arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۶۷۸۸
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۱۲ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵

نیویورک تایمز: هیلاری برخلاف جان کری، همیشه نگران ایران است

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه نیویورک تایمز در مقاله ای به موضوع سابقه مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در زمان وزارت خارجه هیلاری کلینتون پرداخته و آنجا به نقش مهم جان کری به عنوان سناتور اشاره کرده است.
مارک لندلر در مقاله‌ای در روزنامه نیویورک تایمز به تفاوت‌های ساختاری و راهبردی مدل کار هیلاری کلینتون و جان کری بر سر گفتگو با ایران پرداخته است.

به گزارش ایسکانیوز ترجمه این مقاله را در ادامه می‌خوانید.

در ابتدای سال ٢٠١١، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، پس از سفر پر هیجان به یمن، وارد پادشاهی آرام عمان شد. وی به آنجا رفت تا درباره پیشنهاد یکی از نمایندگان سلطان قابوس بن سعید با او سخن بگوید؛ پیشنهادی که نخستین بار در بهار سال ٢٠٠٩ میلادی با وزارت امور خارجه در میان گذاشته شد: این که عمان راهی ارتباطی برای گفتگوهای هسته ای پنهان میان ایران و آمریکا باشد.
خانم کلینتون با این که تردید داشت این پیشنهاد به نتیجه ای برسد، با بررسی آن موافقت کرد. وی بعدها نوشت: «حتی در بهترین شرایط، احتمال [موفقیت] آن اندک بود». وی ١٨ ماه بعد پیشنهاد سلطان را پذیرفت و هیأتی از دیپلمات ها را برای دیدار با ایرانی ها به عمان فرستاد.
با این وجود، خانم کلینتون تنها آمریکایی مهمی نبود که در آن روزها سفرهای محتاطانه ای به عمان انجام می داد. سناتور جان کری که آن زمان مسئولیت "کمیته روابط خارجی سنا" را بر عهده داشت و سپس در وزارت امور خارجه، جانشین خانم کلینتون شد، نیز با سلطان قابوس و فرستاده قابل اعتماد او، تاجری به نام سالم بن ناصر الاسماعیلی، دیدارهایی داشت.
جان کری عمان را در حالی ترک کرد که متقاعد شده بود این کشور می تواند حامل این پیام برای ایرانی هایی باشد که به نمایندگی از رهبران عالی رتبه شان سخن می گویند و وی از رئیس جمهور اوباما و خانم کلینتون خواسته است راه ارتباطی محرمانه ای را با ایرانی ها ایجاد کنند.
وی در مصاحبه ای گفت: «هیلاری و اطرافیانش بدبین بودند». از سوی دیگر رئیس جمهور به چشم انداز عمان به عنوان راهی ارتباطی علاقمند شد و دو بار با سلطان عمان تلفنی گفتگو کرد تا درباره این موضوع پرسش های خود را مطرح کند. کری گفت: «وی در تلاش برای یافتن رویکردی خلاق و متفاوت برای تغییر تحرکات کاملاً کنجکاو بود.»
توافق هسته ای ایران را که سال گذشته، پس از ماه ها مذاکره مستقیم با مقامات ایرانی به دست آمد، شاید باید به عنوان مهمترین دستاورد دیپلماتیک باراک اوباما به خاطر داشت. خانم کلینتون در تلاش برای جانشینی اوباما، مدعی است در کسب این اعتبار نقش داشته است. نظام تحریم های چند ملیتی که او آن را به وجود آورد به کشاندن ایران به پای میز مذاکره کمک کرد. کلینتون دوست دارد بگوید هیأتی که او در نهایت به عمان فرستاد «میز را» برای ضیافت دیپلماتیک کری « آماده کرد ».
اما نقش خانم کلینتون در پشت صحنه پیچیده تر از روایت علنی از آن است. مصاحبه هایی با بیش از ده مقام دولتی کنونی و پیشین، دیپلماتی بسیار محتاط و دمدمی مزاج را به تصویر می کشد که تمایل او به خطر کردن برای آغاز گفتگو با ایران کمتر از اوباما است و نگرانی او ازدیپلماسی باز جان کری، روز به روز بیشتر می شود. به گفته برخی از مقامات علاقه او به محدود کردن جان کری به همان اندازه در تصمیمش برای فرستادن هیأتی به عمان نقش داشت که تعامل با ایرانی ها اهمیت داشت.
