علیرضا علیپور: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طی 4 دهه گذشته رویکردهای متفاوتی را تجربه کرده است. یکی از رویکردهایی که امروزه بسیار در بین مقامات و تحلیلگران و رسانه های داخلی مورد تاکید قرار می گیرد رویکرد نگاه به شرق است. رویکرد « نگاه به شرق» اصطلاح ژئوپلتیکی است که در برابر سیاست نگاه به غرب به کار برده می شود. نگاه به شرق نوعی نگاه جغرافیایی است که به مناطق و کشورهای شرقی، جنوب شرقی و شمال شرقی ایران توجه خاصی دارد و در راستای تامین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران سعی در ایجاد همکاری های دوجانبه و چندجانبه دارد.
از جمله مهم ترین عواملی که باعث شده که نگاه به شرق در کانون توجه دستگاه دیپلماسی ایران قرار بگیرد شامل: 1- وجود موانع اساسی در عادی سازی روابط ایران و آمریکا 2- رشد اقتصادی و فناوری کشورهای شرق آسیا و ارتقای آن ها در عرصه داخلی و بین المللی 3- بهره گیری از این کشورها برای ارتقای جایگاه ایران در سطح منطقه و بین الملل
بنابراین چین از جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. از جمله بسترهای مناسب برای گسترش روابط بین ایران و چین می توان به عوامل زیر اشاره کرد:
1- برداشت مثبت تاریخی بین دو کشور
2- نارضایتی دو کشور نسبت به یکجانبه گرایی آمریکا در عرصه نظام بین المللی
3- بهره برداری از نفوذ چین در شورای امنیت و حق وتوی این کشور جهت جلوگیری از تحریم های احتمالی آمریکا و غرب علیه منافع ملی ایران
4- وابستگی چین به حوزه انرژی [ منابع نفت و گاز] در مناطق خلیج فارس به طور خاص ایران
5- تروریسم و مسئله مواد مخدر
از منظر پیشینه تاریخی، روابط ایران و جمهوری خلق چین در دوران پیش از انقلاب اسلامی به شدت متاثر از فضای ایدئولوژیک جنگ سرد بود.اما پس از انقلاب اسلامی، مولفه های داخلی نیز به عنوان عاملی جدید بر روندهای روابط دو کشور تاثیر گذاشت. به شکل کلی پس از انقلاب اسلامی با وجود راهبرد کلان « نه غربی، نه شرقی» در سیاست خارجی ایران نگاه به شرق جایگاه و اولویت بیشتری در روابط خارجی ایران پیدا کرد. هم زمانی تقریبی « سیاست درهای باز» چین با انقلاب اسلامی ایران یکی از زمینه هایی بود که از طرف چین شرایط را برای افزایش توجه این کشور به ایران آماده کرد.
پس از هشت سال جنگ تحمیلی و نیاز ایران به بازسازی ویرانه های ناشی از جنگ، دولت سازندگی سیاست نگاه به شرق را دنبال کرد که ایران از این بعد به متحدان استراتژیکی نیاز دارد که بتواند باسیاست خصمانه آمریکا مقابله کرده و نیازهای ضروری ایران را تامین کند. بنابراین روابط ایران و چین در کانون توجه دستگاه دیپلماسی ایران قرار گرفت. در سال 1369 قطبی شدن قدرت و مطرح شدن نظم نوین جهانی از سوی رئیس جمهور آمریکا سبب گردید که ایران و چین در تحولات منطقه ای و بین المللی رویکرد نسبتا مشابهی را اتخاذ کنند که این امر خود عاملی در جهت همکاری نزدیک ایران و چین بود.
عامل دیگر نزدیکی روابط بین دو کشور در دولت سازندگی می توان به حمایت ایران از چین در مسئله حقوق بشر و تایوان اشاره کرد. اما در سال 1372-1374 پس از هراس چین از اقدامات تلافی جویانه آمریکا، کاهش روابط با جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرار داد و در همین راستا این کشور کمک های هسته ای و ارسال موشک های کروز پیشرفته به ایران را قطع کرد و مناسبات بین دو کشور به پایین تر سطح خود رسید.
اما در دوره اصلاحات حجم مناسبات اقتصادی بین دو کشور گسترش یافت ولی از آنجایی که زیرساخت های اقتصادی ایران تکافوی نیازهای سرمایه گذاری خارجی چین را نداشت و همچنین دولتمردان چینی ترجیح می دادند که روابطشان با ایران در گستره ای تعریف شود که رابطه آن ها با آمریکا را خدشه دار نسازد ؛ ایران نتوانست شریک تجاری راهبردی برای چین تلقی شود.
در طی سال های 1382-1383 در مورد تهاجم آمریکا به عراق مواضع یکسانی اتخاذ کردند اما از این که تهران هدف بعدی تهاجم واشنگتن باشد، انتظار می رفت که چین به طور قاطع از ایران در مقابل تهدیدات آمریکا حمایت کند ولی اینچنین نشد و علاوه بر این با رد درخواست های مکرر تهران از پیوستن به یک جبهه اروپایی – آسیایی ضد امریکا، عدم امضای هر گونه عهدنامه دوستی با تهران، مخفی نگه داشتن کمک های فناوری نظامی به ایران گویای کاهش روابط بین دو کشور بود.
این مسئله بار دیگر در دوران اصول گرایان پس از تداوم اختلافات ایران و غرب بر سر برنامه هسته ای شکل گرفت. پس از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت، چینی ها با آمریکا در صدور قطعنامه ها علیه ایران هم پیمان شد و نیز به چندین قطعنامه علیه ایران رای مثبت داد. با تصویب قطعنامه های تحریمی علیه ایران، همکاری های اقتصادی بین دو کشور کند شد و روابط آن ها به امور تجاری محدود گردید. در این راستا یکی از مقامات گفت: « در حقیقت رفتار واقعی چینی ها مثل غربی هاست، اما با زبان ما را بازی می دهند.» در این دوره همچنین میزان همکاری نظامی و حجم تسلیحات نظامی خریداری شده ایران از چین کاهش یافت.
در دولت تدبیر و امید، علی رغم مذاکرات بسیار فشرده دیپلمات های جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 در ژنو، لوزان و موفقیت در طرح و تدوین برجام، اما همچنان در راهبرد بلندمدت این دولت، چین یک شریک تجاری و متحدی راهبردی در عرصه مناسبات بین المللی تلقی می شود. بنابراین این دولت ضمن پرهیز از افراط و تفریط در پی متوازن سازی روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با قطب های قدرت بزرگ جهانی و بهره گیری از همه ظرفیت های موجود جهت گشایش فضای دیپلماتیک در روابط متعامل با ساختار قدرت جهانی و در جهت تقویت زیرساخت اقتصادی کوشش خواهد کرد و قصد ندارد در چنین فرایندی متحدی را به نفع قطب های قدرت دیگر کنار بگذارد.