثبتی به عملکرد دولت آمریکا دارند. در انتخاب میان آمریکا یا چین به عنوان شریکی قابل اعتماد، آلمانی ها با نسبت ۴۲ به ۲۳ به نفع چین رای دادند. نگاه آلمانی ها به سیاستهای واشنگتن را می توان در اظهارات مکرر هایکو ماس، وزیر امورخارجه آلمان مشاهده کرد: «پاسخ به شعار اولویت آمریکا باید اروپای متحد باشد». اما تحقق ایده اتحاد اروپا که همواره روی کاغذ از حمایت اروپاییان برخوردار بوده، در شرایط فعلی که شاهد ظهور پوپولیسم، تداوم اختلافات درباره سیاستهای مهاجرتی و نگرانی از رکود اقتصادی در اروپا هستیم، دور از واقعیت است. جو کایزر، مدیر شرکت زیمنس آلمان، در ماه دسامبر حین بازدید از آمریکا این نگرانی را منعکس کرد. او با اشاره به قانون عمل و عکسالعمل نیوتن، وضعیت مشابه آن را در حوزه ژئواکونومیک، نتیجه مداخلات ترامپ در روابط میان اروپا و آمریکا دانست. این شرکت که رهبر اقتصاد آلمان قلمداد می شود، همان نگاه ترامپ را منعکس کرد که اروپا را بیش از یک متحد، رقیبی برای آمریکا می داند. او از دولت آلمان می خواهد که سیاست مشابهی مانند ترامپ یعنی «اولویت آلمان» برای حمایت از رقابت با شرکتهای چینی و آمریکایی در پیش بگیرد.
کایزر میگوید: « آلمان به یک نقشه شماره دو نیاز دارد. اگر نمی توانیم با سایر کشورهای اروپا همگام شویم، بهتر است به تنهایی اقدام کنیم و پیامدهای آن را درک کنیم. به عنوان مثال او به اقدام روسای سه شرکت بزرگ خودروسازی آلمان اشاره کرد که در پی تهدید ترامپ برای افزایش تعرفه واردات خودرو از اروپا، به طور خصوصی با او در واشنگتن دیدار کردند. او معتقد است این همان نقشه شماره دو است چراکه نقشه شماره یک، اقدام مشترک اروپایی ها باید می بود.
شرکت زیمنس منافع زیادی در نحوه پاسخ دادن به این نگرانیها دارد. زیمنس در عراق رقابت شدیدی با شرکت جنرال الکتریک آمریکا دارد. نارضایتی او از رقابت پذیری اروپا با آمریکا ریشه در ناامیدی از رفتار بروکسل دارد. این ماه اتحادیه اروپا مانع ادغام زیمنس با شرکت آلستوم فرانسه برای احداث خطوط آهن در رقابت با چین شد. بهانه اتحادیه نیز خدشه به شرایط رقابتی در بازار و بالا رفتن بهای خدمات بود. اینگونه اظهارنظرها منعکس کننده مباحثات مرتبط با نحوه ایفای نقش آلمان در سطح جهانی است. دولت آلمان همواره از به دست گرفتن نقشی فعال در رهبری جهان، شانه خالی کرده است. امیلی هابر، سفیر آلمان در آمریکا با اشاره به چالش بزرگ پیش روی اروپا در رقابت با چین به عنوان یک رقیب راهبردی و روسیه به عنوان یک رقیب نظامی، سخنان کایزر را زیر سوال می برد. او می گوید: «پاسخ اروپا، اولویت آلمان نیست. خودتان را فریب ندهید. میدانیم که برای اعمال قدرت خود به سایه بزرگتر اتحادیه اروپا و یکپارچگی این قاره نیاز داریم. بنابراین اولویت آلمان، یا لوگزامبورگ یا فرانسه معنایی ندارد زیرا موجب تضعیف قدرت ما می شود».
او تاکید میکند که سیاستگذاران آلمانی، آمریکا را تحت ریاست ترامپ یک رقیب به جای متحد نمیدانند، اما یک استثنای نگران کننده وجود دارد: انتقاد دولت ترامپ نه از برخی اقدامات و سیاستهای خاص در اروپا بلکه ذات یکپارچگی این قاره.
در هر صورت پاسخ آلمان و اروپا به دوره تسلط ترامپ بر سیاست خارجی آمریکا بر این فرضیه استوار است که اگر حتی یک رییس جمهور دیگر از سال ۲۰۲۱ به کاخ سفید بیاید، برخی تحولات ایجاد شده عمری بیشتر از دوره حکومت ترامپ خواهند داشت. اشمیت معتقد است که ممکن است اوضاع فعلی در سطوح متفاوتی از شکل و لحن جدید بیان شوند اما آنچه پابرجا میماند، عقب نشینی از شرق نزدیک، کاهش تمایل برای مشارکت در پیمان های بین المللی و خروج آمریکا از این معاهدات است. این جدایی به این زودی ها به حالت قبلی باز نمیگردد.
رهبران اروپایی دریافته اند که مواضع و توییت های ترامپ هر لحظه می تواند به پیمان دو سوی اقیانوس که طی هفت دهه گذشته تحکیم یافته است، پایان دهد. آنها امید داشتند که با گذشت زمان این اتحاد دوباره استحکام بیابد. اما به باور کارشناسان و دیپلماتها، طی روزهای برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ، این شکاف میان اروپا و دولت ترامپ شکلی عمیقتر و آشکارتر به خود گرفت.