خانم کلینتون که از ارائه توضیح برای این مقاله خودداری کرد، نگران بود جان کری برای آوردن ایرانی ها به پای میز مذاکرات، وعده های بسیاری به آنها داده باشد (موضوعی که بسیاری در کاخ سفید از آن نگران بودند). در همین حال، دستیاران سناتور شک داشتند که خانم کلینتون بخواهد در همان ابتدا وقت کشی و مذاکرات را طولانی کند. در مقطعی از مذاکرات، جان کری نا امید به دیوید وید، رئیس کارکنان خود، گفت: « اگر قرار است این مذاکرات به جایی برسد، باید افراد حاضر در جلسه را به حرف بکشانیم. »
حامیان خانم کلینتون اظهار کرده اند که بی اعتمادی او به ایران قابل توجیه است و موفقیت وی در تشدید تحریم ها، وی را به بهترین گزینه برای حل مرحله بعدی این رابطه، یعنی اجرای توافق هسته ای، تبدیل کرده است.
جیک سولیوان، مشاور سیاسی ارشد خانم کلینتون در وزارت امور خارجه که عضو هیأتی بود که برای گفتگو به عمان اعزام شد، گفت: « وی ائتلافی را به وجود آورد که تا حد زیادی در اعمال تحریم‌ها کارآمد بود. ... و اگر لازم باشد، می ‌تواند کشورهای جهان را برای مهار و تنبیه ایران متحد کند.»
تاریخ پنهان دیپلماسی هسته ‌ای ایران، که بخش هایی از آن که تا کنون هیچ گاه منتشر نشده است، تفاوت هایی مهم و اساسی را میان هیلاری کلینتون و باراک اوباما نشان می دهد که سابقه آن به مبارزات انتخاباتی سال ٢٠٠٨ میلادی و نظرات آنها درباره چگونگی برخورد با یکی از سر سخت ترین دشمنان آمریکا باز می گردد.
کریم سجاد پور، کارشناس ایران در "بنیاد موقوفه صلح بین المللی کارنگی"، گفت: «هر دوی آنها یک تدبیر مشترک داشتند؛ اما هدف نهایی شان با یکدیگر متفاوت بود. ... پایان بازی برای اوباما این بود که «من کسی هستم که می توانم اختلاف ها را برطرف کنم؛ من در سراسر زندگی ام فاصله میان نژادها و کشورها را پر کرده ام؛ بنا بر این می توانم این مسئله را نیز حل کنم.»
وی ادامه داد: « کلینتون نگاهی بدبینانه تر به پایان بازی داشت. ما می می خواهیم با آنها تعامل کنیم، نه به این علت که فکر می کنیم آنها هم خواستار تعامل اند؛ بلکه به این علت که وقتی ما را پس می زدند، این واقعیت آشکار خواهد شد که ریشه این مشکل در تهران است، نه واشنگتن.»
از ابتدا افراد اندکی انتظار داشتند، خانم کلینتون در پیشنهاد به ایران پیشقدم شود. در رقابت های انتخاباتی سال ٢٠٠٨ میلادی، وی وعده اوباما را برای مذاکره بی قید و شرط با رهبران ایران تمسخر می کرد. وی به ایران هشدار می داد که اگر روزی اقدام به حمله هسته ای به اسرائیل کند، آمریکا این کشور را «با خاک یکسان می کند».
با این حال، اصل ایده کانال محرمانه به دنیس راس، مشاور ویژه کلینتون در امور ایران باز می گردد که در "روز یادبود کشته شدگان جنگ" در سال ٢٠٠٩ میلادی در وزارت امور خارجه [آمریکا] با اسماعیلی دیدار کرد. اسماعیلی برگه ‌ای به همراه داشت که در آن کلیات پیشنهاد ایران برای مذاکره با دولت اوباما درباره موضوعات گوناگونی، از جمله برنامه هسته‌ای این کشور و نیز حمایت از حزب‌ الله، آمده بود.
