پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تلاشهای اخیر ریاض برای بهبود رابطه با مسکو باعث شده برخی شگفتزده شوند و برخی هم ابرو در هم کشند. سفر محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد عربستان و وزیر دفاع این کشور به روسیه نه تنها مرحله جدیدی در روابط دو کشور است، بلکه اما و اگرهایی را هم با خود دارد. این سفر در شرایطی است که منطقه در وضعیت پرآشوبی به سر میبرد و اسناد تازه منتشر شده ویکیلیکس هم از توطئههای عربستان علیه ایران در تمام سطوح منطقهای و بینالمللی پرده برداشته است. «سلمانالدوساری»، سردبیر الشرق الاوسط مینویسد حفظ رابطه در چنین سطحی به نفع هر دو کشور است و باعث میشود هر دو طرف درک بهتری از هم داشته باشند.
زلزله در سیاست خارجی عربستان؛ سلمان میخواهد به کرملین نزدیکتر شود
الدوساری مینویسد اگرچه هر دو کشور مواضع متناقضی در مورد سوریه و برخی مسائل منطقهای دارند؛اما این نباید مانع همکاری آنها در مورد طیف مختلفی از موضوعات سیاسی، اقتصادی یا حتی نظامی شود. اما سفر وزیر دفاع و جانشین ولیعهد عربستان به روسیه به چه دلیل صورت گرفت؟ پاسخ به این سوال از نگاه عربستانیها جالب است. آنها معتقدند روسیه تا کنون هیچ توطئه سیاسی علیه عربستان نداشته است. این رویکرد در مورد قطعنامه 2216 شورای امنیت در مورد یمن مصداق یافت که روسیه با موضع بیطرفانه خود زمینه را برای تلاش نیروهای ائتلاف عربی علیه یمن و بازگرداندن دولت منصور هادی فراهم کرد. مقامهای ریاض میگویند: «اگر روسیه قصد آزار ریاض را داشت میتوانست این قطعنامه را وتو کند و تلاشهای دیپلماتیک را با مانع مواجه سازد.» از سویی وقتی عربستان محاصره دریایی یمن را اعلام و تصریح کرد که ورود به آبهای یمن با اجازه نیروهای ائتلاف خواهد بود، ناو جنگی روسیه راهی آبهای یمن شد و شهروندان خود را از این کشور خارج کرد.
با این حال، سفر محمد بن سلمان به مسکو پیامهای مختلفی با خود دارد. برخی معتقدند با نزدیک شدن به ضربالاجل 10 تیرماه مقامهای ریاض به دست و پا افتادهاند و با سفر به مسکو قصد دارند از آخرین اخبار مربوط به توافق هستهای آگاه شوند. به گزارش منابع عربی، این دیدگاه – فارغ از درست یا غلط بودن آن- در میان برخی کارشناسان وجود دارد که محمد بن سلمان قصد ارائه امتیازاتی به مسکو برای کارشکنی در فرآیند مذاکرات داشته است. با این حال، روابط دو کشور پس از بحران اوکراین و آغاز مذاکرات هستهای با ایران فراز و فرودهای زیادی را طی کرد تا جایی که دولت عربستان با حمایت غرب و برای اعمال فشار بر ایران و روسیه با افزایش تولید خود از قیمت نفت کاست. اکنون عربستان که خود را در مخمصه بحرانهای منطقهای خودساخته گرفتار میبیند، این بار به جانب روسیه روی آورده تا از این کشور برای حل و فصل بحرانها و بهبود رابطه خود با رقبای منطقهای یاری بگیرد.
مقامهای آل سعود اما دلیل دیگری هم برای نزدیکی به روسیه دارند. ظاهرا آنها پی بردهاند که تغییراتی در ساخت قدرت منطقهای در حال وقوع است. آنها فهمیدهاند که جابهجایی قدرت در راه است و تنها راه سازگار کردن خود با تغییرات نه توسل به زور بلکه پیگیری دیپلماسی است. بر همین اساس، با توجه به عقبنشینی احتمالی آمریکا از منطقه و بیمیلی این کشور برای اعزام نیروی زمینی به منطقه، عربستان به دنبال سرپناهی دیگر غیر از آمریکا میگردد تا بتواند سیاستهای خود را زیر سایه آن قدرت و در همراهی با او به پیشبرد.
اگرچه ظرفیتهای روسیه در حد و اندازه ایالاتمتحده نیست اما قدرت نظامی این کشور قابل چشمپوشی نیست. سردبیر الشرق الاوسط، مینویسد: «ریاض بر این باور است که حق دارد یک سیاست خارجی متوازن بر اساس منافع مشترک را دنبال کند. بنابراین، نزدیکی کرملین- ریاض نباید به مثابه پیامی به واشنگتن یا واکنشی به سیاستهای منطقهای کاخ سفید تلقی شود.»
