پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سعی می کنم مثل خود انقلابیون، ساده و بی تکلف و آرایش بنویسم و در همین راستا و در همین ابتدا بعنوان مدخل بحث با یک امر شخصی خودم شروع می کنم: برای من یکی از چیزهایی که باور واقعی و راستین را به حی و حاضر بودن باریتعالی، یادآوری و تحکیم می بخشد، موضوع قدرناشناسی برخی از خلق و ناسپاسی علنی و عمومی که بعضا رخ می دهد. تجربه بسیار داشته و شاهد بوده ام که کسانی که در جامعه ما خدمتی اجتماعی کرده اند و می کنند و به دلایل گوناگون و متعدد که از حوصله این بحث خارج است، آن چنان که باید مورد سپاس برخی از خلق خدا و همنوعان خود واقع نمی شوند.
سخنم معطوف به انقلابی راستین و مردمی از آغازفعالیت تا مرگ، سرکارخانم مرضیه حدیدچی(طاهره دباغ) است که چند روز پیش درگذشت و به زعم نویسنده مراسم تشییع و یادبودش(روزشنبه) به آن شکلی نبود که نشان دهنده سپاس و یا عدم فراموشی برخی کسانی باشد که اکنون مصادر امور در اختیار دارند.
وااسفا! نویسنده هیچگاه توفیق حضور در محضر این مجسمه زن اجتماعی و انقلابی و خدوم ملت و همکلامی با ایشان را نداشته ام اما نکاتی در شخصیت آن معظمه یافته ام که دریغم آمد به رسم قدرشناسی این سطور رقمی نشوند.
مراسم های یابود در جامعه ما دو کارکرددارند یکی جمع شدن و کثرت آمرزش خواهی برای فرد درگذشته از باریتعالی و دیگر ابراز قدرشناسی شرکت کنندگان از متوفی.
مراسم تشییع و یابود مرحومه دباغ می توانست بهتر از این و باشکوه برگزار شود و شماری بسیاری را در این مراسم شاهدباشیم، که این کثرت وانبوه شرکت کنندگان و شکوه مراسم خصوصا با مشارکت بیشتر مسوولان و چهره ها و نیز تحرک رسانه های بخصوص رادیو وتلویزیون میسر می شد.که نشد. این درحالی است اگر بستگان یکی از مسوولان کنونی حکومتی در هر قوه دارفانی وداع گوید، فضای جامعه متاثر از و پر از چنین اتفاقی می شود که برای مرحوم دباغ آنچنان که شایسته مقام والا و یگانه اش بود، اینچنین نشد. نه اینکه او که دنیا را ترک کرده نیاز داشته باشد بلکه برای ماست تا به کم سن و سال تر از خود و جامعه نشان دهیم که قدرشناسیم.
می گویم یگانه و والا بدلیل اینکه هیچ زن مسلمانی همچون او مبارزه نکرده و حتی پیشگام مبارزان مرد نبوده است او در حالی که در کمیته مشترک ضدخرابکاری دختران خُردش دربرابرش کتک می خوردند، لب نگشود. حتی اگر سوزن به زیر ناخنهایش می کردند و سیگار بازجویش بر بدن او خاموش شد.
او معتمدترین زن نزد امام راحل بود به طوری که اگر کسالتش اجازه می داد تنها زنی می شد که با پرواز 12 بهمن همراه امام وارد ایران شد، چرا که امام چنین اجازه و اعتمادی را برای این پرواز صادر کرده بودند. او تنها زنی بودکه در هیات اعزامی امام نزد گورباچف حضور داشت و بالاتر و مردمی تر از همه؛ او تنها مقام حکومتی جمهوری اسلامی بود که برای عمل نیکوکارانه کمک به خانواده ای نیازمند، مسافرکشی می کرد و حیرت انگیز که براثر اتفاقی ناخواسته این مساله آشکار شد و گرنه این موضوع مثل بسیاری خدمات او مکتوم و خاموش می ماند.
بسان دباغ از انقلابیون نسل اول کم نیستند که با خدای خود معامله کردند و اکنون گوشه گزیده اند و یا هنوز فعالیت دارند اما تمایلی به پروپاگاندا و علنی کردن آن را و ابراز قدرشناسی از خود را ندارند اما ما که باید ادب و وظیف خود را در قدرشناسی نشان دهیم. روی سخن متوجه تصمیم گیران است و نه مردم که عموماً قدرشناسی خود را زمانی که باید ابراز می کنند.
اما سوای همه اینها و به غیر از دو کارکردی که اشاره شد کارکردی دیگری متاثر از شرایط جامعه امان برای مراسم انقلابیون راستین همچون مرحومه دباغ ، می توان سراغ گرفت و افزود و آن کارکرد الگویی امثال مرحومه دباغ و مراسم های یادبود او بخصوص در شرایطی است که برخی مسوولان با برخی حاشیه های مدیریتی- مالی خود به اعتماد حاکمان و مردم ضربه زده اند. الگوی دباغ می تواند این را به مردم بگوید که امثال او را داریم که به قدرت نرسید تا منتفع شود. او زلال انقلابیون بود.
امروزه ما به الگوهایی مثل دباغ بیش از هر زمانی دیگر نیاز داریم. ویژگی ماندگاری که امثال دباغ دارند نه تنها تاریخ بر آنها غبار نمی نشاند بلکه تحولات در گذر زمان آنها را مورد نیاز و کاربردی تر می سازد.درگذشت او و آیین های بزرگداشت و یادبود او از جمله بهترین فرصت ها بشمار می آیدتا وجود انقلابی بی توقع او یادآوری شود.
ماباید یاد بگیریم به پیشگامان انقلاب احترام بگذاریم و این رفتاری برای نسل های آینده باشد آن هم بدلیل اینکه بیشترین خلوص رفتار اجتماعی را در آن نسل می توان سراغ داشت کسانی که به استقبال محنت و رنج رفتند تا به آرمان هایشان نزدیک شوند.او تجسم اندیشه فقهی بنیانگذار جمهوری اسلامی در اجتماعی بودن و فعالیت اجتماعی زن مسلمان است.
* حبیب الله معظمی