سرویس بین الملل «انتخاب»؛ المانیتور نوشت: سلمان بن عبدالعزیر آل سعود پادشاه عربستان در حال حاضر اداره کشور را بر عهده دو شاهزاده جنگ طلب قرار داده است. تاکنون، بسیاری از ناظران تلاش کرده اند روزنه ای برای عبور از پرده آهنین دربار پادشاهی سعودی بیایبند تا از آنچه در میان رقبای تاج و تخت در جریان است آگاه شوند.
به گزارش «انتخاب»؛ صعود یک شبه جانشین ولیعهد سعودی محمد بن سلمان دیگر نیازی به گفتن ندارد. آنچه روشن است قرار گرفتن ولیعهد سعودی محمد بن نایف در سایه جانشینش. اخیرا گزارش شده ولیعهد بیمار شده و تا نزدیک مرگ رفته است. آنچه از این داستان به گوش می رسد عزم راسخ جانشین برای کسب قدرت بیشتر است تا جایگاه خود را به عنوان پادشاه آینده تحکیم کند.
جانشینی تاج و تخت سعودی امری افسانه ای است؛ حق ویژه ی پادشاه، که تنها حلقه داخلی شاهزادگان و متعمدان از اسرار آن اطلاع دارند. هرچند محمد بن سلمان تصویر مشهوری از خود با حمله خودسرانه به یمن، دیدارهای متعدد از آمریکا و اروپا و برنامه اقتصادی افق 2030 ساخته است، برادرزاده اش نایف که مسئولیت امنیت داخلی حکومت را بر عهده دارد حاکم پس پرده عربستان است.
تنها یک شاهزاده جوان نادان ممکن است برای نفوذ به این شبکه حکومتی تلاش کند، که اکنون امپراطوری از سرویس های اطلاعاتی، ادارات پلیس و نیروهای ویژه به علاوه تعداد زیادی کارمندان دولتی، قضات، مسئولان زندان ها و روحانیون وهابی وفادار است. احتمالا تنها بیماری یا مرگ رئیس او می تواند در این مجموعه عظیم تغییر ایجاد کند. نایف تنها زمانی این امپراطوری پنهان را رها می کند که شاه شود. از آنجا که پسری برای به میراث بردن تاجش ندارد، در مدت کوتاهی باید کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.
سعودی ها درباره جانشین شاه خود روش خاصی دارند. آن ها همیشه شاهد داستانی پادشاهی بوده اند که ناگهان بدون اعلام قبلی یا هشداری اعلام می شد. پس از مرگ هر شاه، آن ها بر اساس قانون خدا به اعلام تبعیت و سوگند بیعت خوانده می شوند. درهای کاخ شاهی به روی روحانیون، بلندپایگان، و مردم عادی باز می شود تا بیایند و سوگند یاد کنند از هر کسی که شاه شود تبعیت کنند.
برای همین در ژانویه 2015 سلمان هم بدون آنکه استثنائی در کار باشد بیعت همگانی را دریافت کرد. اما شاهزادگانی که منصوب شده بودند هم از مردم انتظار داشتند به قصرهایشان هجوم ببرند و سرسپردگیشان را اعلام کنند. امروزه، سعودی ها نه تنها باید بیعیتشان را به شاه اعلام کنند، بلکه به تعدادی از شاهزادگان ارشد، و حتی مقام ارشد روحانیون وهابیون وفادار با پادشاهی هم باید سوگند وفاداری یاد شود.
سعودی ها عادت دارند هرچه سریع تر مراسم اعلام بیعت را برگزار کنند، تا کسی پیش از اعلام وفاداری نمیرد. اگر چنین اتفاقی بیافتد این فرد با مرگ بدبختی می میرد، بدون آنکه ریسمان سوگند اطاعت از حاکم قانونی به گردنش آویخته باشد، به مرگ جهالت می میرد. هرچه هم که پادشاهی ظالم باشد، بهتر است با عجله نزدش رفته و ادای سوگند کنند. اگر او دزد یا سوءاستفاده گری باشد که بی دلیلی مردم را شلاق می زند، شما وظیفه دارید از او اطلاعات کرده و هیچ گاه با او مخالفتی نکنید.
