پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در مراسم رونمایی از پنج اثر استاد شهید مطهری به اختصار به شرح حساسیت نظرپردازی شهید مطهری درباره خوارج و متحجرین در سیر تاریخی اسلام پرداخت و گفت:
«… شهید مطهری به مسایل خوارج و متحجرین توجه داشت و بر این عقیده بود که درست است خوارج گروه اندکی بودند، اما مبانی فکری آنها یعنی سطحی نگری و تحجر در طول سالیان متمادی ماندگار شده است.» لاریجانی هشدار داد که آفتمبانی فکری خوارج، امروز هم وجود دارد و ادامه داد: «…تمام جریانات سلفی و افراطیهای تند در دنیای اسلام، سطحینگری و ظاهر بینی و تحجر در ذات کارشان است که این مصیبتی برای دنیای اسلام به شمار میآید.
اگر اندیشه و کتاب خوارج و همچنین داعش را مطالعه کنید به کل جریانات افراطی که در امت اسلامی وجود دارند پیمیبریم. شهید مطهری همگان را نسبت به این افراد توجه دادند. خوارج در گذشته اندک بودند و شاید الان هم هستند و در منطقه وجود دارند، ولی مثل قبل نبوده و مدرنتر شدهاند، اما مبانی فکری آنها، یعنی سطحینگری و تحجر امروز هم وجود دارد. تمام جریانات سلفی و افراطیهای تند در دنیای اسلام، سطحینگری و ظاهر بینی و تحجر در ذات کارشان است. آنها توجهات عقلانی را محکوم میکنند، آنها مصیبتی در دنیای اسلام هستند و شاید مصیبتی بزرگتر از آن برای دنیای اسلام نداریم و خساراتی که وارد کردند کم نیست. لاریجانی با نگاه به کنشها و واکنشهای امروز در کشورهای اسلامی گفت: «این کتاب برای دنیای امروز قابل توجه است، با مطالعه آن متوجه میشویم که چرا شهید مطهری در مورد خوارج حساس بودند، البته میتواند در جامعه ما هم چنین سیری رخ دهد، شاید محدودتر و متفاوتتر، اما سطحینگری و ظاهربینی در هر جامعهای میتواند خودش را نشان دهد.»
این سخنان از سوی دکتر علی لاریجانی که خود دانش آموخته فلسفه در دانشگاه است و سالهای سال با آثار شهید مطهری آشنایی دارد و بهعبارتی با اندیشهها و افکار آن شهید قلم زیست فکری داشته بسیار حائز اهمیت است که میتوان این اهمیت را به اختصار چنین شمارش کرد.
۱ ـ سلفیگری و افراطگرایی آنگاه که دین و دینداری در ساحت فردی تبیین میگردد اگرچه خود بیماری است و منجر به نگاه متحجرانه در زندگی فرد میگردد اما خسارتهای آن در دایره بسته زندگی فردی میماند و در نهایت آن فرد را از جامعه منزوی میسازد. اما آنگاه که دین وارد عرصه اجتماعی میگردد و داعیه مدیریت و اداره جامعه را پیدا میکند و بالاتر از آن تشکیل دولت اسلامی یا حکومت دینی میدهد، آفتهای تحجر، سلفیگری و افراطگرایی از یکسو شاکله مفهومی دین را ویران میسازد و از سوی دیگر فرار از دینداری را تثبیت میکند.
شهید مطهری فیلسوف و فقیه اصولگرایی بود که از دینداری اجتماعی دفاع میکرد و در جستجوی جامعه سالم بر اساس باورهای دینی بود. در این ساحت، عقلگرایی را لازمه دینباوری میدانست و جزمیتهایی که از «اوهام» تغذیه میشد و جریان سلفیگری و در نهایت روش خوارج را تعلیم میداد، رد میکرد و آن را آفت جامعه و دین میدانست.
۲ـ از یک نگاه به سیر تاریخی اسلامی دو جریان را میتوان در برابر هم دید. جریانی که بنای دینداری را از سرچشمه اندیشه ورزی جستجو میکند و در آموزش دینی، کتاب و عقل و سنت را ملاک میگیرد. و جریان دیگری که اساس دینداری را با «طرد» و خشونت ورزی باور دارد. در این جریان همه یا مشرکاند و یا کافر، مگر در حیطه و دایره تبیین متحجّرانه آنها از باوری انتقامجو قرار گیرند. داعشیان که مبانی فکری خوارج دیروز را امروزی کردهاند و بقول رئیس مجلس مدرن شدهاند، خوارج دیروزند. در قاموس آنها آزادی و برابری انسانی معنی و مفهومی ندارد.
تحجر دینی به سرانجام نفی میرسد و جزمیتهای آن، امواج خونریزیها را مباح میکند. «اسلامهراسی» که امروز در اغلب نظرپردازیهایمان بیشتر به ریشههای خارجی آن میپردازیم و کمتر به درون کشورهای اسلامی و حتی روشهای مدیریت دولتها در کشورهای اسلامی مینگریم، ریشه اصلی و عمده در این مبانی فکری دارد و به صورت گروههای گوناگون تروریستی به نام حراست از اسلام و دینباوریی ظهور و بروز پیدا کرده است. در این نگاه آزادی نه تنها در ساحت اندیشه و اندیشه ورزی، حتی در زندگی فردی محکوم و مطرود است.
۳ـ معادله آزادی و تحجر، معادلهای یکسویه نیست، دو سوی متضاد است. حکومتی که بر آزادی قید تحجر میزند، لاجرم مبانی فکری خوارج را بسط میدهد که خوراک عمده «اسلام هراسی» از آن سرچشمه میگیرد. آنچه امروز درجامعه ما نیز بسیاری از اندیشمندان در مورد آن هشدار میدهند گریز از دینباورییی است که اشاعه تحجرش آفت آزادی و عقلگرایی شده است. میوه تحجرش، جزمیتهای غیرعقلانی است و عقل جمعی جامعه همواره از آن گریزان است. این هشدار رئیس مجلس را که «مبانی فکری خوارج امروز هم وجود دارد» باید جدی گرفت، به خصوص که شعار اصلی انقلاب اسلامی، آزادی و استقلال است. هر جا آزادی نباشد لاجرم جزمیت طلبی براساس تحجر حاکمیت پیدا میکند.
*ابوالقاسم قاسم زاده