پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یک کارشناس ارشد تئاتر معتقد است آنچه در ایلام، به عنوان تعزیه و تعزیهخوانی اجرا میشود با این هنر آیینی تفاوت دارد و در طول دههی اول محرم در دروازهی عتبات صدای هیچ اولیا خوان واشقیا خوانی به گوش نمیرسد.
«علیاصغر پورقهرمان» کارشناسارشد تئاتر در نوشتاری که در اختیار ایسنا قرار داده، به این موضوع پرداخته است.
کم سن و سال که بودم روزهای تاسوعا و عاشورا برای من وهم سن و سالهای من شور و هیجان خاصی داشت. علمهایی که در جلو دستجات عزاداری بودوتوسط جوان ورزشکار وتنومندی حمایل میشد وپشت سر آنها کودکانی بودند بالباس سیاه که دستانشان را با زنجیر بسته بودنند ومردی مهربان وسیاهپوش که هرازچندگاهی با کاسهای برنجی که در دست داشت از مشکش آب میریخت وبه محض اینکه طفلان جلو میآمدند تا آب را بگیرند وبنوشند. "یزید" و به زعم ما "کافر"بالباس وکلاه خود قرمز با شمشیر میزد زیر کاسهی آب وطفل را درآرزوی نوشیدن آب قرار میداد ودردناکتر زمانی بود که کافربا شلاق صورت وبدن طفل پابرهنه ودرزنجیر رانشانه میگرفت مرد مهربان مشک بدوش خودش رادرمسیر شلاق کافر قرارمیداد.
ما تا پایان روز عاشورا این دستهها را مشایعت میکردیم وبارها وبارها این صحنه را با شور و هیجان خاصی نگاه میکردیم.
سالها بعد دستجاتی که شمایل گردانی میکردنند زیادتر میشد وهرکس دسته وهیئتی به زعم خود وتفکرش بداهه و هر جور که دلش میخواست طفلان سیاهپوش وبعدها دختران با چادر سیاه با پیشانیبندهای سفید و سبز با زنجیر وطناب وبا کفشهای اسپرت وشلوارهای مدروز میبستند والتماسکنان با دسته به حرکت درمیآورنند وباز تکرار همان تکرارسالهای قبل بود
کمتر کسی رامیتوان سراغ گرفت که اسم "تعزیه" و"تعزیت" به گوشش نخورده باشد وبا فلسفه تعزیه وتعزیه خوانی آگاهی نداشته باشد "اشقیا"را از "اولیا"تشخیص ندهد ویا اینکه نداند "معین البکا " در تعزیه" کیست؟
اما واقعیت امر تعزیه هنوز تکرار همان تکراراوایل دهه پنجاه تا کنون در ایلام است نه تنها پیشرفت نکرده بلک پسرفت و رکود هم دارد ونا صحیح ترویج مییابد تعزیه یکی از ارکان اصلی تئاتر شرقی به حساب میآید. غربیان با الهام از تئاتر شرقیها تئاتر غرب را به تکامل رساندند.
تفاوت فاحش واصلی این تئاترتعلیق است که تئاتر غرب ازتعلیق برخوردار است در درام غرب از سرنوشت قهرمان درارم باخبر نیست اما درتئاتر شرق تماشاگر سرنوشت شخصیت داستان رامیداند اما شکل، فرم وساختار این گونه آزمایش تماشاگران رابه پای تراژدی میکشاند ودر تعزیه تماشاگر میداند در واقعه عاشورا امام حسین (ع)مظلومانه به شهادت میرسد اما جسارت وشیوه خاص اجرایی تعزیه باز تماشاگر را به داخل معرکه میکشاند وبه عضوی ازاتفاق تبدیل میکند وتوامان درد، تالم، بی کسی ومظلومیت رابه تصویر میکشاند.
حال باید پرسید موقعیت و وضعیت تعزیه درایلام چگونه است؟
آیا از پس این رسالت آمده ویا اینکه نه تنها شانه در زیر تابوتش قرار داده ونا آگاهانه بدون اینکه بداند به کجا میبردش وسرنوشتش چه خواهد بود؟ !
تعزیه علم است و دانش. آگاهی میخواهد وتجربه که ما نداشتیم ونیاموختیم ونخواستیم بیاموزیم وبیاموزانیم چرا؟ !
حال با این تواصیف شجاعانه در روز عاشورا نه هنوز بداهه وخام و به دور از بار علمی تنها از روی تعصب وحمایت چند کس خاص که ارادت خاص به امام حسین وعاشورا دارند واقعه روز عاشورا را به نمایش وتعزیت میگذاریم ودرپایان خیمه امام معصوم را به آتش میکشیم تا دلسوخته ای که نذر کرده حاجتش براورده شود به نیت تیکهای سوخته از خیمه را میبرد برای سالهای آینده ومحرمی باز و تعزیهای دیگر . . ..
حال باید پرسید علم این رسالت وتقدس باید بر دوش چه کسی باشد به راستی صاحب عزای این عزاخانه کیست آیا نظارت، توسعه، بسط، گسترش وپرورش تعزیه که حتی در کوره روستاهای برخی استانها به شکل زیبا ومدرن توسعه یافته وکارمیشود کیست؟
اکنون درایلام دانشآموختهی تئاتر کم نداریم، تئاتر محیطی ایلام که تعزیه وتئاتر دینی میتواند در ذیل آن قرار گیرد، فرا ملی و کاملا شناخته شده چرا کسی صاحب تعزیه نمیشود واز آن حمایت به عمل نمآورد؟ ایلام مسیر عبور ومرور زائران عتبات شده چرا نباید تعزیه اش شناسنامه نداشته باشد وبه بهترین وجه برگزار نشود؟
ای کاش به این سوالات سوال جوابی در خور وشان تعزیه داده شودوما صدای اولیا خوانها واشقیا خوانها را درمیادین وجای جای شهرمان بشنویم.