پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از شکست عربستان در تجاوز به خاک یمن تحولات بزرگی در ساختار پادشاهی آل سعود با انتصاب محمد بن نایف به عنوان ولیعهد و محمدبن سلمان به عنوان ولی ولی عهد صورت گرفت و این در حالی است که رسانه های عربستان سناریوی دیگری را برای این تغییرات مطرح می کنند تا افکار عمومی را از شکست تجاوز به یمن منحرف سازند.
رسانه های عربستان تلاش دارند سناریو را استقرار امنیت و آینده ای روشن برای پادشاهی عربستان و انتقال قدرت به نسل سوم و یا نوادگان عبدالعزیز مؤسس پادشاهی عربستان تبلیغ می کنند و این در حالی است که بحران های داخلی عربستان و فرار تعداد زیادی از نظامیان آن کشور پس از اعلام خبر احتمال حمله زمینی عربستان به خاک یمن و احتمال جدی بحران داخلی در استان های جنوبی عربستان چون نجران، ذمار و عسیر کیان این حکومت را نشانه گرفته و اختلافات داخلی خانواده آل سعود در سطح بین المللی نیز مطرح شده است.
تبلیغ رسانه های وابسته به عربستان مبنی بر تامین آینده نسل سوم شادهزادگان سعودی در شرایطی مطرح می شود که عربستان پس از بحران های ایجاد شده در پی حمله به یمن و تحریک عواطف مسلمانان جهان در کشتار مردم بیگناه یمن در شرایط بسیار بحرانی قرار گرفته و تأمین منافع نسل سوم آل سعود نمی تواند توجیه معقولی برای این نوع تغییرات در شرایط کنونی باشد.
علی اکبر ضیائی، کارشناس مسائل بین المللی و فرقه های اسلامی نیز روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا تاکید کرد عربستان با این تغییران بدنبال انحراف افکار عمومی از شکست تجاوز به یمن است.
وی گفت محبوبیت عربستان در بسیاری از نقاط مسلمان نشین به علت همکاری های بین المللی امنیتی و نظامی با آمریکا به طور کلی مخدوش شده و اعتباری برای آن حکومت برجای نگذاشته است.
ضیائی معتقد است در حقیقت انتصاب محمدبن نایف به مقام ولیعهدی با حفظ سمت وزارت کشور به منظور تدوام همکاری های امنیتی عربستان با آمریکا در منطقه است و رسانه های تبلیغاتی عربستان بر این موضوع پوشش گذاشته و آن را در جهت استقرار امنیت و مبارزه جدی با القاعده دانسته اند.
وی با تاکید بر این که عربستان برای مقابله با این حقیقت که در ساختار سیاسی پادشاهی آن کشور شکاف ایجاد شده است تبلیغات گسترده ای را انجام داده است تا نشان دهد مقرن ولیعهد سابق با این تغییرات ناگهانی موافق بوده و به همین علت به همراه مفتی آل سعود شیخ عبدالعزیز آل شیخ به مبایعت ولیعهد جدید یعنی محمد بن نایف رفته است.
وی این حرکت را نمایشی دانست و گفت که این حرکت هرگز نمی تواند سرپوشی برای بروز اختلافات جدی در میان فرزندان و نوادگان عبدالعزیز آل سعود باشد و اخبار این نوع شکاف های عمیق در همه رسانه های بین المللی منتشر شده است.
این کارشناس مسائل بین المللی گفت: پس از شکست بندر بن سلطان رئیس سازمان امنیت عربستان در سازماندهی مخالفان حکومت سوریه و تداوم سیاست های افراط گرایانه عربستان در سوریه برای ایجاد حکومتی دست نشانده و هماهنگ با رژیم صهیونیستی، نه تنها گروه های مورد تأیید آمریکا نمی توانند بر مسند قدرت بنشینند که جریان های تندروی القاعده و داعش و جبهه النصره خود خطری بالفعل برای حکومت های دست نشانده آمریکا در منطقه تبدیل می شوند.
وی گفت: جریان های تندرو و افراطی پس از این جریان از بانیان این حرکات تروریستی باج خواهی می کنند و دولت اوباما نوک حمله را به سمت بندر بن سلطان و سیاست های غلط وی در سوریه و باز شدن دست افراط گرایان وهابی و سلفی در خاورمیانه نشانه می رود.
به عقیده ضیائی، به همین علت آمریکا از عربستان می خواهد محمدبن نایف که سابقه طولانی در نرمش با مخالفان عربستان و سیاست گفتمان به جای حمله نظامی و ترویج خشونت دارد، پرونده سوریه را هدایت کند تا در جهت اهداف آمریکا و حمایت از گروه های معتدل و نه افراط گرایان تکفیری القاعده قدم بردارد.
