***
پس پرده، کرمیت روزولت ترتیباتی فراهم کرد نسخههایی کپی شده از فرمانهای شاه به همراه گفتوگویی جعلی با زاهدی توزیع گسترده شوند. این اقدامات در چشم مردم انبوهی که «با تحرکات روز قبل حزب توده حواسشان سر جا آمده بود»(۱) به کودتا ظاهری مشروع داد. هندرسون همچنین به وزارت امور خارجهٔ ایالات متحده خبر از اختلاف و جدایی میان حزب توده و مصدق به دلیل تظاهرات بیمجوز حزب داد. به گفتهٔ سفیر، به احتمال خیلی زیاد دستکم بخشی از آن جمعیت توی خیابان آدمهای روزولت بودند، «حزب توده آشکارا زیادهروی کرد و باعث شد ایرانیها فکر کنند مجبورند انتخاب کنند» میان اتحاد جماهیر شوروی و مصدق یا شاه و غرب.(۲) الزام این انتخاب با رفتارهای خود مصدق و نیز اعلامیهها و اوراقی که عوامل روزولت پخش میکردند، حادتر هم شد. با این حال برای روزولت انجام این کارها آنقدری ساده نبود که ممکن است به ذهن برسد. اگرچه روز سهشنبه روزنامهها منتشر شدند اما از تعداد روزنامههای مخالفان کلی کم شده بود چون «شهربانی مخفیانه به همهٔ چاپخانهها آدم فرستاده بود».(۳) به رغم این قضیه اما کودتاچیها موفق شدند جمعیتهایی از مردم را تحریک کنند به حمله به دفاتر حزب توده و روزنامههای طرفدار مصدق.(۴)
چهارشنبه صبح در بازار راهپیماییهایی به حمایت از شاه شروع شد اما دامنهاش خیلی سریع به کل شهر کشید. به گفتهٔ هندرسون، «جمعیتی خروشان از مردان، زنان و کودکان فریاد میزدند "شاه پیروز است".»(۵) توصیف او «حال و هوای یک روز خوش تعطیل» بود شامل جمعیتهایی «از همهٔ طبقات بسیاریشان خوشپوش که داشتند پشت سر یا به تشویق غیرنظامیانی دیگر» پیش میرفتند.(۶) سرکردههای این معترضان دار و دستههایی بودند از زورخانهها. جلوی جمعیت شعبانبیمخ بود، از حامیان شاه و پهلوانی مشهور.(۷) بعضی گزارشها اشاره میکردند شاید تأثیر این چهرههای کشتیگیر در به وجود آمدن حال و هوای یک روز تعطیل از طریق اجرای حرکات ورزشیشان در صف پیشاپیش مردم بوده. در این دیدگاه این ورزشکاران قهرمانانی ملی بودند که کمک میکردند به بسیج و راه بردن جمعیت. شواهدی هم هست از اینکه از آنها برای مرعوب کردن و کتک زدن مصدقیها و طرفدارانشان استفاده شد.(۸) در جریان این ناآرامیها سربازان و نظامیهای وفادار به مصدق دور از غائله ماندند اما در جاهایی که تظاهرات بود تیر هوایی شلیک کردند.(۹) جمعیت هواداران شاه سر آخر توانستند مراکزی حساس و حیاتی را تسخیر کنند، ادارهٔ پست و تلگراف و ساختمان رادیو. این دومی برای موفقیت کودتا بسیار مهم بود. به نظر هندرسون، تودهٔ مردم طی چند روز قبلش با دیدن راهپیماییهای حزب توده و «دار و دستههای اوباشی که پرچمهای سرخ به دست داشتند و سرودهای کمونیستی میخواندند» خشمگین شده بودند.(۱۰) به دست آوردن مهار رادیو وسیلهای بود برای هدایت و راه بردن این خشم.
