پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در صورتی که عربستان نتواند بحران های کنونی را به سمت برتری های میدانی به نفع خود سوق دهد، شاهد افول نقش در حال تعریف این کشور در نظام منطقه ای خاورمیانه خواهیم بود.
هشت دهه و اندی سال از تشکیل پادشاهی عربستان سعودی گذشته است و در طول این سال ها، رفتار سیاست خارجی این کشور در ادبیات سیاسی به پیروی از سیاست محافظهکاری و حفظ وضع موجود معروف است. اما تغییر رفتار این کشور در چند سال گذشته و به خصوص از زمان روی کارآمدن ملک سلمان و تیم جدید سیاسی و امنیتی او در یک سال اخیر، از تغییر در نگرش زمامداران این کشور نسبت به محیط در حال دگرگونی حکایت دارد که سابقهای در سیاستهای محتاطانه، کند و پرحوصله این کشور ندارد و از اینرو موجبات طرح پرسش هایی شده است، مبنی بر اینکه چه علل و عواملی در این تغییر رفتار نقش ایفا می کند؟ عربستان از این رفتار جدید به دنبال چیست؟ و این تغییر رفتار چه پیامدهایی بر امنیت منطقه ای خواهد گذاشت؟ در پاسخ به این پرسش ها و در تبیین چرایی آن ابتدائاً باید به یک الگو توجه کرد و سپس سه سطح از متغیرها (منطقه ای، داخلی و بین المللی) را که دارای تقدم اهمیت هستند، مورد توجه قرارداد.
الگوی تصمیم سازی
هرگونه کنش در حوزه سیاست خارجی متاثر از دو متغیر «محیط و ادراک» است که در پیوند با یکدیگر منجر به تصمیم سازی از سوی کارگزاران سیاست خارجی می گردد. بدین معنی که نقش متغیرهای محیطی و روند تحولات همواره باعث ایجاد فرصت و همزمان ایجاد محدودیت بر تصمیم گیرندگان سیاست خارجی می گردد و بر خروجی تصمیمات اثرگذار است. همزمان نقش ادراک تصمیم گیرندگان سیاست خارجی و ذهنیت آنها از روند تحولات عامل دیگری است که می تواند تصمیمات سیاست خارجی را به سمت فرآیندهای تعامل یا تقابل سوق دهد. بنابراین ادراک مقامات سیاسی و امنیتی عربستان سعودی از محیط پیرامونی خود و همزمان جهت دهی تحولات به ذهنیت کارگزاران آل سعود باعث شده تا سعودی ها رفتار تهاجمی و هیجانی از خود بروز دهند که تبیین دقیقتر آن نیازمند واکاوی متغیرهای سه گانه زیر است.
1. محیط پیرامونی در حال تغییر
نظام منطقه ای خاورمیانه با زیر سیستم های تابعه آن، محیط پیرامونی عربستان سعودی را شکل داده و روند تحولات و فراز و فرودهای درونی و خارجی بار شده بر آن به کنش سعودی ها شکل می دهد. بنابراین محیط در حال تغییری که عربستان در آن ایفای نقش می کند عامل بسیار مهمی است که به نحوه ادراک و ذهنیت تصمیمگیرندگان این کشور از روند تحولات شکل می دهد. اشغال عراق، سقوط صدام و روی کارآمدن شیعیان در عراق در سال 2003 نقطه اولیه این تغییرات محیطی و ادراکی است که در ترکیب با دومینوی تغییرات برآمده از بیداری اسلامی در سال 2011 به بعد باعث شده تا متحدین منطقه ای عربستان در معرض سقوط و تغییر قرار بگیرند و سعودی ها برای حفظ هیمنه شکننده خود متحمل هزینههای مالی و سیاسی شوند. بهخصوص که روند این تغییرات که به توافق هسته ای منجر گردید، در فرآیندهای ادراکی به قدرتمند شدن رقیب سنتی آن یعنی ایران انجامیده است. بنابراین مداخله در بحرین، حمایت از معارضان سوری برای تغییر نظام در سوریه و حمله نظامی به یمن از جمله این رفتارهای هیجانی و شتابان است که در دستور کار تیم سیاسی و امنیتی این کشور قرار گرفت و در یک سال اخیر و پس از روی کارآمدن ملک سلمان بیشتر از گذشته تشدید شده است.
