پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : موسسه اسرائیلی «بگین سادات» نوشت: در پی امضای توافقنامه هستهای ایران در
24 نوامبر، مطبوعات چنین گمانهزنی کردهاند که عربستان سعودی و اسرائیل
(مهمترین متحدان امریکا در منطقه) ممکن است همکاریهای میان خود را افزایش
دهند. اما خانواده سلطنتی عربستان با توجه به تاریخچه و نگرانیها در مورد
مشروعیت حکومتش، به ویژه پس از رویدادهای بهار عربی، بیشتر احتمال دارد
خودش را به ایران نزدیک کند تا به اسرائیل.
به گزارش سرویس بین
الملل تیک Tik.ir،از دهه 80 میلادی، مقامات عربستان موضع نسبتاً
آشتیجویانهای نسبت به اسرائیل اتخاذ کردهاند. طرح شاهزاده فهد در 1981،
طرح فاس در سال 1982، طرح ملک عبدالله که در سال 2002 تبدیل به طرح صلح عرب
شد، همگی حاکی از آن بود که عربستان در ازای تشکیل یک دولت فلسطینی و عقب
نشینی کامل اسرائیل از قلمروهای اشغال شده در سال 1967، حاضر است اورشلیم
را به رسمیت بشناسد. رهبران اسرائیل علناً به این موضوع علاقه نشان دادند، و
مطبوعات گزارشهایی از نشستهای محرمانه میان مقامات اسرائیل و عربستان در
سال 2006-2007 تهیه کردند. در سال 2008، اولمرت پیشنهاد کرد که
عربستانیها نیز در کمیتهای از رهبران مذهبی ادارهکننده اماکن مقدس
اورشلیم، حضور یابند.
از زمانی که جتجال ها بر سر هستهای ایران
افزایش یافته است، ساندی تایمز منبع گزارشهایی متعدد در مورد همکاریهای
دفاعی عربستان و اسرائیل بوده است (همه به نقل از مقامات ناشناس اسرائیلی).
این روزنامه گزارش کرده که عربستان موافقت کرده به اسرائیل اجازه دهد از
طریق حریم هوایی عربستان به ایران حمله کند و آنها در حال تمرین برای
مستقر ساختن دفاع هوایی خود هستند. این ادعاها، با اظهارات یکی از مقامات
امریکایی که با یک مقام ارشد دفاعی عربستان دیدار کرده بود، همخوانی داشت.
در
ماه مه 2013، این روزنامه گزارش داد که یک توافقنامه دفاعی در حال تصویب
میان اسرائیل، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی است، که شامل به اشتراک
گذاشتن یک ایستگاه رادار و اطلاعات دفاع موشکی میباشد.
در ماه
اکتبر، شبکه 2 اسرائیل گزارش کرد که نخستوزیر «بنیامین نتانیاهو» در حال
نظارت بر «جلسات ویژه» با مقامات برجسته خلیج فارس است. در ماه نوامبر،
ساندی تایمز بار دیگر گزارش کرد که عربستان سعودی در استفاده از هواپیماهای
قابل سوختگیری، هلیکوپترهای نجات، و هواپیماهای بدون سرنشین، همکاری
خواهد کرد. یک وزیر اسرائیلی به بازفید گفت این عربستان سعودی بوده که
اسرائیل را در مورد مذاکرات هستهای مخفیانه میان ایران و امریکا که پیش از
قرارداد ژنو انجام شده بود، مطلع ساخته است. عربستانیها اما چنین ارتباط و
تماسهایی را تکذیب کردند.
رهبران اسرائیل اخیراً چندین بیانیه
صادر کرده و به واسطه آنها منافع مشترک میان اسرائیل و کشورهای سنی مذهب
منطقه را ابراز کردهاند. این افراد شامل «عاموس گیلاد»، مدیر امور
سیاسی-نظامی در وزارت دفاع، و بسیاری سخنگویان دیگر میباشند. اظهاراتی که
بیش از همه نشان از طرفداری از عربستان داشت، چند سطر از سخنرانی
«نتانیاهو» در سازمان ملل در اوایل ماه اکتبر بود که طی آن وی امیدواری خود
به ایجاد رابطه میان اسرائیل و کشورهای عربی که به اندازه آنها از جانب
ایران تهدید میشوند، را ابراز کرد.
عربستانیها هیچ گاه تمایلی به
رویارو شدن با ایران نداشتهاند. اگرچه تاریخی مملو از خصومتهای سیاسی و
مذهبی این دو کشور را از هم جدا کرده است، ریاض در پی همراه شدن با تهران
بود. از زمان انقلاب سال 1979، ریاض به شکلی موثر تصمیم گرفته (یا وادار
شده) کاری بر علیه ایران انجام ندهد.
در واقع، روابط با ایران بهتر
هم شده است. عربستانیها ترسیده بودند، و هنوز هم میترسند. به همین علت
است که واکنش رسمی عربستان آرامتر از آن بود که انتظار میرفت: «اگر حسن
نیت وجود داشته باشد، این توافقنامه میتواند یک گام نخست برای رسیدن به یک
راهحل جامع برای برنامه هستهای ایران باشد.»
