arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۷۲
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۰۲ - ۲۷ بهمن ۱۳۸۹

داریوش سجادی: 25 بهمن، یک شوخی تاریخی

داریوش سجادی نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان "شوخی و توهم سبزها" ، با متوهم خواندن طرفداران جنبش سبز ، نوشت: شب یکشنبه 24 بهمن ماه گذشته قطعاً شب پرالتهاب و هیجانی برای فراخوانان سبزها در 25 بهمن ماه بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
داریوش سجادی نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان "شوخی و توهم سبزها"  که برای خبرگزاری "انتخاب" ارسال کرده، با متوهم خواندن طرفداران جنبش سبز ، نوشت:

شب یکشنبه 24 بهمن ماه گذشته قطعاً شب پرالتهاب و هیجانی برای فراخوانان سبزها در 25 بهمن ماه بود.

به احتمال بسیار زیاد رهبران جنبش سبز این شب را در رویای شیرینی از تظاهرات میلیونی مردم در تهران و شهرستان های ایران به صبح رسانده اند.

http://www.entekhab.ir/files/fa/news/1389/11/15/929_985.jpg

رویای بازتولید تظاهرات میلیونی 25 خرداد سال 88 سبزها از میدان امام حسین تا میدان آزادی.

همه قرائن و شواهد حاکی از آن بود که به اعتبار و دلگرمی از جنبش التحریر مصر که توانسته بود با 18 روز پایمردی، دیکتاتور قاهره را به زیر کشد، رهبران جنبش سبز نیز روحیه ای مضاعف پیدا کرده و بر این تصور بودند که در فراخوان مجدد امت سبز بار دیگر می توانند به وسعت «25 خرداد» خیابان را در سلطه خود در آورند.

اطلاعیه های جنبش سبز در معرفی مسیرهای راهپیمائی از میدان امام حسین تا میدان آزادی و ایضاً معرفی مسیر راه پیمائی سبزهای شهرستانی در مراکز استان، جملگی خبر از آن می داد که سبزها واقعاً مطمئن شده اند 25 بهمن روز تصاحب میلیونی خیابانها توسط امت سبز خواهد بود.

تصوری که در 25 بهمن چون برف در مقابل خورشید آب شد و حضور سبزها در این روز منحصر به چند تجمع پراکنده در حد فاصل میدان آزادی تا میدان امام حسین شد.

علی رغم این، تجمعات و شهرآشوبی های پراکنده سبزها در 25 بهمن با توجه به نوع شعارهای سلبی شان از قبیل مرگ بر جمهوری اسلامی یا مرگ بر دیکتاتور در کنار رفتارهای پرخاشگرانه از یک ویژگی برجسته نیز برخوردار بود و آن اینکه بافت و جنس سبزهای 25 بهمن تعلق به آن دسته از سبزها داشت که در ترمینولوژی سیاسی ایران اشتهار به سبزهای ساختار شکن و برانداز دارند. هر چند جبهه مشارکت 24 ساعت قبل از 25 بهمن ضمن صدور اطلاعیه ای قسم حضرت عباس می خورد که تظاهرات 25 بهمن ماهیت براندازی نداشته و بدنبال اصلاح جمهوری اسلامی است.

بر همین اساس تظاهرات روز 25 بهمن را می توان بنوعی یک شوخی تاریخی تلقی کرد که برخوردار از حجم بالائی از توهم نیز بود.

شهرآشوبی 25 بهمن شوخی و در عین حال توهم بود به دو دلیل:

نخست آنکه جنبش سبزی که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 شکل گرفت و دغدغه اصلاح ساختار نظام با اتکای بر قانون اساسی را داشت در فراخوان 25 بهمن سال 89 غایب بود و در غیبت ایشان خیابان در اختیار سبزهائی بود که هر چند بهانه حضور خود در این تظاهرات را لبیک به فراخوان رهبران جنبش سبز جهت حمایت و همبستگی با قیام ملت مصر اعلام کرده بودند. اما ظاهراً ایشان دچار نسیان شده بودند که مشارالیها همان کسانی اند که سال گذشته و در تظاهرات روز قدس شعار «نه غزه ـ نه لبنان. جانم فدای ایران» را سر می دادند.

طبیعی است فرد یا گروهی که شعار «نه غزه ـ نه لبنان» را سرلوحه عمل فردی و اجتماعی اش قرار می دهد با شفاف ترین صوت ممکن در حال اعلام این اعتقاد واضح به دیگران است که:
ظلم ستیزی و دفاع از مظلوم در بیرون از مرزهای ملی محلی از اعراب برایش ندارد.

بنابراین برای حاملان چنین تفکری مفهومی ندارد تا صدای اعتراض خود را متوجه اقدامات و جنایات ظالمانه اسرائیل یا حسنی مبارک علیه مردم غزه و لبنان کنند.