رادیو تهران صبح روز ۲۸ مرداد ماه مطابق جدول برنامههایش پیش رفت اما بعد حدود پانزده دقیقهای قطع شد. بنا به اسناد افبیآیاس، ساعت ۱۲:۰۳ دقیقه به وقت گرینویچ پخش این شبکهٔ رادیویی دوباره از سر گرفته شد، «با داد و فریادها و سر و صداهایی مغشوش» که اعلام میکردند مصدق عزل و از قدرت خلع شده.(۱۱) این اقدام مهم بود چون به شهرستانها پیغام رساند که باید بروند پشت کودتا و همچنین به بیطرفهای ارتش فهماند که باید از کدام طرف حمایت کنند. رادیو تهران که حالا دیگر طرفدار شاه بود، ساعت ۱۷:۵۰ متن فرمان را پخش کرد.(۱۲) گوینده گفت: «مردم تهران امروز به پا خاستهاند و همهٔ ادارات دولتی را گرفتهاند و من میتوانم این را به شما بگویم که این همه به واسطهٔ کمک نیروهای مسلح بوده.»(۱۳) هندرسون بعدتر نوشت نه فقط دولت «بلکه [خود] هواداران شاه هم از پیروزی سریع در همان اول کارشان شگفتزده بودند، پیروزیای که تا حد زیادی ناگهانی و با حرکتی خودجوش به دست آمد.»(۱۴)
لحن رادیو تهران در جا و به محض تسخیر عوض شد. گوینده اشاره کرد به «دولت خیانتکار فاطمی» و صراحتا گفت: «فاطمی سعی کرد سرزمین شش هزار سالهٔ آبا و اجدادی ما را به بیگانگان بفروشد»؛ وسط حرفهایش هم فریادهای «مرگ بر فاطمی» پخش میشد.(۱۵) مصدق را «خائن و جنایتکار»ی خواندند که «خدمت دولت شوروی را میکند.»(۱۶) با این حال از عمدهٔ مضمونهای ملیگرایانه برای توجیه اقدامات و رفتارها و همچنین درخواست برای تداوم حمایتهای مردمی استفاده شد. یکی از گویندههای رادیو گفت: «وقتی مصدق آمد گفت میخواهد صنعت نفت را ملی کند، ما همه به او رأی دادیم» و بعد هم گفت وحشت کرده از اینکه به «خائنان و متقلبان» کمک کرده.(۱۷) کمی بعدتر رادیو تهران پیام تبریک آیتالله کاشانی را پخش کرد و بعدش هم پسرش زنده با مخاطبان رادیو سخن گفت. همان هنگام، تلاش تیترهای اصلی روزنامهٔ «شاهد» این بود که مردم را به خیابانها بکشاند و روی این مایه کار میکرد که کودتای نافرجام ۲۴ مرداد ماه طرح خود مصدق بود تا در لوای آن قدرت را تمام و کمال به چنگ بیاورد. صراحتا نوشتند: «کودتای قلابی دولت برای تغییر رژیم» و «مردم! گول نخورید! کودتا مرحلهٔ دوم مضحکهٔ همهپرسی است.»(۱۸)
رادیو اصفهان اولش دست طرفداران مصدق باقی ماند. ساعت ۱۲:۲۸ به وقت گرینویچ گویندهای گفت: «شنوندگان عزیز، مردم عزیز ایران، رادیو تهران قطع شد و وقتی دوباره پخش برنامههایش شروع شد، ما اصواتی شیطانی از آن شنیدیم. ادارهٔ تبلیغات و رادیو اصفهان پشتیبان دکتر مصدقاند. ما از همهٔ هممیهنان میخواهیم علیه این خائنان در تهران متحد شوند. ما از همهٔ خیانتکاران انتقام خواهیم گرفت.»(۱۹)
