پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
زن افغان که برای ماندن در ایران با شوهرش دچار اختلاف شده بود به دست برادرش به قتل رسید.
به گزارش شرق، این زن ١٩ ساله افغان که رؤیا نام داشت برای بازگشت به وطنش مقاومت کرده و خواسته بود شوهرش به تنهایی به افغانستان بازگردد به همین دلیل نیز به دست برادرش به قتل رسید. خانواده رؤیا چندی قبل با مأموران پلیس تهران تماس گرفتند و خبر دادند دخترشان به قتل رسیده است. آنها در شکایت خود عنوان کردند رؤیا به دست شوهرش کشته و دفن شده است و آنها زمانی متوجه شدند که دامادشان از ایران خارج شده بود.
مأموران جسد رؤیا را در حیاط خانه این زن پیدا کردند و به تحقیقات ادامه دادند. پدر و مادر رؤیا ضمن شکایت از دامادشان درباره علت اختلاف این زوج گفتند: «دخترمان وقتی ١٣ ساله بود با رحیم ازدواج کرد. ما سالهاست در ایران زندگی میکنیم و گاهی هم به افغانستان میرویم. در این سالها متوجه شده بودیم اختلافاتی بین دخترمان و شوهرش وجود دارد اما نمیدانستیم این اختلاف باعث کشتهشدن دخترمان خواهد شد. ما از ماجرای قتل چیز زیادی نمیدانیم، فقط روزی که دامادمان از کشور خارج میشد فرزندانش به ما گفتند مادرشان به دست پدرشان کشته و جسدش در خانه دفن شده است». ادعای خانواده رؤیا واقعی به نظر میرسید و چون مظنون دیگری نیز وجود نداشت مأموران، شوهر رؤیا را تحت تعقیب قرار دادند، در حالیکه چند ماه از تشکیل پرونده گذشته بود فردی در تماس با مأموران پلیس خبر داد رؤیا به دست برادرش به نام جمعه کشته شده است. فرد ناشناس به مأموران گفت که هر چه خانواده، رویا گفتهاند دروغ است.
شوهر او، زن جوان را نکشته است. مأموران، جمعه را مورد بازجویی قرار دادند. او بعد از چند روز انکار سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: «از وقتی رؤیا با شوهرش ازدواج کرد با هم مشکل داشتند و درگیریهای شدیدی بین آنها اتفاق میافتاد. خواهرم میخواست مثل زنان ایرانی زندگی کند اما شوهرش قبول نمیکرد. من هم از کارهای خواهرم راضی نبودم تا اینکه متوجه شدیم خواهرم از خانه فرار کرده است. او دو بار از خانه شوهرش فرار کرده و زن سرکشی بود. مدتی بعد دامادمان تصمیم گرفت به افغانستان برگردد اما رؤیا قبول نمیکرد، میگفت اگر دوستداری میتوانی خودت بری.
متهم گفت: شوهر رؤیا برای مجبورکردن همسرش به او گفت بچهها را هم با خودش به افغانستان میبرد و اگر او نیاید دیگر نمیتواند بچهها را ببیند. باز هم رؤیا قبول نکرد برود. از دست کارهای رویا خسته شده بودیم. دیگر نمیتوانستیم او را تحمل کنیم؛ چون آبروی ما را برده بود.
جمعه درباره روز حادثه گفت: بهعنوان میهمان به خانه خواهرم رفتم. سر صحبت باز شد و شوهر رویا دوباره گفت باید به افغانستان بروند، گفت دیگر نمیتواند در ایران زندگی کند. رویا هم پیشنهاد داد از هم جدا شوند و او تنهایی در ایران زندگی کند. آنها با هم جر و بحث کردند و دامادمان رویا را کتک زد. رویا هم جواب شوهرش را داد و فحاشی کرد. من از رفتار خواهرم خیلی ناراحت شدم به همین دلیل به سمتش حمله کردم و روسری را دور گردنش پیچاندم و خفهاش کردم. شوهرش در این قتل نقشی نداشت، بعد هم جسد را در خانه دفن کردیم.
متهم درباره اینکه چرا پدر و مادرش به دروغ دامادشان را متهم به قتل کردند، گفت: شوهرخواهرم به قتل رویا راضی نبود و میخواست موضوع را به مأموران گزارش بدهد، مادرم برای اینکه من را نجات بدهد به پلیس گفت او این کار را کرده است. ما فکر میکردیم با این شکایت مأموران دیگر موضوع را پیگیری نمیکنند. او درباره اینکه حدس میزند چه کسی واقعیت را به مأموران گفته باشد، گفت: من واقعا نمیدانم اما احتمال دارد یکی از دوستان خواهرم یا از اقوام شوهرش این کار را کرده باشند.
مادر مقتول نیز به مأموران گفت: دخترم خیلی سرکش بود و آبرویزی میکرد. به همین دلیل هم وقتی پسرم او را کشت، تصمیم گرفتیم موضوع را نادیده بگیریم و بگویم دامادمان این کار را کرده است و آخرسر رضایت بدهیم و همه چیز تمام شود اما پلیس همهچیز را فهمید. من دخترم را از دست داده بودم و نمیخواستم پسرم در زندان بماند، میخواستم موضوع خیلی زود تمام شود.
پرونده با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم برای رسیدگی به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.