لذا در حالی که طی یک سال گذشته هیچ گاه مشاهده نشد این دسته از سبزها در هیچ کجا برائت خود از آن اندیشه های آپارتایدی را اعلام کنند بر همین اساس ادعای اعلام همبستگی و حمایت تصنعی امروزشان از مبارزات ظلم ستیزانه مظلومان مصری علیه همان دولتی که سال گذشته مظالمش در غزه ارزنی از تالم در خاطر مبارک ایشان را فراهم نمی کرد! چنین نوع دوستی با تاخیری را نمی توان جز «شوخی کردن» با قوه عاقله افکار بین الملل نام دیگری گذاشت!

همچنانکه شهرآشوبی 25 بهمن را در عین شوخی بودن می توان محصول یک توهم نیز دانست که ناشی از درک غلط از یک واقعیت بیرونی است.

نمی توان این واقعیت را کتمان کرد که ظاهراً سبزها جوزده 18 روز پایمردی مصری ها در میدان التحریر شدند که محصولش سقوط دیکتاتور قاهره شد.

هر چند نمی توان منکر اثربخش بودن پایمردی 18 روزه معترضین مصری در زوال دیکتاتوری حسنی مبارک شد اما ظاهراً سبزها در رویت و فهم آن ظفر و این زوال تنها موفق به دیدن مویند و پیچش مو را در ورای پایمردی متحصنین میدان التحریر نمی توانند ببینند.

تحصن مصری ها در میدان التحریر به آن دلیل به سرعت جواب داد که آن مبارزه در دل یک نظام غیرمستقل و وابسته به آمریکا صورت پذیرفت.

طبیعی است در چنین نظام هائی این شخص حاکم نیست که تصمیم گیرنده است و همان هائی که دیکتاتور را آوردند و 32 سال حمایتش کردند بمجرد آنکه متوجه انقضای تاریخ مصرفش شوند، به طرفه العینی حکم برکناری اش را نیز به دستش می دهند.

حسنی مبارک برآمده از دل مناسبات وابستگی به آمریکا بود و همین عدم استقلال و سرسپردگی بود که بفرموده آوردندش! و با بالا گرفتن اعتراض مردم علیه اش، بفرموده نیز بُردندش!

بر همین اساس ناتوانی سبزها در فهم چرائی زوال سهل الوصول دیکتاتور مصر را می توان توهم نامید.

سبزها چه خوش بدارند و چه خوش ندارند نظام جمهوری اسلامی ایران بر خلاف مصر نظامی وابسته به کشورهای خارجی نیست که بتوان با فلج کردن آن از طریق تظاهرات یا تحصن و شهرآشوبی، اربابان خارجی اش را متقاعد به کنار گذاشتن ایشان کرد.

ترش یا شیرین حکومت جمهوری اسلامی نظامی است مستقر و مستقل و مسلط که برخوردار از پایگاه مردمی قابل وثوق و اعتنائی نیز هست.

رهبران جنبش سبز و ایضاً بدنه اجتماعی این جنبش کمتر به این نکته توجه دارند که تاکنون رهبران حکومت در ایران سطح منازعه را در حد فاصل معترضین و نیروهای امنیتی اش (اعم از سپاه و بسیج و پلیس)حفظ کرده.

رهبران جنبش سبز متوجه نیستند طی یک سال گذشته، بودن نیروهای امنیتی در مقابل ایشان، بنوعی یک خوش اقبالی است.

هر چند رهبران جنبش سبز طی یک سال گذشته هرگز نتوانستند رویای شیرین راه پیمائی 3 میلیونی 25 خرداد 88 را بازتولید کنند اما بر فرض نیز چنانچه روزی این رویا مجدد تکرار شود آیا ایشان متوجه هستند فرجام چنین رویاروئی و همآورد طلبی چه چیزی می تواند باشد؟

اگر رهبران جنبش سبز در شهوت بازتولید و بازگشت آن سه میلیون به عرصه خیابانند می توانند بفهمند در تحلیل نهائی فرجام چنین هل من مبارز طلبی رو در رو قرار دادن شهروندان ایرانی است.

رهبران جنبش سبز متوجه راهبرد جدال طلبانه خود هستند؟ می دانند که حکومت در ایران کماکان برخوردار از یک عقبه مردمی و ثابت قدم و اکثریتی است و اگر خدای نکرده روزی همین نیروهای نظامی و انتظامی صحنه را بنفع توده های طرفدار جمهوری اسلامی خالی کرده و میدان را عملاً واگذار به شهروندان حامی حکومت و مخالفنش کنند چه جدال خون چکانی را بین دو طرف مجادله که هر دو ایرانی اند، مهیا می کنند.

مگر آنکه سبزها کماکان بخواهند خود را در تریاک خودارضا کن «آنها ساندیس خوارند» تشفی دهند.

