arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۳۱۰۴۲
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۲ - ۲۶ مهر ۱۳۹۴

دیدارهایی متفاوت در روزی متفاوت!

*غلامعلی رجایی
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
این نوشته امروز درصفحه 7 روزنامه شرق منتشرشد.

دوشنبه، روز متفاوتی دردیدارهای روزانه آیت الله هاشمی بود .صبح تنی چند از جوانان همشهری ایشان از رفسنجان آمده ودیدارداشتند که اگرچه من باعث وبانی این دیداربودم نتوانستم درآن حاضرباشم اما بعد که پیش من آمدند وازملاقات گفتند برداشت شان این بود که ایشان ازدیدار باهمشهری هایشان خیلی خوشحال شده اند . به بهرمان هم که رفته بودم پیشنهادشد جمعی ازهم روستاییان آقای هاشمی باهمان سرو وضع روستایی ومحلی پیش ایشان بیایند. با این استدلال که ایشان ازدیداردوستان نوجوانی وهم محله ای هایشان حتما خیلی خوشحال می شوند. درنوبت هستند.مشکل ترافیک ملاقات هاست که هردرخواستی باید ماهها درانتظارباشد وچاره ای جزاین هم نیست.یک هاشمی است واین همه علاقمند والبته این همه....!

ملاقات نزدیک به ظهرخانواده ای سه شهید وچهارجانباز بنام زمانی از شیراز دیدار داشتند واین همه راه را با ماشین آمده بودند . مادرشهید می گفت 14 فرزندداشته که هفت تن آنها به درجه شهادت وجانبازی نایل شده اند .آقای هاشمی که بدقت به حرفهای این مادر گوش می کرد دربرابراین مادر شهید داده خیلی تواضع کرد ودرآخرهم به اوگفت ازاول که باچهره ای نورانی وارد اتاق من شدید حس خاصی ازدیدن شما به من دست دادوازدیدنتان بسیار خوشحال شدم.

درابتدا حاجیه خانم همدم زمانی مادر شهدا که با روحیه ای عالی نحوه شهادت یکایک فرزندان شهیدش ومیزان عشق وعلاقه آنها را به هاشمی توضیح داد خطاب به ایشان گفت: آقای هاشمی، سال‌ها بود دلم می خواست شما را از نزدیک ببینم که فرمانده فرزندان شهید من بودید. من هفت پسرداشتم که سه فرزندم شهید و چهار فرزندم جانباز شدند و افتخار می‌کنم که خداوند قربانیانم را قبول کرده است. آقای هاشمی درپاسخ بیانات کوتاه مادرشهید گفت: شما خانواده‌ی پرافتخاری هستیدوگنجهای زیادی پیش خداوند ذخیره دارید وخداوند با کرم خویش دردنیا به شما عزت داده است.  دیدار با شما برایم درس بود که خانواده‌ای با این روحیه و خلوص بالا را دیدم و حرف‌های امیدوارکننده‌ای  شنیدم و مطمئن باشید تا مدت‌ها به حرف‌های شما فکر می‌کنم.

آقای هاشمی در پاسخ به این گفته ما دراین شهیدان که می گفت:" آقای هاشمی در صحنه بمانید و نگذارید خون شهیدان ما هدر رود"، گفت: تا زنده‌ام و نفس می‌کشم، برای رضای خدا و حمایت از این انقلاب تلاش می‌کنم.

پس ازبیانات این مادر عبدالرضازمانی از فرزندان او که معلمی بازنشسته و دوبارجانبازشده بود شرح شهادت و جانبازی یکایک برادرانش را گفت ولی انگار نه انگار خودش هم که دراثر موج انفجار از دوگوش کرشده وجانبازاست پسرش که درکنارمن نشسته بود این کتمان پدر را تاب نیاورد وبا صدای نسبتا بلند که او بشنود به پدرگفت خودت راکه نگفتی که دوبارمجروح شده ای ولی پدر کماکان ازخودش هیچ نگفت انگارنه انگار رزمنده بوده است.