2. تغییر نخبگان سیاسی و امنیتی
در واقع فهم و ذهنیت تصمیمگیرندگان و نخبگان سیاست خارجی یکی از مهمترین مواردی است که میتواند نحوه تصمیمات اتخاذ شده را به سمت فرآیندهای مسالمتآمیز - خشونت آمیز و تعاملی یا تقابلی هدایت کند. در واقع نقش فرد تصمیم گیرنده فارغ از عنصر نقش و جایگاه سازمانی او همواره بر خروجی تصمیات در حوزه سیاست خارجی اثرگذار بوده است. روند تغییرات در نخبگان حاکم سعودی و روی کارآمدن جناح بازها در پستهای ولیعهدی و ولی ولیعهدی و دیگر مناصب حکومتی در یکسال اخیر از تحولاتی است که منجر به تغییر در نحوه تصمیمات در سیاست خارجی عربستان شده است. بخصوص در عربستان سعودی که نقش فرد تصمیم گیرنده همواره مهمتر از عناصر ساختاری بوده است. ذهنیت ملک سلمان پادشاه، محمد بن نایف ولیعهد، محمد بن سلمان ولی ولیعهد و عادل الجبیر وزیرخارجه با ذهنیت رهبران سابق عربستان متفاوت است و این تفاوت خود را در خروجی تصمیمات به خوبی نشان داده است.
3. گسست در معادله نفت-امنیت
متغیر سوم که به سطح بین المللی ارتباط دارد و منجر به رفتارهای واکنشی و تهاجمی عربستان شده است به تغییر در معادله نفت - امنیت برمیگردد. هشت دهه اتحاد استراتژیک با آمریکا و ایفای نقش متحد راهبردی در خاورمیانه باعث شده تا عربستان با ایفای نقش متوازن کننده بهعنوان شریک استراتژیک آمریکا در چارچوب الگوی راهبردی واشنگتن بازی کند. زمزمههای تغییر در الگوی راهبردی آمریکا از خاورمیانه به آسیای شرقی، تولید مازاد نفت در آمریکا، بیمیلی واشنگتن در جلوگیری از تحولات بیداری اسلامی، سقوط متحدان عربستان و تردید در پروژه سقوط اسد، منجر به ترک برداشتن این معادله شدهاست.
بنابراین ضمن اینکه خرید نفت از عربستان برای آمریکاییها اهمیت سابق خود را ندارد، سعودیها متوسل به طراحی سیاست خودیاری و متکی بر توانمندیهای داخلی و منطقهای شدهاند که نمونه آن را در جنگ یمن به خوبی مشاهده کردیم. بنابراین این تغییرات منجر به آشفتگی در تصمیمات جدید رهبران سعودی و این تلقی که توسط آمریکاییها رها شدهاند، شده است. مقاله چند ماه پیش بندر بن سلطان رئیس سابق استخبارات عربستان در فاکس نیوز که گفته بود دوستان آمریکا باید خیلی بیشتر از دشمنانش احساس ترس کنند به این معادله در حال تغییر اشاره کرده بود. بنابراین سعودی ها با این درک از روند بین المللی با آمریکا به اتخاذ تصمیماتی دست زده اند که تاکنون در رویه سیاست خارجی این کشور جایگاهی نداشته است.
جمع بندی
باین سه سطح از متغیر که در یک روند همگرا قرار دارند، نشان میدهد که ادراک و ذهنیت تصمیمگیرندگان یک کشور و فهمی که از تحولات و تغییرات در پیرامون خود احساس میکنند و همزمان محدودیتها و هزینههایی که روند تحولات بر تصمیمگیرندگان تحمیل میکند، در تعیین رفتارهای منطقی-عقلانی یا واکنشی – هیجانی بیشترین نقش را ایفا میکند. در این چارچوب حجم و گستره بحران های منطقه و درگیر شدن عربستان در آن، خلق هزینه های میلیارد دلاری، ظهور عناصر گریز از مرکز و روند در حال تغییر تحولات در سطوح سه گانه داخلی، منطقه ای و بین المللی باعث شده تا عربستان در شرایط کنونی، مواجه با حجم گسترده ای از عواملی باشد که فشارهای سیاسی و اقتصادی زیادی را بر سیاست خارجی بار کرده است. در صورتی که این کشور نتواند بحران های کنونی را به سمت برتری های میدانی به نفع خود سوق دهد، شاهد افول نقش در حال تعریف این کشور در نظام منطقه ای خاورمیانه خواهیم بود.
کامران کرمی
روزنامه نگار و پژوهشگر خلیج فارس