پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
چند سال بعد، میرزا آقاخان نوری،
جانشین امیرکبیرِ ایران به قدرت میرسد که وی نیز حقوقی سالیانه ۱۴۰ هزار
تومان دریافت میکرد یعنی چهارده برابر حقوق نخستوزیر انگلیس در آن زمان! و
در عهدنامه پاریس کرورکرور لیره انگلیسی رشوه گرفت و نقشه ایران، جدایی
تلخ هرات را برای همیشه به خود دید. تا امین السلطان که میلیونها مناط
پول در قالب وام از روسیه گرفت و در مقابل قسمتی از خاک ایران را گرو گذاشت
و بخشی از آن پول را صرف سفرقبلهگاهبه فرنگ کرد و مابقی رابین خود و
درباریان تقسیم نمود! تا دلارهای که در جریان کودتای۲۸ مرداد ردوبدل شد و
پولهایی که به یغما رفت.
به گزارش انتخاب، حال اگر میانبری در تاریخ ایران زنیم و
به چند سال اخیر دقیق شویم به معاون اولی برمیخوریم که به دلیل
سوءاستفاده مالی، زندانی میشود و رئیس یکی از بزرگترین بانکهای دولتی
ایران که پس از افشای اختلاسهایش فرار را برقرارترجیح میدهد. از
اختلاسهای میلیاردی و حقوقهای نامتعارف و نجومی این روزها نیز میگذریم.
این روال تا جای ادامه دارد که یک نماینده پیشین مجلس به صراحت می گوید:
«خودِ نمایندگان نیز برای پیگیری و انجام بسیاری از کارها مجبور به
پرداخت رشوه هستند!»
سخت و غمانگیز است که بدانید پس از افشای
حقوقهای نامتعارف، یک سایت خبری، مردم ایران را در معرض این پرسش قرار
میدهد: اگر بهجای مدیران و کارگزاران بودید، از دریافت حقوق نجومی
خودداری میکردید؟ آماری هولناک و تکاندهنده به دست آمد؛ بیش از شصت
درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی پاسخ منفی به این پرسش داده بودند؛
به عبارتی روشنتر اگر هر یک از این افراد فرصت و امکانی را داشته باشند
منافع شخصی را بر منافع ملیترجیح میدهند و در این راستا از هر کاری که به
نفع خود و اطرافیانشان باشد دریغ نمیکنند. شوربختانه خیانتها و
چپاولهای این مردم بسیارند و جای بسط و تحلیل ژرفی را میطلبد که این مقال
در مقام آن نیست.
کوتاهسخن اینکه بدیهی است اگر بخواهیم به
توسعه اقتصادی و اجتماعی دست یابیم باید جلوی فسادهای افسارگسیخته در این
کشور گرفته شود. بسیاری در تحلیلهای خود در این مورد انگشت اتهام را به
سمت اقتصاد معیوبدولتینشانه میروند؛ اما روشن است که تک عامل نگاه
کردن به این موضوع سادهانگارانه است و اینجا است که این پرسش عمیق ایجاد
میشود که نقش فرهنگ ایرانیان دراینبین چیست؟ نیک میدانیم که توصیههای
اخلاقی در متون دینی، ادبی، فلسفی و عرفانی ایرانیان در نوع خود در جهان
کمنظیر بودهاند و این قبیل کارها در فرهنگ و متون ما امری مذموم قلمداد
میشود؛ اما متأسفانه این اندرزها و توصیهها فقط در حوزه نظر متوقف
شدهاند و به حوزهی عمل ورود پیدا نکردهاند.
کماکان شاهدیم که
بهراحتی در این کشور، رشوه، اختلاس و دزدی رخ میدهد و قبح اختلاس، رشوه و
دستاندازی به بیتالمال شکسته و به هنجار تبدیلشده است اما بهراستی
چرا ایرانیان هر فرصتی که به دست میآورند پوست این کشور را به امید قبایی
میکنند؟ چرا اکثر قریب بهاتفاق ایرانیان منافع شخصی را به منافع ملی
ترجیح میدهند؟ چرا فرهنگ این کشور اجازه پرورش چنین مسئولانی را میدهد
که هیچ تعهدی نسبت به این خاک نداشته باشند؟ اساساً چرا باید تصور کنیم
که این مُلک آفریده شده است که هر بدگوهری را بپروراند و چون فربه شد
کاسه نعمت بشکند؟
متأسفانه در ایران، نگاه به منافع ملی و
آینده این خاک همچون کیمیا کمیاب است و هر کس به قدر و قدرت خود به
بیتالمال این کشور دستاندازی میکنند و اگر فردی هم از فرصتهای
بهدستآمده برای اختلاس استفاده نکند با واژههای چون احمق ،
بیعرضه و امثالهم خطاب میشوند! پرواضح است که برای اصلاح چنین
نارساییها ابتدا فرهنگ این جامعه باید کالبدشکافی و مورد نقد قرار گیرد و
باید بررسی شود چرا به قول امیرکبیر: «در این کشور آنچه در میانه نیست نفع
عموم است؟»