arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۸۴۰۷
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۲۰ - ۲۵ مهر ۱۳۹۵
هادی غفاری:

ماجرای اشکالی که حاج آقا مصطفی به درس امام گرفت/ اگر می‌توانستند هویدا را از ایران فراری دهند، آبرویی برای انقلاب نمی‌ماند/ سال ٤٦ نفر اول کنکور شدم/ 36 بار ترور شدم

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«هادی غفاری»، عضو مجمع نیروهای خط امام، مصاحبه‌ای مفصلی درباره بازرگان، موتلفه، ترورهای اوایل انقلاب و ... انجام داده است که بخش‌هایی از آن در ادامه آمده است.

*سر جریان هویدا ما موافق نبودیم که دادگاه وی عقب بیفتد. اگر می‌توانستند هویدا را از ایران فراری دهند، دیگر آبرویی برای انقلاب نمی‌ماند. می‌گفتند چه انقلابی است که زندانی خود را نمی‌تواند نگه دارد؟!

*زیر نماینده به لحاظ مالی و اخلاقی نباید خیس باشد. نماینده‌ای که زیر خودش خیس است تا حرف بزند، می‌گویند فلان مطلبت را می‌گوییم و ساکت می‌شود. اگر نماینده‌ای زیرش خشک باشد، خشک مالی، اخلاقی، سیاسی و عقبه تاریخی؛ یعنی این‌ور و آن‌ور نپریده باشد. تکرار می‌کنم؛ تکرار می‌کنم: خیس مالی، اخلاقی و سیاسی و عقبه تاریخی نباشد.

*معتقد هم نیستم باید زیاد به احمدی‌نژاد پیله کنیم بلکه باید به مردم پیله کرد. یکی از این مردم هم خود من هستم. مردم شایسته مسئولانی هستند که دارند. مردمی که با گرفتن یک گونی سیب‌زمینی یا یک چادر زنانه فریب می‌خورند و به کسی رأی می‌دهند، همان بهتر که بگذاریم گول بخورند.

*اگر مردم با چهار تا سخنرانی و چند تا بگم‌بگم و وعده و وعید می‌روند به فردی رأی می‌دهند، حقشان همین است؛ بگذارید بروند این کار را بکنند. مردم باید بدانند هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد. چرا باید دنبال کسی بدوند که با هویت مملکت بازی کرده است؟!

*من ٢٦ بار ترور شدم ولی نگذاشتیم چندان رسانه‌ای شود. جلوی مسجدم و در خانه‌ام. از سوی همین منافقین هم ترور شدم. بعد از آن همین‌طور. یادم هست حوالی سال ٧٠ در مشهد بودم که رضا سیف (ظاهرا رضا سیف‌اللهی، فرمانده وقت نیروی انتظامی) به موبایلم زنگ زد و گفت هر جا هستی به خانه‌ای امن برو و چندهفته‌ای هم آفتابی نشو. چند برنامه ترور شما کشف شده و سوءقصد در این هفته قطعی است. من بعدا با برخی از این دستگیرشدگان صحبت کردم؛ آنها گفتند چون حامی امام بودید، ما شما را فاشیست می‌دانستیم و می‌خواستیم شما را بکشیم. مرتبط با حزب بعث عراق هم بودند.

* شهید بهشتی کی مؤتلفه‌ای بود؟! شهید بهشتی که با اینها شاخ به شاخ بود. یادم هست در مدرسه حقانی که خود در آنجا درس می‌خواندم، بر سر مطالب دکتر علی شریعتی بین آنها بحث شد و صدایشان بالا رفت. آقای مصباح شدیدا مخالف شریعتی بود. شهید بهشتی مؤتلفه را یاران انقلاب می‌دانست ولی روشش دموکرات بود. همین‌طور شهید مطهری.

