پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
خبرگزاری فرانسه مشاهدات گروهی از شاهدان عینی سوءقصد شهر نیس را گردآوری کرده است. اکثر این شاهدان از سرعت زیاد کامیون و هرج و مرج و هراس مردم میگویند. همۀ آنان برای تماشای آتشبازی و اکثراً با دوست یا خانواده به بولوار کنار دریا رفته بودند.
به گزارش «انتخاب»، نجات، زن ۵٢ سالۀ اهل نیس میگوید: «اول یک صدای سنگین برخورد شنیدم. برگشتم و کامیون را دیدم که به سرعت جلو میآمد و بدنهای مردم را که مثل میلههای بولینگ به هوا پرتاب میشد... معلوم بود که (رانندۀ کامیون) میخواهد هرچه بیشتر آدم بکشد. خیلی تند میراند. وحشتناک بود. مردی را دیدم که پسر دو سه سالهاش را در بغل گرفته بود. پسرک مرده بود. بعد دیگر تعداد جسدها از دستم در رفت».
سوزی یک زن بازنشستۀ ٦۵ ساله: «کامیون به سرعت خیلی زیاد عبور کرد. به خودم گفتم "مگر چنین چیزی ممکن است؟ باید از اینجا بروم"... تا آن لحظه خیلی خوش گذشته بود. آتشبازی فوقالعاده بود. همۀ مردم آرام و خوشحال و راضی بودند اما یکمرتبه وحشتناک شد. کامیون به سرعت آمد و بعد صدای هفتتیر شنیدم یا شاید هم تفنگ. من اسلحه نمیشناسم، دلم هم نمیخواهد هیچوقت این چیزها را یاد بگیرم. من شانس آوردم چون در پیادهروِ آن طرف بودم، یعنی آن طرف درختها بودم. سر میز یک کافه نشسته بودم و بعد فرار کردم و به ته کافه رفتم»...
پاسکال که هنگام وقوع حادثه در نزدیکی هتل "نگرسکو" (یکی از معروفترین هتلهای نیس) بوده، میگوید: «من اول حرکت ناگهانی جمعیت را دیدم... بیاختیار به سوءقصد تروریستی فکر کردم اما بلافاصله به خودم گفتم "فکر بیخود نکن"... من و دوستم رفته بودیم به بولوار تا کنسرت یک گروه راک را تماشا کنیم. اما قطعۀ اول هنوز تمام نشده بود که صدای فریاد شنیدیم. مردم میدویدند و هل میدادند و صدای تیر میآمد. هرج و مرج غریبی شد. مثل دیوانهها میدویدیم. بعد رفتیم طرف هتل نگرسکو... دوستم گفت: بپَر... بپَر... انگار به طرف ما تیراندازی میشد. از نردهها پریدیم و رفتیم طرف دریا. آدمهای دیگری هم به سمت آب میدویدند. بعد که به طرف بولوار برگشتیم تازه دیدیم که کامیون چه کرده است. چند تا ملوان به ما گفتند که یک کامیون دیوانه مردم را زیر گرفته است. جوانی را دیدم که بدجوری زخمی شده بود. این طرف و آن طرف دویدم تا یک پزشک پیدا کردم و آوردمش. نفهمیدم جوان زنده ماند یا نه. راستش خیلی وحشتزده نبودم فقط مرتب به خودم میگفتم "چکار میتوانم بکنم؟"...».
العروسی یک توریست تونسی میگوید: «به نظرم کامیون به سرعت ١٢٠ یا ١۵٠ کیلومتر میآمد. ما طرف ساحل بودیم. کامیون رفت به طرف کازینو. مردم انگار دیوانه شده بودند. یک بچۀ کوچک را دیدم که بدنش نصف شده بود اما کالسکهاش سالم مانده بود. بعدش دیگر نتوانستم بخوابم. خیلی وحشتناک بود. من نفهمیدم چرا هیچ مانعی جلو کامیون وجود نداشت. پلیسها تقریباً بیست دقیقه بعد رسیدند»...
استفان، بازنشستۀ ۵۵ ساله میگوید: «ما در مرکز شهر شام خوردیم و بعد در نزدیکی بولوار به تماشای آتشبازی رفتیم. بلافاصله بعد از آتشبازی، آن طرف بولوار صداهایی شنیدیم. ١٠، ١۵ ثانیه بعد دیدم مردم به طرف ما میدوند. همه گیج بودند و بعضیها فریاد میزدند "سوءقصد شده"... مردمی که سر میزهای یک رستوران بودند یکمرتبه همگی بلند شدند، میزها واژگون شد... ما هم دویدم به طرف مرکز شهر. بعد متوجه شدم که کیفم را جا گذاشتهام. برگشتم و کیفم را پیدا کردم اما آنجا دیدم که حدود ١٠ نفر روی زمین ریخته بودند... تعداد توریستها خیلی زیاد بود»...