دوازدهمین همایش «ستارگان محراب» که در راستای تکریم ائمه جماعات مساجد برگزار میشود، با محوریت بزرگداشت مقام شامخ مرحوم آیتالله ملاعلی کنی برگزار شد.
آیتالله اوسطی با بیان اینکه «در روایات ما آمده است که مومن احتیاج به سه چیز دارد و اولین آن توفیق من الله است» گفت: مرحوم ملاعلی کنی یک روستازاده از قریه کن در اطراف تهران بود و علاقه به فرا گرفتن درس در او چنان شدید شد که او بتواند پدر را راضی کند و به اصفهان و بعد نجف برود. این توفیقی بود که او در نجف به مرحوم کاشفالغطاء بر بخورد.
وی با اشاره به اینکه «مرحوم کنی در نجف در محضر درس مولف جواهرالکلام بود» گفت: او در نجف توفیق یافت تا در محضر مرحوم نجفی باشد. کسی که هنوز کتابش در حوزههای علمیه تدریس میشود. ملا علی به مرحلهای رسید که صاحب جواهر در منبر تدریس خود به اجتهاد 4 نفر تصریح کرد که یکی از آنها ملا علی کنی بود. این نیز توفیق من الله بود که نصیب این مرجع بزرگ شد.
اوسطی با اشاره به دیگر خصوصیات مرحوم ملاعلی کنی مبنی بر این که او در عمل و علم احساس تکلیف میکرد، گفت: از خصوصیات مرحوم کنی احساس تکلیف و عمل به آن بود. او احساس تکلیف میکرد و دنبال آن را میگرفت اگرچه مرحوم کنی میتوانست در نجف بماند و مشغول تدریس شود و قطعا برای خود چهره و ستارهای شود اما احساس کرد که باید به تهران برود. او در آن دوران میفهمید که با آمدن به تهران با توده مردم روبرو میشود و با مشکلات روحانیت در منصب و امام جماعت و غیره درگیر میشود اما به هر حال وظیفه دانست که بیاید. در اوایل آمدن خود به تهران نیز با مشکلات اقتصادی مواجه بود اما همت بالا و تقدیر الهی باعث شد که وضعیت معیشتی او بهبود یابد و در اواخر عمر یکی از ثروتمندان شود.
اوسطی با بیان اینکه «خداوند به مرحوم کنی نفوذی داد تا شاه قاجار با همه دبدبه و کبکبه در مقابل او مودب بنشیند» افزود: ناصرالدین شاه باهمه دبدبه و کبکبه در برابر ملا علی کنی مودب مینشست و میدانست که مرحوم کنی چه میخواهد. در احوالات او نوشتهاند که ناصرالدین شاه وقتی با اطرافیان خود به شکار رفته بود زمانی که از دروازه تهران بیرون رفته بودند ناصرالدین شاه گفت که برگردید. چرا که اگر ملا علی کنی در دروازه را به روی من ببندد و مرا به شهر راه ندهد چه کنیم. این نفوذ آن مرحوم بود.
وی با اشاره به یکی دیگر از خصوصیات مرحوم کنی مبنی بر این که در مسائل پیچیدهی سیاسی هوشمند بود، خاطرنشان کرد: کنی رفتار با سیاستمداران و سیاستبازان را خوب میفهمید. قصه کشف حجاب زمان ناصرالدین شاه مطرح شده بود اما مرحوم کنی جلوی آن را گرفت. وقتی ناصرالدین شاه این حرف را زد مرحوم کنی گفت اول زنان دربار را بی حجاب بیرون بیاور و بعد به دیگر مردم بگو. او میدانست که یکی از زنان ناصرالدین شاه انیسالدوله است که بر شاه بسیار نفوذ داشت. انیسالدوله در جریان تحریم تنباکو نیز وجود داشت و جلوی شاه قاجار را گرفت.
اوسطی در ادامه افزود: در قضیه فراماسونری نیز مرحوم کنی جلوی میرزا ملکم خان را گرفت. او در ابتدای نامهای که برای ناصرالدین شاه نوشته بود میرزا ملکم خان را دشمن دین دانست. در مسالهی قرارداد رویتر که قرار بود خط راه آهنی که توسط انگلیسیها از رشت به اصفهان و یا خلیج فارس کشیده شود و به قیمت آن 70 سال معادن و گمرکات ایران در دست آنها باشد باز این مرد بزرگ جلوی آن را گرفت.