وی گفت: دولت اوباما معتقد است محمدبن نایف بیش از دیگر مقامات عربستان در مبارزه با تروریسم تجربه دارد و خود وی نیز در سال های گذشته مود تعرض جریانات تروریستی قرار گرفته و جان سالم بدر برده است. به همین علت بود که آمریکا از بندر بن سلطان خواست برای معالجه به آن کشور برود و سپس او را مجبور به ترک منصبش به بهانه مریضی و معالجه در آمریکا می کند.
این کارشناس مسائل بین المللی و جهان اسلام گفت: بندر بن سلطان هنگام سفر به پاریس به رئیس جمهور فرانسه گفت عربستان به دنبال تقویت روابط با اروپا است، زیرا روابط عربستان با آمریکا دچار تزلزل شده است. در سفر اخیر محمدبن نایف به آمریکا علاوه بر جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا شخص اوباما و رئیس سازمان اطلاعات آمریکا نیز با وی مذاکره می کنند که این امر بیانگر نوع حمایت های آمریکا و سیا از شخص محمدبن نایف است.
ضیائی با اشاره به دستور پادشاه عربستان برای جلوگیری از سفر اتباع این کشور به سوریه و پیوستن به گروه های مخالف پس از انتخاب محمدبن نایف به جای بندربن سلطان، گفت که این ممانعت در حقیقت چرخشی به سمت منافع آمریکا و عدم حمایت از القاعده در سوریه است، زیرا تنها اهرم فشار بندربن سلطان در منطقه بکارگیری عناصر القاعده در مبارزه با حکومت سوریه است و این سیاست سبب قدرت گرفتن عناصر افراط گرای تکفیری و عناصر متعاطف با داعش در منطقه بوده است.
وی تاکید کرد که این عناصر دیگر همچون روزهای نخست ظهور داعش به سادگی قابل مهار شدن نیست و به صورت خطربالفعلی برای رژیم های وابسته به آمریکا در منطقه درآمده اند.
وی تعیین عادل جبیر، سفیر سابق عربستان در آمریکا را نیز در همین راستا دانست و گفت عادل جبیر دارای روابط مطلوبی با سیاستمداران آمریکا بویژه دولت اوباما است و بهتر از هر فردی می تواند در توسعه روابط سیاسی با آمریکا و عملی کردن راهبردهای آمریکا در سوریه، یمن و عراق که قربانی سیاست های تجاوزکارانه رژیم عربستان بوده اند و سیاست خارجی آن کشور که با ورشکستگی کامل روبرو شده است، نقش ایفا کند.
وی با بررسی سوابق تحصیلاتی و اجرایی محمدبن نایف گفت که این سوابق نشان می دهد وی همراهی و همکاری نزدیکتری با دولت اوباما دارد و بزرگنمائی مبارزه با تروریسم در کارنامه محمدبن نایف توسط رسانه های عربستان پوششی برای تعامل کامل وی با سیاست های آمریکا در منطقه است.
محمدبن نایف تحصیلات ابتدائی، راهنمائی و دبیرستان خود را در ریاض گذرانده و کارشناسی خود در علوم سیاسی را در سال 1981 از آمریکا اخذ کرده و دوره هایی را در مبارزه با تروریسم در داخل عربستان و بخش مبارزه با تروریسم سازمان اطلاعاتی آمریکا گذرانده است.
وی گفت: محمدبن نایف بیش از آن که یک شخصیت خشن نظامی با سوابق تند ضد تروریستی باشد پس از انتصاب به منصب وزیر کشور در سال 2012 طرحی را به عنوان 'پندنامه' در حوزه خلیج فارس و مناطق عربی برای همگرائی جهان عرب با عربستان مطرح کرد که با تشویق و تحسین کشورهای غربی بویژه آمریکا روبرو شد.
وی برای عملیاتی کردن این طرح کمیته های اجرایی تشکیل داد و سعی کرد به جای برخورد فیزیکی و نظامی با جریان های تروریستی از جنگ نرم و روش های فرهنگی 'پند و نصیحت' بهره بگیرد و با چنین تبلیغاتی توانست در میان سیاستمداران غرب و آمریکا طرفدارانی پیدا کند.
ضیائی از جمله طرح های محمد بن نایف برای مبارزه با تروریسم را تشکیل کلاس های آموزشی و برنامه های دینی و روانشناسی و مشاوره حقوقی ذکر کرد که از این طریق زمینه را برای دور کردن جوانان عربستان از افکار تروریستی فراهم کند.
این کارشناس مسائل بین المللی و جهان اسلام تاکید دارد این چهره با چنین رویکردی با تبلیغاتی که رسانه های عربستان در باره مشت آهنین وی در مبارزه با تروریسم و القاعده انجام می دهند در تعارض است.
