پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تجاوز عربستان به یمن؛ تلاشی در جهت موازنه سازی و سرپوش نهادن بر اختلافات داخلی این کشور ارزیابی می شود.
خبرآنلاین نوشت: بحران داخلی یمن یکی از قدیمیترین، پیچیدهترین و پویاترین بحرانهای داخلی در منطقه خاورمیانه است که ریشه در اختلافات قومی و قبیلهای گذشته این کشور دارد. این بحران که بین گروههای شیعه مذهب حوثی در شمال و نیروهای سنی مذهب تحت حمایت عربستان سعودی در جریان است، پس از ماهها در گیری، در نهایت با حمله هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه خاورمیانه به رهبری عربستان در 6 فروردین 1394، جنبه کاملاٌ بین المللی به خود گرفته است. با گذشت نزدیک به دو ماه از تجاوز نظامی عربستان به یمن ممکن است این سئوالات به ذهن برسد که چه چیزی باعث شده است عربستان به بحران یمن، بیش از تحولات دیگر کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس با قاطعیت واکنش نشان دهد؟ پاسخ این سئوال را میتوان در رقابت استراتژیک این کشور با ایران و وجود اختلافات داخلی در رأس حاکمیت سیاسی این کشور یافت. در ذیل به این عوامل به صورت مفصل خواهیم پرداخت.
1- رقابت استراتژیک ایران و عربستان:
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر رقیب، مدتهاست وارد یک بازی بزرگ امنیتی در سطح منطقه شدهاند. رقابت این دو قدرت عمدتاً ماهیتی ایدئولوژیک دارد که محدوده جغرافیایی وسیعی از سواحل مدیترانه تا دریای سرخ و خلیج فارس را شامل میشود. یکی از مهمترین نمودهای عینی این رقابت استراتژیک در سالهای اخیر، تحولاتی است که در کشورهای عربی خاورمیانه رخ داده است. در این میان شاید بتوان گفت تحولات یمن بیش از دیگر تحولات کشورهای منطقه، دو کشور را رو در روی هم قرار داده است. کشور یمن با میزان تولید ناخالص داخلی ۶۱ میلیارد دلار و درآمد سرانه حدود ۲۵۰۰ دلار و نر خ بیکاری 35 درصد در سال 2013، فقیرترین کشور عربی محسوب می شود. اما این کشور فقیر دارای اهمیتی استراتژیک در رقابت بین ایران و عربستان است. به گونهای که می توان ادعا کرد بحران یمن در واقع بازی بزرگ ایران و عربستان است. موضوعی که می تواند یاد آور بازی بزرگ روسیه و انگلستان در بیش از یک قرن پیش در افغانستان باشد. در ذیل به مهمترین مولفه های رقابت دو کشور در ارتباط با یمن میپردازیم.
♦ اهمیت ایدئولوژیک:
اهمیت ایدئولوژیک یمن به واسطه ترکیب جمعیتی آن کشور است. یمن کشوری است با جمعیتی حدود 23 میلیون نفر، که حدود 40 درصد آن شیعیان و 60 درصد نیز مسلمانان سنی هستند، بنابراین، نقش مهمی به لحاظ ایدئولوژیک در رقابت ایران و عربستان ایفا میکند. وجود 40 درصد شیعه در این کشور برای جمهوری اسلامی میتواند پتانسیل مهمی در راستای صدور اندیشههای انقلاب اسلامی باشد. عربستان سعودی مدعی است ایران با حمایت از جمعیت شیعه نشین یمن، قصد دارد مناطق شیعه نشین عربستان را (که حدود ده تا پانزده درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و در مجاورت یمن هستند) علیه نظام پادشاهی سعودی تحریک کند.
