arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۴۱۶۷۰
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۰۸ - ۲۸ آذر ۱۳۹۲

تعلیق در سخنرانی‌های حسینیه ارشاد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 
329 سخنرانی در طول دو سال و 288 مورد در 19ماه. در کل بیش از 600 سخنرانی، از سال 1348 تا1351 رکورد خوبی برای یک حسینیه نوپاست. اما نه هر حسینیه‌ای بلکه حسینیه ارشاد. رکورد آن‌روزها اما به رکود این‌روزها بدل شده؛ تقریبا در تالار بزرگ به‌ندرت باز می‌شود. تنها مشتریان این‌روزهایش کانون وکلای دادگستری یا کانون کاردارهای فنی است که اجاره‌اش کرده‌اند و ماهی یک‌بار در سالن «سخنرانی‌های آتشین» گردهم می‌آیند.

حسینیه آنچنان که بود
سال‌های اول دهه40، دوره نخست فعالیت حسینیه ارشاد، با حضور مرتضوی، مطهری و بعد فخرالدین حجازی رقم می‌خورد اما از آبان 1347 شریعتی به جمع سخنرانان حسینیه ارشاد می‌پیوندد و با قدرت بیان و سبک و رویکرد ویژه‌اش به مباحث دینی، سیاسی، عملا سایر سخنرانی‌های موسسه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. حجم سخنرانی‌ها تا سال51 که حسینیه تعطیل می‌شود، بیشتر و بیشتر شده بود. مطهری از سال 48 تا49، 67بار سخنرانی داشت و علی شریعتی 24بار. این نسبت یکی دو سال بعد یعنی سال‌های آخر پیش از تعطیلی کاملا برعکس می‌شود.

از سال 50 تا51، علی شریعتی 70بار در حسینیه ارشاد سخنرانی می‌کند. به‌جز این دونفر، محمدتقی شریعتی، ناصرالدین صاحب‌الزمانی، مرتضی شبستری، اسماعیل رضوانی، صدر بلاغی و عباس زریاب‌خویی از دیگر سخنرانان آن سال‌های حسینیه‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی‌رفسنجانی، ابوالقاسم خزعلی، باهنر، مکارم شیرازی و خسروشاهی هم در آن سال‌ها در حسینیه ارشاد سخنرانی داشته‌اند. ماجرا ادامه داشت تا سال 51 که حسینیه ارشاد تعطیل می‌شود و با انقلاب، بازگشایی.

حسینیه اگرچه بعد از انقلاب و به‌ویژه پس از مرگ شریعتی دیگر آن شور و حال سال‌های پیشین را نداشت اما هرساله اقدام به برگزاری سالگرد برای علی شریعتی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی می‌کرد و درِ تالارِ بزرگ، به همین مناسبت‌ها به روی جمع مشتاقان باز می‌شد. در همان ابتدای انقلاب هم، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی که پیشتر هم سابقه حضور در حسینیه ارشاد را داشتند، به آنجا آمدوشد می‌کردند. مثلا مخاطبان شاهد سخنرانی هاشمی‌رفسنجانی در سال 63 به‌مناسبت 15خرداد بودند. سوای اینها، شب‌های قدر و مراسم احیای حسینیه ارشاد را کمتر کسی است که فراموش کند؛ حال‌وهوای خاصی داشت و سخنرانانش خاص‌تر بودند و محتوای گفتارهایشان از فضای معمول رسمی مراسم‌های مشابه آن شب‌ها جدا بود. دانشجویان از مشتریان ویژه‌اش بودند.

به‌هررو، روز و حال حسینیه ارشاد به‌نوعی گره خورده است به حال وهوای چند سال پیش. آن حال و هوا این‌روزها کمی تلطیف شده است اما انگار نه برای حسینیه ارشاد. در آنجا، در همچنان روی همان پاشنه می‌چرخد. هر برنامه و سخنرانی جدیدی هم نیاز به مجوز جدید دارد. چندباری هم که پیش آمده بود مجوزی برای یک برنامه صادر شود، دقیقه 90 لغو شد. شاید آخرین موردش، مراسم روز عرفه همان اوایل بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری بود. مدیریت حسینیه حتی آگهی هم برای چاپ به روزنامه سفارش داده بود که شبانه مجبور شدند لغوش کنند.