اوسطی با بیان اینکه «انصاف مداری یکی دیگر از خصلتهای مرحوم ملاعلی کنی بود» گفت: ایشان دارای انصاف بود. انصاف مافوق عدالت است و در روایات ما آمده که برترین اعمال سه چیز است که یکی از آنها انصاف است. انصاف را میتوان این طور معنا کرد که درک کنیم و بفهمیم که شخصی بزرگ را زیر سبیلی رد نکنیم و اغماض نکنیم که احیانا از شخصیت ما بکاهد. مرحوم کنی که عالیترین کرسیهای مدرسه مروی در دستهایشان بود وقتی عالمی بزرگ از نجف به تهران آمده بود بلافاصله کرسی درس مدرسه مروی که بزرگترین کرسی درس آن دوران بود را به ایشان تقدیم کرد.
اوسطی با بیان اینکه «در اواخر عمر وضع مالی و اقتصادی ملا علی کنی بسیار مطلوب شده بود» گفت: مرحوم کنی با تاسی از امیرالمومنین (ع) موقوفات فراوانی از خود بجا گذاشت. در کن، امامزاده عبدالعظیم، تهران و در قزوین موقوفاتی دارد و مقداری از اموال خود را برای اولاد وقف و هر چه داشت را از ملکیت خود خارج کرد.
وی در پایان سخنان خود در ارتباط با شخصیت آخوند ملاعلی کنی خاطرنشان کرد: اگر آن مرحوم در نجف میماند و در کنار بزرگانی چون شیخ انصاری یکی از مدرسین میشد آیا میتوانست این خدمات را به جهان اسلام کند یا خیر؟ آیا اگر مرحوم کنی آن سرمایهی علمی و تقوا را نداشت میتوانست آن نفوذ را داشته باشد؟. چرا الان شهرهای ما از وجود این چنین شخصیتهایی خالی است؟.
اوسطی با بیان اینکه «چنین مجالسی که در ارتباط با بزرگداشت عالمان دینی برگزار میشود بسیار مفید است» افزود: گاهی از اوقات ما فکر میکنیم یا لااقل بعضیها فکر میکنند که بزرگان ما مثل شیخ انصاری، مرحوم بروجردی و امام راحل و دیگران عدهای بودند که برایشان همه امکانات فراهم بود تا این که توانستند شکوفایی پیدا کنند و به مراحل عالی علم و عمل برسند. اما این گونه نیست. در احوالات بزرگان ما گاهی به مسائل بسیار حادی برمیخوریم. مثلا مرحوم سید کاظم یزدی از فقهای بزرگ در زمان طلبگی در یزد سه روز بدون غذا ماند. یا مرحوم ابوالحسن اصفهانی که 28 سال مرجعیت مطلق جهان تشیع را داشت پیش از رسیدن به مرجعیت نتوانسته اجاره مختصر خانه خود را در نجف بدهد و صاحبخانه از او خواسته بود که از خانه بیرون رود. ایشان اثاث خود را جمع کرده و به مسجد کوفه رفت.
وی تاکید کرد: ما گاهی فکر میکنیم که همه گونه وسایل رفاهی برای این جور اشخاص فراهم بوده است تا این که به مقامی والا رسیدند در حالی که اینها نه یک یا 10 مشکل بلکه مشکلات فراوانی داشتند.
اوسطی با اشاره به اینکه «دانستن احوالات این بزرگان باعث میشود تا انسان مخصوصا در مسیر ارشاد و تبلیغ صبر و شیبکاییاش دو چندان شود» گفت: وقتی میبینیم که آن بزرگان در چه مرحلهای از فقر بودند و الحمدلله ما نیستیم باعث میشود که شکیبایی ما بیشتر شود. اینگونه جلسات به آدم همت میدهد لذا جا دارد در اینجا از مسئولین مرکز رسیدگی به امور مساجد مخصوصا از همت رئیس آن جناب حاج آقای علی اکبری تقدیر کنم. ما در این مسیر با مشکلات فراوانی روبرو هستیم. ائمه جماعات با سختیهای فراوانی درگیرند اما وقتی به این الگوها نگاه میکنیم به ما همت و شکیبایی میدهد.
در پایان این مراسم از تندیس ملا علی کنی رونمایی شد.