 قبل از ملاقات، فرزند وی بمن که پرسیدم چرا برای درمان گوشتان کاری نمی کنید گفت پدرم برای درمان لااقل گوش خود با این سابقه مجروحیت برای تشکیل پرونده به بنیاد شهید مراجعه نکرده نمی کند ومی گوید من برای رضای خدا به جبهه ها رفته ام.وقتی اسم مرا از دوستان مجمع پرسید وگفتند ایشان فلانی مشاورآقای هاشمی است سری تکان داد وگفت دوسه کتابشان راخوانده ام!

 وی خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: « سال‌هاست که آرزوی دیدار شما را داشتیم، کار خاصی نداریم. آمده‌ایم شما را از نزدیک ببینیم و بگوییم به شما عشق داریم.

وی افزود: به خاطر نا ملایماتی که در 10 سال گذشته بر شما رفت، ما گریه کردیم. ظلم‌هایی که بر شما و خانواده روا کرده‌اند، برای ما هم سخت است. به ویژه وقتی در لوای انقلاب و اسلام حرف می‌زنند. هرچه دلشان خواست ناروا گفتند و در ظلم به شما کوتاهی نکردند.

وی تأکید کرد: متأسفانه مردم را از بیانات شما محروم کرده‌اند. این کارها و کم لطفی‌ها ظلم به مردم است و در حقیقت از شما چیزی کاسته نشد و حتی بر بزرگواری شما افزوده شد. صبر، استقامت و مدیریت شما برای ما درس بود که در همه شرایط به داد انقلاب رسیده‌اید. بعد از امام، صحبت‌ها و موضع‌گیری‌های شما به بچه‌های انقلاب امید می‌داد. رفتارهای تصنّعی را دیده‌ایم که به نام ارزش‌ها چه ظلم‌هایی به امام، اسلام، شهدا و روحانیت کردند. سخت بود، اما چون تاریخ اسلام را مطالعه کرده بودیم، قابل هضم بود.

دعای خیر ما و مادرمان بدرقه شما در زندگی باد که شما را هنوز و تا همیشه هاشمی امام می‌شناسیم. هیچ‌وقت عشق به امام و یاران نزدیکش از دل ما خارج نمی‌شود.

وی خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: هنوز جامعه منتظر است تا دوباره به نماز جمعه برگردید و خطبه بخوانید.

وی در ادامه سخنان خویش به سیاسی کاری‌های یک اقلیت محدود در برخورد با پرونده هسته‌ای و به ویژه برجام اشاره کرد و گفت: نمی‌خواهند رابطه ایران با جهان برقرار شود و اقتصاد ایران رونق بگیرد و شگفتا که همه‌ی این حرف‌ها را به بهانه دفاع از انقلاب و نظام می‌زنند.

وی در پایان سخنان خود گفت: آرزو می‌کنیم به کاروان شهدا برسیم، که دلمان خیلی برایشان تنگ شده است. آیت الله فقط می شنید ومتاثرمی شد .برخی از ماها ازحرفهای مادرشهدا آرم وبی صدا اشک ریختیم.

خواهر شهدا هم  درصحبت کوتاهی ازعلاقه برادران شهید خود به آقای هاشمی ودیگر برادرانش که نتوانسته بودند به ملاقات ایشان بیایند صحبت کرد .

دیروزبه یکی ازاساتید که اخیرا برمبنای پیشنهاد من بر روی 8 جلداز خاطرات آیت الله هاشمی کارکرده و درملاقات وی را شرکت دادم تا دقایقی پس از ملاقات باخانواده شهدا گزارش کار بیش از یک ساله خودرا بدهد که داد وآقای هاشمی راخوشحال کرد گفتم من معمولا به دلیل کثرت ممارست درنوشتن درباره فرهنگ ایثار و..خیلی کم در برابراین صحنه ها کم می آورم !ولی اقرارمی کنم امروزبادیدن این مادروفرزند ودیدن روح بزرگ و اوج تسلیم ورضا و طاقت این مادرهم به حالشان غبطه خوردم وهم کم آوردم.