او مینویسد: «البته اتحاد استراتژیک میان عربستان و آمریکا همچنان برقرار است و برای ریاض نهایت اهمیت را دارد.» با این حال، برای ناظران منطقهای مسجل است که از فردای بهار عربی و سیاست «به نظاره نشستن» واشنگتن و فروپاشی دیکتاتوریهای عرب خشم ریاض را برانگیخت. پس از آغاز بحران داعش و یورشهای این گروه به عراق و سوریه و بر هم ریختن نظم سنتی منطقه از سوی یک بازیگر غیردولتی، واشنگتن انگشت اتهام را به سوی ریاض نشانه رفت. بر همین اساس، جو بایدن در سخنرانی که در هاروارد داشت به شدت به ریاض تاخت و اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا هم ریاض را مسبب بحرانهای منطقهای دانست. هرچند اندکی بعد لابیهای عربستان باعث شدند این دو نفر از مواضع خود عقب نشینند و در مسیر عذرخواهی قرار گیرند. با این حال، سردبیر الشرق الاوسط برای رد گم کنی و توجیه سفر محمد بن سلمان به مسکو مینویسد: «واشنگتن درک میکند که توسعه روابط اقتصادی و سیاسی متحدانش عامل مهمی درحفظ امنیت و ثبات منطقه و جهان است. بیتردید، واشنگتن از تنش میان ریاض و مسکو سودی نخواهد برد.»
افزون بر این، عربستان میکوشد تا به باشگاه کشورهای هستهای ملحق شود. دلیل دیگری که برای سفر محمد بن سلمان به مسکو اشاره شده تلاش عربستان برای رسیدن به دانش هستهای است. ظاهرا ریاض پی برده که آبی از سوی متحد اصلیاش- واشنگتن- گرم نمیشود و این کشور تا آیندهای غیرقابل پیشبینی تکنولوژی هستهای در اختیار آل سعود قرار نمیدهد. پاکستان هم بهعنوان یکی از متحدان نزدیک آلسعود از هزینههای هستهای کردن عربستان آگاه است. اسلامآباد با توجه به وضعیت وخامت بار اقتصادی اش (که در زمره کشورهایی با شاخص بالای فلاکت اقتصادی است) هرگز زیر بار تحریمهای غرب نمیرود و از هزینههای این کارآگاه است. پاکستان در ماجرای حمله به یمن نشان داد که حد و حدود منافع ملی خود را به خوبی میشناسد. بنابراین، ریاض نشینان چارهای نداشتند به سوی بازیگری چالشگر به نام مسکو بروند که سر ستیز با غرب داشته و هم اکنون زیر تیغ تحریم است.
عبدالرحمان الراشد، مدیر کل تلویزیون العربیه و سردبیر سابق الشرق الاوسط مینویسد: «روشن است که عربستان تصمیم خود را برای ملحق شدن به باشگاه هستهای گرفته است. بر همین اساس، این کشور قرار است 16 راکتور هستهای بسازد و بیشترین نقش برای احداث و نظارت بر این راکتورها را هم به روسیه داده است.» او میافزاید: «این ضرورتا به این معنی نیست که پادشاهی سعودی بر مسلح شدن به سلاح هستهای متمرکز است. بلکه این امر نشانی روشن است از اینکه ریاض تصمیم گرفته وارد عرصه هستهای شود.»
اهمیت سفر محمد بن سلمان به مسکو اینجا روشن میشود که وزارت آموزش سعودی یک هزار دانشجو را برای مطالعه در زمینه تکنولوژیهای مربوط به انرژی از جمله انرژی هستهای بورسیه کرده تا دانش مربوط را به هم دست بیاورد. ویژگی مهم سفر جانشین ولیعهد عربستان در این است که آمریکا و متحدان اروپاییاش تصمیم به تحریم اقتصادی روسیه در قضیه اوکراین گرفتهاند. عربستان این بار تصمیمی برخلاف نظر قدرت هژمون گرفت تا به نوعی استقلال خود را نشان دهد. آیا ریاض به چالشگر قدرت هژمون تبدیل خواهد شد؟
آیا ریاض نشینان از متحد خود – آمریکا- بریده و به دنبال یافتن متحد استراتژیک جدیدی میگردند تا چتر امنیتی خود را برفراز این کشور بر افرازد؟ الراشد مینویسد: «بهبود رابطه با مسکو، افزایش مبادلات تجاری و امضای موافقتنامههای همکاری در زمینه گاز، انرژی هستهای و نظامی نشانه مخالفت ریاض با اقدامات غرب است. این یکی از معدود مواردی است که ریاض مسیری مخالف با واشنگتن را انتخاب کرده است. دلیل آن روشن است: سعودیها که همواره حامی مواضع غرب بودهاند و طی 20 سال گذشته از مواضع غرب برای تحریم ایران حمایت میکردند اکنون میبینند واشنگتن با آغاز مذاکره با ایران به آنها خیانت کرده است.» گویا مقامهای ریاض قدرت تشخیص خود را از دست دادهاند و به این حقیقت پی نبردهاند که «در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد.» کاخ سعود درک نمیکند که «سیاست تهاجم» تاریخ مصرف خاصی دارد و ایران و آمریکا تا ابد دشمن نخواهند بود. با توجه به جابهجاییهایی که در ساختار قدرت در منطقه در حال وقوع است و پای چالشهایی همچون داعش در میان است نزدیکی میان ایران و قدرتهای مهم جهانی یک ضرورت است.
منبع: دنیای اقتصاد