در کنار این دو، جنبش سبز کماکان از عنصر بی صداقتی نیز رنج می برد.

سبزها در حالی که بهانه تظاهرات 25 بهمن شان را تاسی و حمایت از انقلاب مصر در سقوط دیکتاتوری عنوان کرده اند، متقابلاً حکومت را نیز سفیه فرض کرده و «مرد رندانه» متقاضی صدور مجوز برای تظاهرات براندازانه خود می شوند.

معلوم نیست چرا جنبش سبز که تاسی به جنبش التحریر کرده نمی خواهد همزمان چوب و پیاز این انتخابش را بخورد؟

مگر مصری ها برای مبارزه با دیکتاتوری مبارک خود را معطل صدور مجوز حکومت کردند که اینک سبزها در برپائی تظاهرات براندازانه و دادن شعارهای ساختارشکن شان متقاضی مجوز حکومت نیز می شوند؟

ظاهراً سبزها نه می توانند با دیگران صادق باشند و نه توان صادق بودن با خود را دارند.

خرداد ماه سال 82 که دفتر تحکیم وحدت با صدور بیانیه ای تاسف بار به استقبال حمله نظامی آمریکا به عراق رفت ذیل وجیزه ای خطاب به ایشان آنی را گفتم که امروز به این بخش از سبزها می گویم:

بدنه جنبش دانشجوئی ايران که هم دلی با بيانيه صادره دفتر تحکيم وحدت دارند را توصيه می کنم که اگر دين نداريد که مطمئنم داريد اگر آزاده نيستيد که مطمئنم هستيد اگر از حماقت ها و کارشکنی های جناحی در ايران در روند جنبش اصلاح طلبی ايران دل چرکين و آزرده خاطر شده ايد لااقل صداقت داشته باشيد و بجای آنکه با بيانی نامتعارف و نامانوس با گويش جنبش دانشجوئی از زمين و زمان ادله بر موجه بودن جنگ و لشکرکشی ايالات متحده آمريکا به عراق بيآوريد، صادقانه همچون مرحوم مدرس در پاسخ به رضاخان که از دست مخالفت های سيد در مسير يکه تازي هايش به جان آمده و از وی پرسيد از جان من چه ميخواهی؟ بدون پرده پوشی و گريم بگوئيد: مي خواهم نباشی!!! لااقل اين خواسته قابل دفاع و محکمه پسندتر در حافظه تاريخ است. بخشی از مقاله آئینه داران





داریوش سجّادی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۳
hidar
|
ICELAND
|
۰۵:۱۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
2
1
rah kar chiye?chera yek taraf kotah nemiyad?
mahmiud
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۰۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
10
11
آقا داريوش جنابعالي در تورنتو و يا در امريكا بوديد .خواهشا با 6 هزار كيلومتر فاصله تحليلهاي كيلوئي نفرمائيد .آناني كه د ر25 بهمن بودند خودشان مي دانند كه چه تعداد آمده بودند .لطفا اعتبار خودتان را ضايع نفرمائيد.
راستي نكند به مشكلي در ارتباط با كارهايت برخورده اي كه مقالات و تحليلهاي پرو ه اي مي نويسي ؟ ما هم ميتوانيم كمكت كنيم .داريوش خان !!!
فرشید
|
CANADA
|
۱۹:۱۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
9
3
اوخی - داریوش جان - بابام جان - جگر گوشه - بابا شهر آشوب - مفسر -دل بعضی ها سیراب شد از این.... مفسرانه - بخشیده شدی - برگرد ایران - آخه دل آدم یه جوری میشه وقتی کسی برای معروفیت و اسم پیدا کردن تو این وضع خودشو رو صندلی حاج حسین شریعتمداری بنشونه بابا - اینجوریم البته مساله ای نیستا میشه معروف شد اینطوریم همونطور که حاج حسین معروفه - از من میشنوی یه آبگوشت بزباش سیر با حاج آقا قدیانی بخور - راستی یارانتو می فرستن اونجا یا تو حساب اینورین می ریزن ؟ - به هرحال مقاله ی مفرحی بود یه چند بار دیگه این واژه ی شهر آشوبو تکرار می کردی جذاب ترم میشد - به هر حال مرسی حسابی خندیدیم - جیگر مون به قول گفتی حال اومد
جاوید
|
SWEDEN
|
۰۰:۲۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۸
7
2
واقعا تو مفسری؟
در قاهره 9 میلیونی . رژیم تونست نهایتا 50 هزار نفر رو بسیج کنه و مخالفان هم نهایتا 1 میلیون نفر رو به صحنه کشوندند و داستان تمام شد
اما اینجا چی؟

(...................)

زمان و آینده همه چیز رو بهت نشون میده داریوش جان
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۲۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۳۰
7
2
اخه مگه تو بودی که میگی
نظرات بینندگان