پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ابوالحسن داودی با تشکر از ادبیات محترمانه رئیس سازمان صدا و سیما در انتقاد از صحبتهای او گفت: ای کاش آقای ضرغامی همانطور که «لا اله» حرف مرا گفتند، «الا الله» آن را هم مطرح میکردند.
به تازگی ابوالحسن داودی (کارگردان سینما) در گفتوگویی با ایسنا مطالبی را درباره صحبتهای رئیس جمهور در دیدار با هنرمندان مطرح و نسبت به برخی گفتههای حجت الاسلام حسن روحانی اظهاراتی را بیان کرد که این مطالب با واکنش عزتالله ضرغامی (رئیس سازمان صدا و سیما) در مراسم اختتامیه سومین جشنواره تلویزیونی جام جم، روبرو شد.
در پی واکنش و اظهارات مطرح شده از سوی ضرغامی، ابوالحسن داودی در گفتوگوی دیگری با خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بیان کرد: از اینکه آقای ضرغامی به این وجه صحبت من توجه کردند و انتقادشان را هم با حرمتگذاری و ادبیات محترمانه بیان کردند، بسیار ممنون هستم. همچنین از فرصتی که برای پاسخگویی به من پیشنهاد دادند تشکر میکنم. این رفتار حسنه احترام به جوابگویی که باعث مهربان شدن آدمها نسبت به یکدیگر و احترام متقابل میشود، اگر در همه موقعیتهای دیگر هم میبود، آنوقت طبیعتا سوء تفاهمهایی بزرگتری در گذشته و حال بوجود نمیآمد و شاید خیلی از مشکلات بزرگتر جامعه هم، قبل از بروز حل میشد.
اوادامه داد: کاش آقای ضرغامی همان طور که از آزاد اندیشی رئیس جمهور حمایت کردند که شایسته احترام و وظیفه هر شهروندی است، از کلام تابوشکن ایشان هم که «هنرمند، هنرمند است و ارزشی و غیر ارزشی ندارد» پشتیبانی میکردند و نیز همانطور که «لا اله» مصاحبه مرا گفتند، «الا الله» آن را هم مطرح میکردند. البته امیدوارم این لحن محترمانه ایشان را بعضی از رسانهها و مطبوعات منتقد رئیس جمهور هم میشنیدند و رعایت میکردند.
این کارگردان سینما با اشاره به مصاحبه خود با خبرگزاری ایسنا تصریح کرد: منظور من در آن مصاحبه اصلا لحن دستوری رئیس جمهور نبود، هر کس که جمله پس و پیش این بخش را خوانده باشد متوجه این امر میشود، اما با این حال شخصا از رئیس جمهور و هر کسی که احیانا چنین برداشتی از صحبتهای من داشته است، عذرخواهی میکنم.
داودی اضافه کرد: من از رویکرد اخیر آقای ضرغامی و فرصت بهتری که میخواهند در رسانه ملی در اختیار اهل هنر بگذارند، شدیدا استقبال میکنم و مطمئن هستم ایشان با درایت و درک تجربهیی که دارند، میدانند جامعه هنری ما در طول دهها سال مارگزیده شده است و از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد. در بسیاری از دورهها با مسئولانی در ردههای پایینتر طرف بوده که فراتر از نص صریح قانون و آئیننامهها رفتار کردهاند. به طوری که هر جا از آنها کلاه خواسته شده به جای کلاه سر آوردهاند. حرف من در آن مصاحبه این بود که امید سفارشی، مخصوصا زمانی که برای اجرا به مدیران رده میانه و پایین میرسد، در بسیاری از مواقع جواب نمیدهد و در مواردی به امید دستوری بدل میشود که تأثیر معکوس دارد و به بیاعتمادی بین رسانه و هنرمند و جامعه دامن میزند.
وی با اشاره به شناختی که از گذشته نسبت به رئیس جمهور دارد، اظهار کرد: من نه تنها به هیچ وجه منکر آزاد اندیشی آقای روحانی نیستم بلکه این خصلت ایشان در جلسهای که سه سال قبل برای نمایش فیلمام با ایشان داشتم به من ثابت شد. آن زمان که دوستان در دولت گذشته، فیلم «زادبوم» مرا توقیف کردند آقای روحانی در یک نمایش خصوصی که در مرکز تحقیقات استراتژیک برگزار شد، این فیلم را دیدند و حیرت کردند که چطور چنین اثری توقیف شده و آثار دیگری با رانتهای آنچنانی اکران میشوند.