حال که امریکا رفتار
سست و متزلزلی در خصوص ایران در پیش گرفته و ظاهراً قادر به درک تهدیدها
نیست، به نظر میرسد ریاض مخفیانه در حال کمک کردن به اسرائیل بوده، و سعی
دارد شورای همکاری خلیج فارس که رو به زوال است را قدرتمند کند، و روابط با
ایران را بهبود بخشد. عربستانیها سعی دارند تا حدی «همرنگ جماعت شوند».
عربستان
سعودی سعی دارد با توجه به توافق دیپلماتیکی که با ایران حاصل شده،
شعلههای درگیری با این کشور را فرو نشاند و احتمال آشتی در آینده را به
بوته آزمایش گذارد. اگرچه ریاض در واقعیت قصد پیوستن به ایران را ندارد،
سعی دارد تمام تلاش خود را بکند تا فقط با تهران همراه و همگام شود
عربستان
سعودی مانند امارات متحده دست به انجام هر کاری نزده است؛ واکنش همرنگ
جماعت شدن در ابوظبی بسیار شدیدتر بوده است. امارات متحده عربی نخستین کشور
خلیج فارس بود که حمایت خود را از توافقنامه ابراز کرد و «عبدالله بن
زاید» وزیر امور خارجه این کشور، نخستین کسی بود که از ایران دیدار نمود.
شورای
همکاری خلیج فارس تحت رهبری عربستان، وضعیتی نامتوازن و متزلزل دارد، و
سلطنتطلبی در منطقه روز به روز ضعیفتر میشود. هنگامی که عربستان 7
دسامبر پیشنهاد کرد که شورای همکاری خلیج فارس یک اتحاد سیاسی تشکیل دهد،
عمان علناً مخالفت خود را ابراز کرد. چند روز بعد، شورای همکاری خلیج فارس
تشکیل یک نیروی فرماندهی و انتظامی یکپارچه را اعلام کرد، اما خبری از
اتحادیه سیاسی نبود.
مقوله دفاع از عربستان سعودی، همیشه به عهده
خارجیها گذاشته شده است، اول بریتانیا و سپس امریکا. برخی مقامات و اعضای
خانواده سلطنتی عربستان به رهبری شاهزاده «ترکی الفیصل»، که به علت رها
کردن «حسنی مبارک» رئیس جمهور سابق مصر و حمایت از اخوانالمسلمین،
بیتوجهی و بیکفایتی در رسیدگی به مسائل سوریه، و تسلیم شدن در برابر
ایران، از امریکا ناامید شدهاند، خواستار برقراری ترتیبات دفاعی جدید
بودهاند. اما در پایان تنها توانستهاند به واشنگتن چشم کمک بدوزند.
امریکا این را میداند و سعی کرده اطمینان عربستانیها را مجدداً جلب کند.
«چاک هگل» وزیر دفاع، خواستار تصویب طرحهایی جدید با هدف تقویت همکاریهای
دفاعی به رهبری امریکا در منطقه شده است.
نباید در پیامدهای
همپوشانی منافع میان ریاض و اورشلیم اغراق کرد. عربستان سعودی قرار نیست با
تشکیل یک اتحاد با اسرائیل جایگاه خود در جهان اسلام را واگذار کند. با
این حال همکاریهای بیسروصدا میان این دو غیر متحمل نیست.
در صورت
حمله اسرائیل به ایران، عربستان میتواند رادار خود را واگذار نماید.
میتواند پیشنهاد سوختگیری مجدد، پشتیبانی جستجو و نجات هواپیماهای
اسرائیلی را صادر نماید. مهمتر از همه، میتواند اشتراکگذاری اطلاعات با
اورشلیم را افزایش دهد. در آینده، امریکا میتواند واسطه همکاریهای
احتمالی در زمینه دفاع موشکی میان اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر کشورهای
خلیج فارس شود.
از لحاظ نظری، هیچ دلیلی وجود ندارد که یک آتشبار
ضد موشک بالستیک مستقر در عربستان سعودی یا قطر، نتواند یک موشک پرتاب شده
به سمت اسرائیل از جانب ایران را رهگیری کند. اما چنین همکاریهایی برای
حکومت به شدت مخاطرهآمیز است و مستلزم آن است که ریاض اعتماد بیشتری نسبت
به آن چه که اکنون دارد، به اسرائیل داشته باشد.
وقتی پای اسرائیل
در میان باشد، عربستانیها همچنان ملاحظات امنیت ملی خود را با نگرانیها
از بابت مشروعیت داخلی و منطقهایشان، متعادل میسازند. هزینه سیاسی بهبود
روابط با اسرائیل، بسیار بیشتر از بهبود روابط با ایران است. حتی اگر
وهابیهای عربستان هیچ علاقهای به شیعیان ایرانی نداشته باشند، اما آن
شیعهها حداقل مسلمان هستند. بنابراین احتمال نزدیک شدن عربستان به ایران
بسیار زیاد است. در هر صورت، پادشاه عربستان میداند که امریکا، به دلایل
خاص خود، هوایش را خواهد داشت.
برای اسرائیلیها هم دیپلماسی عمومی و
ارزش روانشناختی درز خبر در مورد برگزاری جلسات با عربستان، محدود و
زیانبخش است. توصیه اکید ما به رهبران اسرائیل این است که چنین روابطی را
به شدت مخفی و محدود نگاه دارند، مبادا که عربستان به کل قید آنها را
بزند.