*مطهری، بهشتی و امثال من با ترور مخالف بودیم؛ چون مقلد امام بودیم و ترور مخالف فتوای ایشان بود و آن را حرام می‌دانست. حتی در کشتن حسنعلی منصور نیز امام به مؤتلفه‌ای‌ها اجازه این کار را نداد و آنها رفتند و از آیت‌الله میلانی مجوز شرعی گرفتند.

*قبل از انقلاب، من چرا به پاریس رفتم. این را به شما بگویم که برای دیدن امام نرفتم. آن موقع من از دست ساواک فراری بودم. به سوریه رفته بودم. دوستانی که الان برخی از آنها زنده هم هستند با هزار و یک واسطه از من خواستند فتوای ترور یک مستشار آمریکایی که آدم فاسدی بود را از امام بگیرم و اصرار بسیاری دراین‌باره کردند. دانه‌درشت هم بود. من برای همین به پاریس رفتم، ولی هرچه به امام اصرار کردم، از تبهکاری این مستشار گفتم، قبول نکرد و گفت بنده به هیچ عنوان فتوای ترور نمی‌دهم.

*آقای انواری از مؤتلفه هم که بعد از ترور منصور در دادگاه گفت که امام نقشی در کشتن منصور نداشت. امثال آقای بادامچیان و عبدخدایی افرادی متدین و مسلمان بودند، ولی نتوانستند فتوای ترور منصور را از امام بگیرند و سراغ آقای میلانی رفتند. البته احمد توکلی هم آن زمان بود که در قد و قواره اینها نبود.

*یادم هست نوجوان که بودم به همراه پدرم سر درس امام رفتیم. از همان موقع فضول بودم و می‌خواستم از همه چیز سر دربیاورم و حرف‌های قلمبه‌سلمبه می‌زدم. امام شروع به درس‌دادن کرد اما آقا مصطفی اشکالی را به درس ایشان گرفت. امام توضیح داد، اما آقا مصطفی دوباره اشکال دیگری به همان مبحث گرفت.

دوباره امام توضیح داد، اما آقا مصطفی سه‌باره اشکال دیگری را مطرح کرد. امام گفت صبر کن خانه که رفتیم با هم می‌نشینیم درباره این موضوع بحث می‌کنیم، اما آقای مصطفی با آن صدای قطورش به شوخی گفت: آقا بلد نیستی بگو بلد نیستم دیگر چرا می‌گویی در خانه بحث می‌کنیم. بگو می‌خواهم شب مطالعه کنم و جواب شما را بدهم. امام خنده‌اش گرفت و گفت: چشم مطالعه می‌کنم و جوابش را به شما می‌گویم.

*سال ١٣٤٦ هم نفر اول کنکور سراسری شدم . خودم هم خبر نداشتم تا خانمی در خیابان یقه مرا گرفت و روزنامه را نشان من داد که عکسم در صفحه اول آن چاپ شده بود. به رشته الهیات رفتم. من زبان انگلیسی و عربی را خیلی خوب بلدم. در هاید پارک لندن هم تمام نطق هایم به انگلیسی بود. مصاحبه‌ام با بی‌بی‌سی نیز انگلیسی بود. البته انگلیسی را به زور پدرم یاد گرفتم که شرح آن در این گفت‌وگو نمی‌گنجد.

*شخصی را می‌شناسم که هواشناسی‌اش خیلی خوب است و جهت باد را بسیار خوب تشخیص می‌دهد. موقعی که آقای هاشمی قدرت زیادی داشت همه‌اش دنبال او بود. نمی‌خواهم غیبت کنم؛ فعل حرام است. بالاخره مردم پشت سر ما نماز می‌خوانند. حق نداریم با حیثیت مردم بازی کنیم. ولی این شخص بعد که دید از خانه آقای هاشمی بوی کباب نمی‌آید جهت خود را عوض کرد.

* روحانی مجددا رئیس‌جمهور می‌شود.

منبع: روزنامه شرق
نظرات بینندگان