داودی همچنین گفت: من در مصاحبهام فقط این نکته را مطرح کردم که بگذارید اهل هنر، امید به زندگی را از زندگی خود مردم بیاورد. کجای این حرف من اشکال داشت؟ یا کجای این حرف من دعوت به فضای ناامیدی را مطرح میکرد؟ من سوال میکنم که آیا الان اخلاق و مسئولیتهای روزهای انقلاب و جنگ به همان اندازه که در گذشته بود، پابرجاست؟ آیا تلاشی که در اینباره و در طول سالیان برای اخلاقگرایی و امیدپراکنی انجام شده به اندازه کافی جوابگو بوده است؟ اگر نبوده کجای کار اشکال داشته است؟ آیا سطح اخلاقی که امروز در جامعه ما وجود دارد با روزهای جنگ و دوران پیروزی انقلاب برابر است؟ اگر هست پس این همه خلاف در سطوح بالای مدیریت به خصوص در این چند سال گذشته، چگونه رخ داده است؟ آیا نباید اول اعتماد را با سطوحی از جامعه که به هر دلیلی ممکن است بیاعتماد شده باشند، بازسازی کرد؟ کاری که به نظرم شروع شده است اما بیشتر از اینها باید حمایت شود.
این فیلمساز بیان کرد: آیا الان واقعا حق نداریم از خودمان بپرسیم نسبت به سه دهه قبل کجا هستیم؟ در چه جاهایی عقب رفتیم و در کجاها رو به جلو حرکت کردیم؟ بنابراین به نظرم معنای این حرف که بگذاریم هنرمند خودش از سطح جامعه امید را دریافت کند، این نیست که ما مبلغ فیلمهای یاسآور هستیم. حداقل شناسنامه کاری من نشان داده که از همان ابتدای کار سینماییام از «سفر عشق» که اتفاقا در دهه 60 در همین سینمای جمهوری اسلامی ساخته شد، تا آخرین آنها یعنی «زادبوم» جز درباره امید به دنبال مطرح کردن چیز دیگری نبودهام.
او با اشاره به فیلم «زادبوم» گفت: متاسفانه آخرین کارم که قصه امید به بازگشت مخازن و گنجینههای فکری این مملکت (و نه طیف کوچک وطنفروش)به وطن را که مهاجرت کردهاند، روایت میکرد، پنج سال است که در محاق توقیف به سر میبرد، چون ذهنهایی از این تبلیغ امید، مفهوم دیگری برداشت کردند و این همان اندیشه امیدوارانهای است که هماکنون فکر خیلی از دولتمردان را پر کرده که چطور گنجینههای مغزی کشورمان را در همه عرصههای علم و اقتصاد به دامن میهن برگردانیم. مشکل من هم دقیقا در همینجا و در همین تناقضهاست و بحثم این نیست که تبلیغ امید یا سفارش به امید نباید در یک فیلم باشد.
داودی همچنین در بخش پایانی این گفتوگو دربارهی حواشی که برای نمایش فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» بوجود آمده است، افزود: فیلم محسن امیریوسفی یک از آخرین فیلمهایی است که در نمایش خصوصی دیدهام و به نظرم این فیلم مشخصا در دایره ملتهبی قدم گذاشته، اما فیلم با یکی از امیدبخشترین پایانهای سینمایی تمام شده است.
او گفت: من نگران هستم که این فیلم در برخورد و تضاد در سلایق سیاسی که معمولا در جشنواره فجر بروز میکند همانند «زادبوم» دچار بگیر و ببند و برداشتهای سلیقهای شود. این مساله را به آقای امیریوسفی هم گفتم که شخصا معذوریت مدیران جشنواره و مشکل آنها برای نمایش این فیلم را درک میکنم و تصور میکنم برخی از این تصمیمها برای صیانت از موجودیت فیلم است تا بلایی که بر سر «زادبوم» آمد تکرار نشود، چرا که «زادبوم» هم، در جشنواره چندین سیمرغ گرفت و تشویق شد اما سالها است در محاق توقیف قرار گرفته است.
ابوالحسن داودی تاکید کرد: به نظرم «آشغالهای دوست داشتنی» فیلمی است که مشکلاتش با تدبیر بهتر حل میشود تا با جنجالهای مطبوعاتی.