المانیتور نوشت: از جلسه سالانه شورای همکاری خلیج فارس که نهم دسامبر در ریاض برگزار میشود، چه نتیجهای میتوان انتظار داشت؟ بسیاری احتمال میدهند که این جلسه متفاوت از نشست قبلی که در کویت برگزار شد، باشد. اگرچه پیشبینی نتایج این نشست دشوار است، بیانیههای اخیر سران کشورهای عرب نشان میدهد که دست کم در آینده نزدیک، هیچ یک از طرفها ارادهای برای اعطای امتیازات چشمگیر ندارد. برعکس موضع دو طرف درگیر نشان میدهد که بحران این کشورها تا مدتها به طول خواهد انجامید.
به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: اوایل این ماه وقتی که قطر تصمیم خود مبنی بر ترک اوپک از ابتدای ژانویه را اعلام کرد، وزیر امورخارجه بحرین، بحران قطر را بیسابقه و عمیق دانست. او دوحه را به قطع امیدها برای پیوستن مجدد قطر به ائتلاف عربستان و امارات متهم کرد. در رابطه با نشست پیش رو نیز گفت «این اختلافات تنها با یک بار در آغوش گرفتن حل نمیشود. باید پیمان جدیدی بسته شود و رفتار قطر تحت نظارت قرار بگیرد». باوجود اینکه پادشاه عربستان از شخص امیر قطر برای حضور در اجلاس دعوت کرده است، دیپلمات ارشد منامه تایید کرده که امیر قطر با فرستادن نمایندهای پایین رتبه تر به جای خود، پل های پشت سرش را خراب کرده است.
هیچ یک از وقایع اخیر، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را به سوی صلح و سازش رهنمون نمیکند. شورای همکاری خلیج فارس از زمان تاسیس در سال ۱۹۸۱ امروز در ناکارآمدترین وضعیت خود به سر میبرد و نمیتوان انتظار داشت که این کشورها طی جلسه آتی موفق شوند منازعات هجده ماهه را فیصله دهند. اما حتی اگر این کشورها نتوانند اختلافنظرهایی که دارند را کنار بگذارند و این جلسه به رفع محاصره قطر و بازیابی روابط دیپلماتیک منجر نشود، دلیلی ندارد که این ناکامی را نشانه ای از پایان یافتن عمر شورای همکاری خلیجفارس بدانیم.
تحولات در سطح رهبری و شرایط منطقهای می تواند دستکم تا حدی اعتباری که این شورا تا پیش از سال ۲۰۱۷ داشت را بازگرداند. شاید یکی از دلایل باقی ماندن قطر در این شورا، امید به تغییر رهبری در امارات و عربستان زودتر از آنچه دیگران انتظار دارند، باشد. از آنجا که اختلافات تا حد زیادی واجد جنبه های شخصی و خصوصی هستند، برکناری زودهنگام ولیعهد بن سلمان در عربستان یا شاهزاده بن زاید آل نهیان در ابوظبی، میتواند زمینه نزدیک شدن دوحه به ریاض یا ابوظبی را فراهم آورد. اما اگر این دو نفر همچنان عنان روابط خارجی کشورهای خود را در اختیار نگه دارند، بعید است امیر قطر تمایلی به بهبود روابط با آنها داشته باشد چه آنکه علی رغم عضویت موسس قطر در این شورا و همکاری با ائتلاف در جنگ یمن، آنها به دنبال سرنگونی او در سال ۲۰۱۷ بودند.
تحولات منطقهای مانند انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ ، حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ و برآمدن داعش در سال ۲۰۱۴ منجر به این شد که شش کشور عرب حوزه خلیج فارس با درجات مختلفی از روابط دورهم جمع شوند. به اعتقاد صاحبنظران، نخستین بحران میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۱۴، با نگرانی مشترک این کشورها از قدرتگرفتن سریع داعش و اتفاق نظر در حفظ اتحاد کشورهای عرب به سرعت فیصله یافت. به نظر میرسد تداوم بحران فعلی نیز دلیلش کاهش نگرانی از داعش و توجه بیشتر به اختلافات داخلی میان اعضای شورا باشد.
با احتساب تمام متغیرهای دخیل در شرایط فعلی، میتوان انتظار داشت که روابط تیره فعلی ادامه پیدا کند. اما این لزوما به معنای پایان کار شورای همکاری خلیج فارس نیست. این شورا به عنوان یک نهاد منطقهای به کار خود ادامه خواهد داد هرچند از کارایی خود در طول ۳۶ سال گذشته برخوردار نخواهد بود. به بیان دیگر اختلافاتی که بحران جاری را در روابط اعضای شورا به وجود آوردهاند، بعید است در نشست پیش رو طوری فیصله یابند که روابط اعضا به سطوح گذشته بازگردد. در بهترین حالت این نشست بهتر از اجلاس سال گذشته، زمینه برای مذاکرات بلندمدت را فراهم میکند تا اعتماد میان اعضا که نیازمند گذشت زمان بیشتری است، دوباره احیا شود.
اگرچه احتمال دارد در بلندمدت شورای همکاری برای اعضای آن گزینههای متفاوتی به ارمغان بیاورد اما در آینده نزدیک این نهاد همانند شورای عرب، فایدهای برای اعضا نخواهد داشت. چنانکه مقامات سعودی و اماراتی گفتهاند، فیصله بحران فعلی یک اولویت اساسی نیست چراکه از نظر آنها هنوز قطر حامی گروههای تروریستی محسوب میشود. به همین ترتیب نیز امیر قطر معتقد است اگرچه خواهان بازگشت به روابط قبلی با کشورهای همسایه است اما این روابط را با استقلال و تمامیت ارضی قطر معاوضه نمیکند. چنانکه تصمیم قطر به خروج از اوپک و گسترش روابطش با ایران، قطر، چین و کشورهای غربی نشان میدهد، این کشور به دنبال ایجاد جایگاهی برای خود در صحنه بینالمللی است که در آن دیگر متحد کشورهایی مانند عربستان و امارات نمیباشد. در واقع تقویت نظامی قطر در مدت اخیر نشان میدهد که تا چه اندازه از جانب همسایگانش احساس خطر میکند.
صرفنظر از حوادثی که در آینده در منطقه خلیج فارس رخ خواهد داد، بسیار محتمل است که شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس همه ساله در کنار یکدیگر بنشینند و روابط تکنوکراتیک و عملگرایانه خود را بدون داشتن حس اعتمادی عمیق به یکدیگر حفظ کنند. این امر البته به معنای بیاثر شدن شورای همکاری خلیج فارس نخواهد بود. بلکه به بیان دقیق تر می توان این شورا را یک نهاد دانست که برای مدتی به سکوت و رکود میگراید.