وی گفت: غرب و آمریکا اعمال سیاست مشت آهنین عربستان در سال های گذشته را در جهت تقویت القاعده و حرکت های تکفیری در سوریه و عراق می دانند و ادامه این روند توسط عربستان را به مخاطره انداختن منافع غرب در منطقه تلقی می کنند و به همین علت اوباما سیاست های بندربن سلطان در تقویت عناصر القاعده را مورد نقد قرار می داد و ادامه این روند توسط سیاستمداران عربستان را به نفع مخالفان خود در آمریکا می دانست.
وی گفت: اوباما معتقد است سیاست های مشت آهنین بندربن سلطان زمینه را برای رشد داعش و عناصر تروریستی القاعده فراهم کرده و عربستان هرگز نتوانسته است اجماعی میان روشنفکران مخالف دولت بشار اسد ایجاد کند و سوریه را به صحنه یک جنگ واقعی تبدیل کرد، به گونه ای که دستیابی به دولتی طرفدار سیاست های آمریکا و غرب در سوریه غیرممکن شده است.
برخی از تحلیل گران سیاسی اعتقاد دارند انتصاب محمدبه نایف به منزله افزایش تهاجم نظامی عربستان در منطقه یمن و تشدید درگیری های نظامی و امنیتی با مخالفان عربستان در منطقه می باشد.
اما ضیائی چنین تحلیلی را به دور از حقایق موجود دانست و گفت: این تغییر در ساختار سیاسی عربستان و انتصاب محمدبن نایف به منظور نزدیکی بیشتر با آمریکا در عملی کردن سیاست های آمریکا و غرب می باشد و دولت اوباما با بررسی آخرین وضعیت ژئوپولیتیک منطقه و آثار مخرب ناشی از تجاوز عربستان به یمن و شکست عربستان در مسلح کردن تروریست های القاعده برای مقابله با حکومت سوریه به دنبال راهکاری است تا بتواند در سیاست های اشتباه خود و هم پیمانانش تجدیدنظر کند.
وی گفت: عربستان و آمریکا با این حرکت می خواهند زمینه را برای حل و فصل مناطق بحرانی چون عراق، یمن و سوریه با مذاکره و روش های مسالمت آمیز فراهم کنند. ساختار سنتی و غیرقابل انعطاف خاندان سلطنتی آل سعود به گونه ای بود که نمی توانست تغییرات تاکتیکی و مطابق با شرایط زمان و مکان را براساس تصمیم های روزآمد آمریکا برتابد و به همین علت آمریکا در صدد تغییرات اساسی در این ساختار برآمد تا بیش از این تروریست های القاعده و داعش و قبائل هم پیمان آنان در منطقه حضرموت یمن از امکانات مالی و لجستیکی عربستان منافع آمریکا را به خطر نیاندازند.
این کارشناس و محقق در مسائل بین المللی و جهان اسلام، گفت: آمریکا پس از حمله ائتلاف عربی به یمن متوجه این نکته شد که تنها وسیله و ابزار عربستان در منطقه بکارگیری سران القاعده و جریان های تکفیری بوده که نظارت و کنترل آنها نیز از دست عربستان و کشورهای مدافع آنها خارج شده و باید تدبیری نو برای تغییر سیاست های راهبردی ایجاد کند.
وی پیش بینی کرد در سیاست عربستان چرخشی جدی به سمت مذاکره در یمن به جای ادامه تجاوزات به منظور استقرار اوضاع داخلی و بین المللی و عقب نشینی از طرح حمله زمینی به یمن و نیز تغییر در سیاست حمایت بی شرط و بی چون و چرای عربستان از تروریست های القاعده در سوریه بوجود آید.
وی گفت با سیاست جدید و تغییرات در ساختار حکومت عربستان، القاعده و داعش و حرکت های تکفیری در تنگنای بیشتری قرار می گیرند و همچون گذشته از حمایت های بی دریغ عربستان برخوردار نخواهند شد.
ضیائی گفت: اوباما و محمد بن نایف دسامبر 2014 علیه داعش اعلام موضع مشترک کردند و هدف از مذاکرات خود را استقرار امنیت در یمن دانستند.
این اعلامیه مشترک بین وزیر کشور عربستان و رئیس جمهور آمریکا دارای پیام دیگری نیز هست و آن نوع رابطه و هماهنگی سیاست های محمدبن نایف با سیاست های آمریکا در منطقه است.
وی یکی دیگر از محورهای مذاکره اوباما و محمدبن نایف را تقویت جبهه غیرافراطی سوریه در مقابل حکومت سوریه ذکر کرد و گفت: این تغییرات در ساختار پادشاهی عربستان تنها برای اصلاح سیاست های خارجی و داخلی عربستان نبوده، بلکه نوعی تلاش برای بقای سلطنت آل سعود در سرزمین حجاز و هماهنگی بیشتر با سیاست های دولت آمریکا در منطقه است.