«افسانه عطایی»، مدیر داخلی حسینیه ارشاد، می‌گوید اگر به حسینیه اجازه داده شود، دوست دارند برنامه‌های متنوعی برگزار کنند، مثلا مراسم مرگ ماندلا. «واقعا دوست داشتیم برایش بزرگداشتی بگیریم؛ همان طور که برای درگذشت پاپ ژان‌پل دوم مراسم گرفتیم و همه سفرا را هم دعوت کردیم یا برای عرفات مراسم گرفتیم.» ا  می‌گوید: «خیلی وقت‌ها در همین کلاس‌های ما هم افراد خانوادگی شرکت می‌کنند. در بینشان هستند کسانی که گذشته و جوانی‌شان با خاطرات سخنرانی‌ها و برنامه‌های اینجا گذشته است؛ برای همین مدام سراغ می‌گیرند که پس کی دوباره قرار است حسینیه برنامه‌هایش را از سر بگیرد؟»

البته فعالیت‌های آموزشی و کلاس‌های محدودی در حسینیه برگزار می‌شود که همچنان دایر است؛ مثل کلاس‌های پرسش‌های انسان این روزگار از مولانا که درباره مثنوی با سخنرانی مصطفی ملکیان است؛ یا معنای زندگی در ادیان، که درسگفتارهایی با عنوان «بازاندیشی انتقادی سنت دینی» است با سخنرانی مجتهد شبستری؛ یا برنامه قرائت یک جزء قران توسط خانم‌ها در یک ماه رمضان.

محدودشدن فعالیت‌های حسینیه البته یک علت دیگر هم داشته و آن احداث ساختمانی جدید و چندطبقه در بخش شرقی محوطه بوده است. قرار است یک مرکز همایش بین‌المللی و یک قرائت‌خانه بزرگ آنجا ساخته شود. تنها بخش فعال حسینیه همان کتابخانه‌اش است که کم‌کم در حال دیجیتالی‌شدن است.

یادگارهای سخنرانی‌های آتشین
سال‌ها قبل، بر اثر یک اتفاق محوطه حسینیه آتش گرفت. شدت آن به‌حدی بود که شیشه‌های سالن بزرگ شکست و پرده‌هایش آتش گرفت و برخی صندلی‌ها سوخت. «عطایی»، مدیر داخلی حسینیه ارشاد، می‌گوید که این آتش‌سوزی بیش از آنکه هزینه مادی به مدیران آنجا تحمیل کند، هزینه‌های روانی برایشان داشت. به هر حال، این سالن متعلق به یکی، دو نسل است و خاطراتشان که باید از آن حفاظت کرد. شاید برای همین است که او تک‌وتوک وسایل باقی‌مانده از آن سالن و هویت تاریخی‌اش را برداشته و نزد خود نگهداری می‌کند تا روزی در موزه حسینیه ارشاد به نمایش بگذارد؛ مثل گوشی هدفون قدیمی کارمند سمعی - بصری که حالا مرحوم شده است.

 این همان گوشی‌ای است که سخنرانی‌ها با آن روی نوار منتقل یا روی متن پیاده می‌شده است. میکروفن گردنی شریعتی را هم نگه می‌دارد که شباهتی به میکروفن‌های سیار این‌روزها که پشت گوش جا می‌شود ندارد. این میکروفن در مقایسه با مدل امروزی‌اش بزرگ است و یک بند مشکی هم دارد. «عطایی» می‌گوید نمی‌دانم شریعتی چطور آن را روی گردن تحمل می‌کرده است؟

به‌جز آن، میکروفن پایه‌داری را هم که آن‌روزها روی تریبون قرار می‌گرفته، نشان می‌دهد؛ همان که در عکس‌ها پیداست؛ به‌اضافه یدکی‌اش که هنوز در جلد مخصوصش نگهداری می‌شود. نه آن میکروفن گردنی و نه آن میکروفن روی پایه، جزو متعلقات شریعتی نبوده است. طبیعتا هر کسی آنجا سخنرانی داشته، از آنها استفاده می‌کرده است. اما همان‌طور که حسینیه ارشاد با نام شریعتی عجین شده، این خرده‌وسایل هم به نوعی با نام شریعتی یکی شده است. گویا چوب‌سیگار شریعتی هم تا همین اواخر در حسینیه بود که ناصر میناچی، عضو هیات‌مدیره حسینیه، می‌دهد به احسان، پسر شریعتی.

هویت حسینیه ارشاد به آدم‌هایش، تاریخچه‌اش و سخنرانی‌هایش گره خورده است. حسینیه ارشاد یک مرکز فرهنگی است وگرنه می‌توانست با برنامه‌ریزی، سالن بزرگ را مدام در اجاره این نهاد و آن سازمان بگذارد و قیمتش نیز به‌مراتب کمتر از جاهای دیگر باشد. «اما ما تجارتخانه نیستیم که این بشود سیاست‌مان.» این را «عطایی» می‌گوید؛ شاید دور نباشد روزی که در سالن سخنرانی‌های آتشین به روی دوستدارانش باز شود.


 روزنامه شرق
نظرات بینندگان