در تبریز هم اولش معلوم نبود چی به چی است اما ساعت ۱۳:۵۵ به وقت گرینویچ گوینده اعلام کرد این شبکه دست نیروهای طرفدار شاه است. گویندهای به کردی گفت: «من یکی از عاشقان شاهام... دیگر بگیرید بیرون بیندازید آن آدمهای مصدق را. این روباه پیر باید کشته شود.»(۲۰) بسیاری از شبکههای رادیویی شروع کردند به استفاده از عبارت «روباه پیر» برای اشاره به مصدق. بعد رادیو تبریز شروع کرد به پخش رادیو تهران روی موج خودش. طی دو روز بعدی، برنامهها بیشتر شامل موسیقیهایی میهنپرستانه میشد که لابهلایشان بیانیههای رسمی اعلام سیاستهای جدید و اتهامها به افراد میآمد. رهبران ایلات و عشایر و قشرهای مختلفی از جامعه شروع کردند به دستهدسته ابراز حمایت از شاه و تأکید کردن به مردم که آرام بمانند. ساعت یک بعدازظهر روز ۲۹ مرداد ماه رادیو تهران برنامهٔ معمول مرور مطبوعاتش را پخش کرد اما جای شگفتی نداشت که روزنامههای برگزیده عوض شده بودند. این مرور حالا شامل «داد»، «نبرد ملت»، «شاهد»، «زلزله» و «بختیار» میشد. این روزنامهها که مطالبشان احتمالا بازتاب تأثیرات تلاشهای تبلیغاتی سیآیای بود، حالا به واسطهٔ پخش رادیویی مخاطبان بیشتری هم مییافتند و پشتیبانی میشدند. مثلا سرمقالهٔ «شاهد» همسو با مضامین تبلیغی سیآیای میگفت: «ما قبلا میدانستیم مصدق مدافع قانون اساسی ایران است. به همین دلیل هم بود که او را نخستوزیر کردیم. اما متأسفانه متوجه شدیم او کاری که حرفش را میزند، نمیکند. او خیلی متکبر شد. دیگر نمیتوانست هیچ نقدی را تحمل کند. مجبور شد رادیو را تبدیل کند به وسیلهای برای ستایش کردن خودش. حالا دولت مصدق کنار رفته اما نهضت ملی ما با رفتن او پایان نخواهد گرفت.»(۲۱)
نخستین اظهارنظر رادیو شوروی کودتای نافرجام اول، ساعت ۷:۳۰ روز ۲۸ مرداد ماه بود؛ گزارش روزنامهٔ «پراودا» را نقل کرد که «توطئههای ایالات متحده در ایران ناکام ماند» و اینکه «شجاعت»، از روزنامههایی که خط کمونیستی داشت، روز ۲۳ مرداد ماه پیشبینی کودتا را کرده بود.(۲۲) «پراودا» تلاش میکرد بین بریتانیاییها و آمریکاییها فرق بگذارد و میگفت آمریکاییها میخواهند ایران را به دست بگیرند. زمانی که این گزارش داشت پخش میشد، مصدق دیگر عملا سقوط کرده بود. همین نشان میدهد برنامهٔ تبلیغاتی شوروی هیچگونه انعطافی برای تغییر کردن نداشت. رادیو مسکو هم عریضهای از کمیتهٔ مرکزی حزب توده پخش کرد مال روز قبلش.(۲۳) عریضه تقصیر کودتای نافرجام را به گردن «توطئههای انگلیسی ـ آمریکایی» میانداخت و این شعار را هم درست کرده بود: «مرگ بر سلطنت! زندهباد جمهوری دموکراتیک».(۲۴) از دید کرمیت روزولت، چنین بیانیههایی در ذهن ایرانیان جا میانداخت که دعوا بر سر وضعیت جامعه است و «مردم را تحریک میکرد خشمگینانه نیرویی به طرفداری از شاه تشکیل بدهند.» (۲۵) مصدق روز ۲۹ مرداد ماه دستگیر و بعدتر تبعید شد به عمارتش در احمدآباد و تا زمان مرگش در سال ۱۳۴۵ همان جا بود. سرلشکر زاهدی فقط دو سال نخستوزیر بود. بحران گریبانگیر نفت آبادان حل و فصل شد اما نه با شرایط و قراردادی به خوبی آنچه مصدق به احتمال زیاد از طریق دادگاه بینالمللی عدالت در لاهه به دست میآورد. شاه که ذاتا ضعیف بود، هر روز خودکامهتر از پیش شد.