از سوی دیگر نباید این نکته را فراموش کرد که شیعیان یمن همواره برای عربستان به مثابه یک تهدید بوده اند. شیعیان اسماعیلی و زیدیها در جنوب عربستان ساکن هستند و این مناطق به استانهای شیعهنشین یمن نزدیک است. این جمعیت بهصورت مستقیم میتوانند تحت تأثیر قیام حوثیهای یمن قرار بگیرند. در صورت سرایت قیام حوثیها به مناطق شیعه نشین جنوب عربستان (مناطق الشرقیه)، عربستان نیز دچار بی ثباتیهای سیاسی خواهد شد. بر همین اساس است که عربستان سعودی به منظور موازنه سازی در قبال نفوذ ایران، از گروههای سنی مذهب با مرام سلفی گری و اندیشه وهابی گری حمایت نموده است. وجود بخش زیاد اهل تسنن( حدود 60 درصد) در این کشور، عربستان را در موقعیت بهتری در مقایسه با ایران برای نفوذ در یمن قرار داده است. حمایت از جریانهای تکفیری مثل القاعده و جریان اخوان المسلمین یمن توسط عربستان در راستای همین موازنه سازی در قبال نفوذ ایران صورت گرفته است. هر چند باید توجه کرد که همهی گروههای اهل تسنن در یمن از عربستان حمایت بعمل نمیآورند. حتی بخشی از گروههای اهل تسنن نیز به ویژه سوسیالیست ها، ناسیونالیست ها طرفدار جنبش انصارالله هستند.
♦ اهمیت ژئوپولیتیک:
یمن در میان دو دریای مهم سرخ اقیانوس هند قرار دارد. واقع شدن در کنار تنگه باب المندب، اهمیت خاصی به ژئوپولیتیک این کشور بخشیده است. این تنگه در بخش شمال غربی و شمال شرقی به یمن میرسد. آنچه بر حساسیت و اهمیت این آبراه بین المللی افزوده است، نقشی است که در میزان انتقال حجم تجارت انرژی دارد. به گونهای که از این نظر پس از تنگه هرمز، تنگه مالاکا و کانال سوئز مهمترین آبراه بین المللی محسوب میشود. در سال 2013 حدود 3.8 میلیون بشکه در روز از خلیج عدن و تنگه بابالمندب عبور کرده است و اختلال در این مسیر میتواند موجب شوک نفتی شود و بویژه برای اروپا که در سالهای اخیر در نتیجه تحریمهای نفتی ایران، به نفت عربستان وابستگی دارد، مشکل ایجاد کند.
یمن با تسلط بر تنگة "بابالمندب" قادر به کنترل دریای سرخ بوده و حتّی میتواند آنجا را با دارا بودن جزیرة مهم و استراتژیکی "پریم" ببندد. بسته شدن تنگه باب المندب که بعد از تنگه هرمز برای عربستان نقش حیاتی در صادرات انرژی این کشور دارد، میتواند امنیت انرژی این کشور را به شدت تهدید کند. عربستان سعودی که بعد از تهدیدات جمهوری اسلامی در سالهای اخیر مبنی بر بستن تنگه هرمز، تلاش داشته است از میزان وابستگی خود به تنگه هرمز بکاهد، با روی کار آمدن حکومت شیعیان حوثی که مدعی است با ایران رابطه نزدیکی دارند، بدون شک با تهدید امنیتی در بازار صادرات انرژی روبرو خواهد بود. این موضوع با بالا گرفتن اختلافات عربستان و ایران در زمینه سقف تولید نفت اوپک، بیش از پیش مقامات سعودی را به احتیاط واداشته است. علاوه بر این باب المندب در سناریوی تقابل نظامی ایران و عربستان، و بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران، نقش بدیل تنگه هرمز برای عربستان ایفا خواهد کرد. بنابراین، شاید بتوان گفت یکی از عوامل حملات هوایی عربستان و نیروهای ائتلاف، ترس از بسته شدن این تنگه توسط حوثیهای شیعه مذهب بود.