 درملاقات سوم درساعت چهاربعد ازظهرآقای یان الیاسون قائم مقام دبیرکل سازمان ملل متحدبه دیدارآقای هاشمی آمد دیداری متفاوت ،سنگین وجدی که حقیقتا بکلی با دیدارهای دیپلماتیک دراین مدت تفاوت داشت. هردوطرف حرفهای مهمی زدند. آقای الیاسون که خیلی سرحال بود ومی گفت حامل ابلاغ سلام دبیرکل سازمان ملل به آقای هاشمی است به ایشان گفت شما را 35 سال پیش دیده ام. وقتی رییس مجلس ایران بوده اید !

الیاسون که معلوم بود برای جلب کمک ایران برای برون رفت منطقه از شرتروریستها به منطقه وازجمله ایران سفرکرده ومی گفت پس ازایران عازم ترکیه است ازسفرش به ایران در اوایل جنگ بهمراه آقای اولاف پالمه دبیرکل وقت سازمان ملل- که مثل خوداو اهل سوئدبودو دراستکهلم ترورشد- سخن گفت و ازدیدارشان با آقای شهیدبهشتی گفت وگفت که آیت الله بهشتی درابتدای دیدارمان با او ازما سوال کرد چه کسانی ازشما میتوانند آلمانی حرف بزنند .گفتیم من واولاف پالمه ما را به کناری کشید و با ما به زبان آلمانی مذاکره کرد. بعد با تاسف می گفت یک هفته بعد شنیدم که ایشان کشته شده است.تا این راگفت آقای هاشمی با لبخندمعنی داری به او گفت همین تروریستهایی که ایشان و عده ای دیگر رادرحزب جمهوری اسلامی بشهادت رساندند اکنون درکشورهای شما دراروپا موردحمایت قراردارند و اجتماعات برگزارمی کنند! و افزود همین ها وقتی جنگ شد بعنوان ستون پنجم عراق علیه ملت شان جاسوسی می کردند.الیاسون باشنیدن این نقد ازسوی هاشمی سری بعلامت تاسف وتاییدتکان داد.

آقای هاشمی در بخشی ازسخنانش تحلیلی درباره رشد وگسترش تروریسم درجهان ومنطقه ارائه کرد گه الیاسون به دقت گوش داد وطی اینم دیدارمهم دوبار گفت من خیلی از حرفهای شمااستفاده کردم  و یادگرفتم. آقای هاشمی درآخر هم بالحنی جدی به اوگفت شما باید حتماکاری بکنید.دارد دیرمی شود. آقای هاشمی هم نقد ونقبی به ساختار سازمان ملل زد وگفت باید برای این وضعیت فکری بکنید شمامی توانید برای دنیا خیلی کاربکنید ولی عملا دراجرا دست تان بسته است بعدبا لبخند گفتنداز آنطرف هم وقتی میخواهید تصمیم درستی راکه گرفته اید اجراکنید باوجودداشتن 200 کشور عضو ،  قدرت اجرایی ندارید ولی شش کشور که حق وتودارند مرکز قدرت اند وبایدفکری کرد.الیاسون درهردو نقد هاشمی از سازمان ملل سری بعلامت تایید وتاسف تکان داد.

وقتی هدایا رد و بدل شد وایشان رابرای رفتن بدرقه کردیم به اوگفتم شمادراین چند دهه خاطرات خوبی ازتحولات منطقه داریدپیشنهادمی کنم خاطراتتان را بنویسید گفت دارم می نویسم وقتی الیاسون سوار ماشین شد شیشه ماشین را پایین کشید و درحالی که دستش را بعلامت خداحافظی تکان می داد خیلی جالب دو بارگفت خداحافظ!

وبسایت شخصی غلامعلی رجایی

نظرات بینندگان