همه این ها بر اساس گفته های مورد تردیدی از پیامبر مسلمانان تکیه دارد، اما هیچ جایی برای اعلام شک و تردید وجود ندارد. در عربستان سرسپردگان وهابی وظیفه اطاعت از نظام سیاسی حاکم را تبلیغ می کنند که بابت آن حق الزحمه شان را دریافت می کنند. در حالی که اکثر آن ها که با نایف رابطه نزدیکی دارند، از قبیل واعظان، قاظیان، مدرسان، و پلیس مذهبی از محدود شدن قدرتشان توسط شاه ناراحت شدند و احتمالا وفارادیشان هم کاهش یافت. سلمان اخیرا پلیس مذهبی را از بازداشت مردم برای نقض خقوق اخلاقی منع کرد. این حکم چندان هم با موفقیت همراه نبود، چنان که اخیرا مردانی در مکه را که اصلاح موهایشان غیراسلامی بود بازداشت کردند.
برای کسانی که نمی توانند برای اعلام سرسپردگی به کاخ شاهی بشتابند، فن آوری مدرن راه حلی فراهم کرده است. همیشه بیعت الکترونیک و هشتگ توئیتر فعال حاضر است. تنها کافی است با نوشتن یکی دو خط به نیکی و جملاتی درباره دفاع از جامعه اسلامی و حفظ سلامتی و کامیابی شان سوگند وفاداریتان را ثبت کنید. وقتی سلمان شاه شد برخی از رهبران دینی طرح کاغذی از او ساختند تا مردم با آن دست بدهند و اعلام بیعت کنند. در اینجا در تناقضی با جامعه مدرن سنتی باستانی دیده می شود که کودکان بسیار کم سنی را به هنر اطاعت داوطلبانه و به زبانی دیگر خادمیت آموزش دهند.
هیچ کس نمی خواهد آخرین فردی باشد که درباره رویدادهای جانشینی خبری پیدا کند. سعودی ها برای حفاظت از خود برابر چنین مواضعی گفته نسبتا جالبی را سرمشق خود دارند؛ کسی که اسرار جانشینی را می داند سخنی نمی گوید، و آنکس که می داند سخنی نمی گوید. این روش هوشمندانه ای برای فرار از توجیه محرومیت، به حاشیه رانده شدن و بی توجهی به آن ها است. اگر آنکه گفته ای درباره جانشین با رقبای سلطنتی به رسانه های خارجی اطلاع دهد، منابع ناشناس می مانند.
نمی توان آن ها را سرزنش کرد. سعودی که در جمع درباره مرگ نزدیک پادشاه یا بیماری یک شاهزاده ارشد سخنی بگوید زندانی می شود. اعضای رسانه های خارجی که در این باره حدس و گمانی بزنند 48 ساعت فرصت خروج از کشور به آن ها داده می شود. با همه این ها، گمانه زنی ها در داخل عربستان درباره جانشین سلطنتی هیچگاه از گفتگوهای خصوصی خارج نمی شود.
جانشینی سعودی از هیچ قانونی تبعیت نکرده و هیچ الگوی یکسانی را دنبال نمی کند. پادشاه آینده نمی تواند بر اساس ارشد بودن یا اصل قابل اتکایی پیش بینی شود. شاه خود شخصا قانون می گذارد، و می تواند این کار را کاملا بی توجه به تمام نوشته ها و تعهدهایی که پیش از آن درباره روش انتخب جانشین بوده انجام دهد. برای همین تا وقتی سلمان زنده است، او حرف اول و آخر را درباره سیاست داخلی آل سعود می زند که شهرت یافتن «دو محمد» پس از انتصاب آن ها شروع شد.
رقابت این دو شاهزاده در ملا عام خطر بسیاری را سبب می شود. میان او رقیب نوعی همزیستی مسالمت آمیز وجود دارد. شاه حرف آخر را می زند. دو شاهزاده در میان همگان یکدیگر را به چالش نمی کشند، زیرا این کاخ سعود را به لرزه در می آورد، و می تواند نهایتا به سقوط آن ها منجر شود. برای همین، در این مدت پرده آهنین به سنگینی کشیده می شود، و از آن سو هم سعودی ها و هم ناظران خارجی به دنبال تفسیر و حدس و گمان بر اساس اطلاعات بسیاری محدودی هستند که منبعی برای آن ها ذکر نشده.
نویسنده: مداوی الرشید
مترجم: محمد صفری