♦ دیپلماسی موفق ایران
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر اهمیت یافتن بحران یمن برای عربستان، دیپلماسی فعال ایران در منطقه و جهان است. پس از روی کار آمدن دولت اعتدال گرا و در پیش گرفتن رویکرد تعامل سازنده، جمهوری اسلامی ایران به میزان قابل توجهی توانسته از موقعیت انزواگرای خود در 8 سال دولت پیشین خارج شود و خود را در قامت یک بازیگر کنشمند در سطح منطقه و جهان ببیند. مذاکرات هستهای با قدرتهای بزرگ و رسیدن به یک تفاهم اولیه بدون شک از جمله مواردی است که عربستان را به موازنه سازی وا داشته است. کارشکنی این کشور در روند مذاکرات هستهای به منظور اعمال فشار هر چه بیشتر از طریق شرکای آن از جمله انگلیس و فرانسه، توطئه نفتی و ... را می توان تلاشی در همین راستا ارزیابی کرد.
عربستان سعودی پس از ناکامی در محدود کردن نقش دیپلماسی فعال ایران در سطح منطقه و جهانی، هم اکنون با ترفند دیگری سعی در مخدوش کردن جلوه ایران در نزد افکار عمومی دنیا دارد. این کشور با متهم کردن ایران به دست داشتن در بحران داخلی یمن و دامن زدن به اختلافات داخلی این کشور، مدعی است جمهوری اسلامی ایران با حمایت از گروههای شیعی حوثیها امنیت و ثبات کشورهای منطقه را با تهدید جدی مواجه کرده است. بر همین اساس است که این کشور به منظور محدود کردن نقش فعال ایران، تصمیم گرفت با ائتلافی از کشورهای منطقه و دیگر کشورها دست به حمله به یمن بزند تا ضمن نشان دادن قدرت دیپلماتیک خود در همراهی کردن افکار عمومی دنیا، به جمهوری اسلامی نشان دهد که این کشور هم چنان بیش از ایران توانایی مدیریت معادلات منطقه ای را دارد. این در حالی است که عربستان در همراهی کردن برخی کشورهای متحد خود در حمله به یمن با ناکامی مواجه شده است. تلاش برای کشاندن پاکستان و ترکیه استفاده از ظرفیت های نظامی این کشورها علیه یمن، از جمله مواردی است که دیپلماسی فعال ایران مانع عملیاتی شدن آن شد.
2- اختلافات داخلی عربستان:
در اهمیت یافتن بحران یمن در نزد کشور عربستان در نهایت باید به عامل دیگری اشاره کرد که به اختلافات داخلی دستگاه حاکمیت این کشور در ماههای اخیر بر میگردد. تحولات و اختلافات جانشینی بعد از ملک عبدالله پادشاه متوفی عربستان، این کشور را با یک بحرانی داخلی در سطح بالای دستگاه حاکمیت تبدیل کرده است. بالا گرفتن جنگ قدرت در این کشور و ناآرامیهای داخلی ناشی از آن، عربستان را در آستانه یک بحران داخلی قرار داده است. مهمترین نشانههای اختلافات درونی در سطح حاکمیت این کشور تغییراتی است که اخیراً در رأس حاکمیت این کشور از جمله وزارت خارجه و جانشینی ولیعهدی بوجود آمده است. روی کار آمدن نیروهای جوان و بی تجربه در دستگاه حکومت عربستان بعد از مرگ ملک عبدالله باعث این تغییرات و نا امنی شده است. با بروز اختلافات داخلی در این کشور، مقامات آل سعود به منظور سرپوش نهادن بر این اختلافات داخلی، در تلاش بودند توجه افکار عمومی را به یک عامل تهدید زای بیرونی جلب کنند تا حداقل در کوتاه مدت این اختلافات از مظان افکار عمومی خارج شود. بر این اساس بحران یمن این فرصت را در اختیار مقامات آل سعود قرار داده است تا گروههای داخلی را متوجه یک دشمن خارجی کند که به ادعای آن از جانب ایران حمایت میشود.
با توجه به آنچه گفته شد می توان بحران یمن و دخالت عربستان در این کشور را تلاشی در جهت موازنه سازی در مقابل ایران و نیز سرپوش نهادن بر اختلافات داخلی در سطح عالی نظام سیاسی این کشور دانست.