راس به عنوان قاعده ای کلی، گفت چنین پیشنهاداتی را «نه با اندکی تردید، که با بدبینی بسیار زیادی» بررسی می کند. اما در جریان فعالیت های خود در موضوع صلح خاورمیانه در دهه ١٩٩٠ میلادی با عمانی ها آشنا شده بود و می دانست روابط آنها با ایرانی ها صادقانه است. وی گفت تصمیم دارد پیشنهاد اسماعیلی را به همراه یادداشتی رسمی به خانم کلینتون برساند. هیلاری کلینتون به راس گفت گفتگو ها با وی را ادامه دهد.
چند هفته بعد، انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در ایران (۸۸) امیدهای اسماعیلی را برای ایجاد راهی ارتباطی از بین برد و کاخ سفید را به تغییر راهبرد خود از تعامل با تهران به فشار بر این کشور واداشت. خانم کلینتون برای همراه کردن چین و دیگر کشور های عضو شورای امنیت سازمان ملل با اعمال تحریم های جدید و سخت بر ایران وارد مذاکره شد؛ گامی که بسیاری آن را اهرمی مهم در برابر ایران می دانند.
در همان روزها، اسماعیلی فرصت دیگری را برای نشان دادن مهارت های خود به عنوان یک میانجی به دست آورد. وی درباره آزادی سه آمریکایی جوان که پاسداران ایرانی آنها را در حال پیاده روی در مرز این کشور با کردستان عراق دستگیر کرده بودند، مذاکره کرد. عمان برای این سه نفر وثیقه ای در حدود نفری ٥٠٠ هزار دلار پرداخت کرد.
در دسامبر سال ٢٠١٠، چند هفته پس از آزادی نخستین آمریکایی، راس و پانیت تالوار، یکی از مقامات ارشد "شورای امنیت ملی"، محرمانه به عمان سفر کردند تا خود از سلطان قابوس بشنوند که درباره چگونکی عملکرد این راه ارتباطی چگونه فکر می کند. حرف های سلطان قابوس آنها را تحت تأثیر قرار داد: وی با آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم ایران، دیدار کرده بود و از جدیت این کشور در تلاش برای توافق هسته ای مطمئن بود.
ژانویه بعدی، کلینتون برای کسب اطلاعات در مسقط، پایتخت عمان، توقف کرد. وی درباره این که ایرانی ها بتوانند با حسن نیت مذاکره کنند، ابراز تردید کرد؛ اما با محک زدن این موضوع موافقت کرد. اوباما کنجکاوتر بود: وی ظرف چند ماه پس از آن، دو مرتبه با سلطان قابوس تماس گرفت تا از او بپرسد که آیا می‌تواند به مقامات ایرانی که با مجوز رهبر معظم صحبت کنند، پیامی را برساند. کاخ سفید که در محرمانه بودن این ارتباط مصمم بود، تماس های تلفنی را افشا نکرد.
تمایل و سپس کنار رفتن
جان کری مدت ها بود که از پیشنهاد ایجاد راه های ارتباطی با ایران حمایت می کرد و زمانی که وارد موضوع آزاد کردن کوهنوردان شد، این فرصت را به دست آورد. این موضوع او را با سلطان قابوس و نماینده اش مرتبط کرد. (اسماعیلی این تفسیر را تأیید کرد؛ اما از گفتگو درباره سابقه نقش خود در گفتگوهای هسته ای خودداری کرد)
کری در اواخر سال ٢٠١١ میلادی و نیمه نخست سال ٢٠١٢ میلادی به عمان سفر کرد و ساعت ها درباره امکان گفتگوهای محرمانه با ایران با سلطان قابوس بحث و تبادل نظر کرد. وی با اسماعیلی نیز دیدار کرد (گاهی در لندن و رم و گاهی نیز در واشنگتن). کری بعدها در نشستی رو در رو با باراک اوباما در دفتر کار وی در کاخ سفید، به او گفت تنها راه محک زدن ظرفیت آن، دیدار با ایرانی ها است.
با این وجود، وزارت امور خارجه و "شورای امنیت ملی" چند ماه بدون این که تصمیم بگیرند، جوانب کار را سنجیدند.
