arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۵۷۷۰۵
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۲۱ - ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۳

ˈکودکم را اجاره دادم!ˈ

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شوهرم یکی از فرزندانم رو فروخت و دیگری را اجاره داد. با دخترم سرقفلی این چهارراه را اجاره کردیم و روزی 150 هزار تومان گدایی می کنیم. خدا رو شکر درآمدمان خوب است.

ˈمعصومهˈ صدایش می کنند و با همه بازی گوشی اش کمک خرج مادر است. یقیناً واژه تکدی گری را نمی فهمد، اما از آن موقع که خود را شناخته دستش جلوی دیگران برای گرفتن پول دراز بوده و تمام 9 سال عمرش را به آمدن برادرهایش به دنیا و در مقابل پول، رفتنشان گذشته و حالا باز هم منتظر بچه ای در راه هستند.

پابرهنه در خیابان های شهر جولان می دهد. دست و صورتش را با زغال سیاه کرده. می گوید که خانه شان زیر گذر مولوی است و ظهرها با مادرش یک موتوری کرایه می کنند و به محل کار می روند. کباب دوست دارد و مدام جوجه و کباب می خورند. پشت چراغ قرمز ایستاده و هر ماشین که ترمز می کند، به سمتش می رود و پول طلب می کند.

جایگاهش دائمی است و با مادرش سرقفلی این چهارراه را اجاره کردند و مشغول کار تکدی گری هستند. دخترک می گوید که پدرش در بالای شهر گدایی می کند و او و مادرش در جنوب شهر چرا که مردم در جنوب شهر بیشتر دلشان برای بچه ها می سوزد و به آنها پول می دهند.

جلو آمد و طلب لباس کرد. در ظل آفتاب خودش را به گریه زاری زد که از سرما می لرزد و لباسی ندارد که بر تن کند. قسم می خورد که چند شب است غذا نخورده و خیلی گرسنه است.

کسی به حرف هایش اعتنایی نکرد و عصبانی شد. گفت خوب اگر پول نمی دهید شکلات یا هر چی تو کیفتان هست بدهید. چرا اینقدر مردم گدا شدند و پولی به ما نمی دهند.

مادرش از آن سوی چهارراه آمد و دستش را دراز کرد و گفت کمک کنید در راه رضای خدا کمک کنید . مشکل دارم. شوهر ندارم. کرایه خانه می دهم. کودکی در راه دارم. کمک کنید ذلیل و خوار نشوید. خدا کمکتان باشد و .....

زن جوان گفت که پاتوق همیشگیش این چهار راه است. اول گفت که روزی 7 تا 8 هزار تومان در می آورد و کفاف زندگیش را نمی دهد. ناسزایی به دختر می دهد و می گوید این هم شده وبال گردن. خیلی شیطان است و مدام در حال بازیگوشی است با خودم می آورم تا کمک حالم باشد، ولی باری شده بر کارهایم.

با عجز و ناله می گوید: دروغ چرا، ولی بعضی روزها تا 30 و 40 هزار تومان هم در می آورم اگر این دختر دل به کار بدهد مردم به او بیشتر پول می دهند و روی هم 150 به بالا پول در می آوریم ولی این ذلیل مرده کار نمی کند و مدام در حال شرارت است.

زن جوان ادامه می دهد: بار زندگی رو دوش خودم است. شوهرم یکی از فرزندانم را 3 میلیون فروخت و یکی دیگر را هم سالانه اجاره داد.

زن بدون اینکه احساس ناراحتی کند، می گوید: هر دو فرزندم پسر بودند و فرزندی هم در راه دارم که آن را شوهرم پیش پیش فروخته و با پولش خانه ای گرفتیم.

دخترش می آید و می گوید مامان بابا زنگ زده و گفته اوضاع اینجا پس است و بهزیستی آمده و در حال جمع آوری گدایان است.

مادرش نفرینی حواله بهزیستی می کند و می گوید: اینها هم نمی گذارند یک قران در بیاوریم. هر بار که بهزیستی می آید دو پا داریم دو پای دیگر قرض و فرار می کنیم نه اینکه از آنها بترسیم به این دلیل که اگر ما را ببرند فقط دو روز از کار و زندگی می افتیم.

دخترک می گوید: هر وقت گرفتار بهزیستی می شوم خودم را به غش می زنم و کف خیابان پهن می شوم. البته مادرم با مغازه دار آن سمت میدان هماهنگ کرده هر وقت بهزیستی می آید من در آنجا قایم می شود و در را از پشت قفل می کنم.

وی ادامه می دهد: سواد ندارم، ولی پول دار و وقتی بزرگ شوم یک ماشین خوشگل برای خودم می خرم.

زن جوان می گوید که شوهرم صبح تا شب کار می کند ولی من و دخترم بعداز ظهرها کار می کنیم. ناهار و شام را در چلوکبابی آن سوی میدان می خوریم. از شغل و درآمدم راضی هستم و خدا را شکر می کنم.

افزایش تعداد متکدیان در خیابان های شهر نشانه حضور مؤثر افرادی است که به متکدیان پول می دهند و به همین دلیل این چرخه معیوب ادامه دارد.

مردم انتظار دارند که پلیس و شهرداری، متکدیان، ولگردان و معتادان را از خیابان های شهر جمع آوری کند که انتظار بیجایی هم نیست چرا که طبق قانون مجازات اسلامی، تکدی گری و ولگردی، جرم است.

در کلان شهر تهران روز به روز تعداد متکدیان در تهران بیشتر می شود و معضلاتی را برای شهر ایجاد می کنند.
منبع: فارس
نظرات بینندگان