در عرصهٔ سیاست داخلی، رادیو تهران درجا از رادیویی با گرایش طرفداری از مصدق به رادیویی طرفدار شاه تغییر کرد اما شگفت اینکه نمادها و مضامینش برای بسیج کردن مردم همانها ماند و تداوم یافت. این نشان میدهد صاحبان قدرت فهمیده بودند این مضامین ملیگرایانه در ایرانیها اثر میکند. هر دو طرف منازعه متوسل میشدند به گذشتهٔ غیرمذهبی و شکوهمند ایران. همزمان پی کسب حمایت مذهبی از آرمان و اهدافشان هم بودند و هر دو طرف تلاش داشتند ظاهری ضد استعماری به خودشان بدهند. چنان که پیشتر گفته شد، ایران محیط رسانهای پیچیدهای بود. سیآیای ناگزیر بود به شیوهها و ابزارهایی معیوب برای انتشار پیامهایش امید ببندد. آنها با استفاده از شبکههای رادیویی محلی، انتشار گزارشهایی در مطبوعات و رسانههای آمریکا و کشورهای دیگر و بهرهگیری از ظرفیتهای محدود رسانهها در ایران، کوشیدند برای کودتا جلب حمایت کنند.(۲۶)
با این حال سادهانگاری است ادعا کنیم برنامهٔ مخفی تبلیغاتی سیآیای دلیل موفقیت کودتا بوده. حقیقت این است که مروری بر عملکرد سیآیای تأکید کنندهٔ توان محدود این سازمان برای گنجاندن تبلیغات دلخواهش در رسانههای ایران در تقابل با توان وزارت امور خارجهٔ ایالات متحده برای چاپ تحقیقی متعلق به سیآیای در مجلهٔ «نیوزویک» است. کل تلاش سیآیای را «کوششی کمابیش بیاثر» خواندند و اینکه نیاز به «بهبود ظرفیتها و تواناییها» هست.(۲۷) هر جا این تبلیغات موفق بود، میتوان نسبتش داد به توان عوامل سیآیای در فهم فرهنگ ارتباطی ایرانیان و اینکه توانستند در لحظهٔ حساس احساسات مکنون مردم را در جهت دلخواه بسیج و هدایت کنند. عامل تعیینکننده و سرنوشتساز برای این پیروزی، تأثیر اقدامات و رفتارهای مصدق و حزب توده بود که ناعامدانه به تبلیغات کودتاچیها مشروعیت و حقانیت دادند. این عامل به همراه به دست آوردن فرمان و استفاده از رادیو، تعادل را به نفع کودتا به هم زد و بیطرفان هراسان از تهدید کمونیستها را به سمت حمایت از کودتا سوق داد.(۲۸)
پینوشتها:
1.Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 65.
2. FRUS, Iran, The Ambassador in Iran (Henderson) to the Department of State, 20 Aug 1953, 752–55.
3. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 59.
4. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 66.
5. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 68.
6. FRUS, Iran, The Ambassador in Iran (Henderson) to the Department of State, 20 Aug 1953, 754.
7. Koch, "Zendebad Shah!”, 63.
8. Poulson, Social Movements in Twentieth-Century Iran, 71.
9. Koch, "Zendebad Shah!”, 66, 68.
10. FRUS, Iran, The Ambassador in Iran (Henderson) to the Department of State, 20 Aug 1953, 752–55.
11. FBIS, Daily Report, vol. 148–70, 19 August 1953, QQ-1.
12. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 71.
13. Koch, "Zendebad Shah!”, n.p.
14. FRUS, Iran, The Ambassador in Iran (Henderson) to the Department of State, 20 August 1953, 754.
15. FBIS, Daily Report, vol. 148–70, 19 August 1953, QQ-2.
16. FBIS, Daily Report, QQ-3.
17. FBIS, Daily Report, QQ-3.
18. Hakimeh Saghaye-Biria, "United States Propaganda in Iran: 1951–1953” (master’s thesis, Louisiana State University, 2009), 69.
19. FBIS, Daily Report, vol. 148–70, 19 August 1953, QQ-4.
20. FBIS, Daily Report, QQ-5.
21. FBIS, Daily Report, vol. 148–70, 20 August 1953, QQ-9.
22. FBIS, Daily Report, AA-13.
23. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 62.
24. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 60.
25. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 62.
26. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 85.
27. Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 86.
28. Maziar Behrooz, "The 1953 Coup in Iran and the Legacy of the Tudeh,” in Mohammad Mosaddeq and the 1953 Coup in Iran (Syracuse, NY, 2004), 120, 306.