جان کری در راستای اشتیاق خود به شروع سریع مذاکرات، چند پیام را از طریق اسماعیلی برای ایرانی ها فرستاد. این سناتور مواضع خود را در گفتگوها با توماس دونیلون، مشاور امنیت ملی اوباما که رابطه نزدیکی با او داشت، هماهنگ می کرد. اما به گفته چند تن از مقامات پیشین [آمریکا] رویکرد تهاجمی او خانم کلینتون و نیز برخی از مقامات کاخ سفید را نگران کرد. آنها از این نگران بودند که جان کری امتیازاتی را در زمینه غنی سازی اورانیوم به ایرانی ها وعده داده باشد که کاخ سفید تمایلی به واگذاری آنها ندارد.
به گفته این مقامات، جان کری در ابتدای گفتگوها، به ایرانی ها نشان داد که آمریکا حق غنی سازی اورانیوم را برای برنامه های صلح آمیز در زمینه انرژی برای ایران به رسمیت می شناسد. ایران سال ها خواستار این امتیاز بود و ادعا می کرد "پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای" این حق را به رسمیت می شناسد. اما آمریکا ثابت قدم زیر بار پذیرش این حق نرفته بود و در آن زمان دولت اوباما این موضوع را بررسی می کرد که چگونه و چه زمانی در این موضع کوتاه بیاید.
جان کری همواره انکار می کند که به ایران این پیام را داده است که حق غنی سازی دارد . وی گفت: «ما در این مورد کاملاً شفاف و صریح بودیم» در همان زمان، او این امید را به ایرانی ها می داد که می توانند برنامه هسته ای صلح آمیز داشته باشند و به تندرو های اسرائیل و آمریکا که خواستار نابودی زیر ساخت های هسته ای ایران بودند، اعتنا نمی کرد.
به گفته آن مقامات، در فضای متشنج ابتدای سال ٢٠١٢، شیوه پیشبرد مذاکرات جان کری را آمادگی خانم کلینتون تلقی کردند و باراک اوباما نگران بود که ایرانی ها فکر کنند کری به نمایندگی از رئیس جمهور سخن می گوید.
اوباما در آن بهار، گاهی به این تصمیم می رسید که زمان آن فرا رسیده است که شاخه اجرایی مذاکرات را بر عهده بگیرد. جان کری که بر این باور بود این فرایند را تا جایی که در توان یک سناتور است، پیش برده است، اعتراضی نکرد. سه سال بعد در وین، او به عنوان وزیر امور خارجه هفته ها مذاکرات نفس گیری را پیش برد که نتیجه آنها توافق نهایی بود.
پس از آن که کلینتون وزارت امور خارجه را ترک کرد در یک مسئله راهبردی اساسی با باراک اوباما اختلاف نظر پیدا کرد: آیا پس از انتخاب حسن روحانی که رئیس جمهوری است که برای کاهش انزوای اقتصادی ایران، خواستار روابط بهتر با غرب است، باید تحریم های جدید بر ایران اعمال کرد. بسیاری از نمایندگان کنگره و نیز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، خانم کلینتون را تحت تأثیر قرار دادند؛ استدلال نتانیاهو این بود که ایران آن قدر تشنه توافق است که تشدید فشارها بر این کشور به [توافقی با] شرایط بهتر می انجامد.
شخصی که سال ها با هیلاری کلینتون کار کرده است، گفت: «او دوباره آنها را تحت فشار قرار خواهد داد ... و تنها مسئله این است که آنها چه می کنند.»
اوباما از آن بیم داشت که افزایش فشارها به آقای روحانی ضربه بزند و وی را تضعیف کند، ائتلاف برای تحریم ایران را بر هم بزند و به شکست تلاش های دیپلماتیک وی بیانجامد. وی سناتورها را متقاعد کرد که در برابر تحریم های جدید بایستند. خانم کلینتون هرگز اختلاف های خود را با باراک اوباما علنی نکرد و با احتیاطی بیش از رئیس سابق خود، به طور علنی از توافق هسته ای او حمایت کرد.
وی اکتبر گذشته اعلام کرد: «فقط آری گفتن به این توافق، کافی نیست. ... ما باید بگوییم "آری و". آری و آن را با تمام توان و دقت اجرا خواهیم کرد. آری و آن را در قالب راهبردی کلان تر برای مقابله با رفتار بد ایران در منطقه جای خواهیم داد. آری و از روز نخست کار را برای گذاشتن شرایطی که ایران بداند هرگز نخواهد توانست به جنگ افزار هسته ای دست یابد، آغاز خواهیم کرد.»

نظرات بینندگان