پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شرق: سپاه یکی از نهادهای قدرتمند و تعیینکننده در ایران پس از پیروزی
انقلاب، تاکنون بوده است که وظیفه اصلی آن «حراست از انقلاب و دستاوردهای
آن» تعریف شده است. با اینکه سپاه، بیشتر بهعنوان نهادی نظامی-امنیتی
شناخته شده، اما مسوولیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادیای نیز برای
خود تعریف کرده است. ورود سپاه در حوزههای اقتصادی بعد از جنگ هشتساله و
در حوزه سیاسی، بیشتر، از سال 84 و بهویژه سال 88 به این سو محل مناقشه
بوده است.
در همین راستا با سردار «رمضان شریف» همرزم سردار سپاه قدس (قاسم
سلیمانی) که بیشتر دوران فعالیتش را با رسانهها و خبرنگاران سپری کرده
است، درباره نقد عملکرد سپاه گفتوگو کردیم. سردارشریف، پنج، شش سالی هست
که سمت سخنگویی و مدیرکلی روابط عمومی سپاه را بر عهده دارد و شاید از
معدود کسانی است که توانسته میان حوزه فعالیتش در نهادی امنیتی با رسانهها
ارتباط و هماهنگی خوبی برقرار کند.
تعامل سپاه با دولتها از ابتدای انقلاب تاکنون چگونه بوده است؟
پاسخ به این سوال نیازمند یک مقدمه است و آن اینکه، همه آنچه امروز شاهدیم
محصول شناخت و درایت عمیق امام(ره) و اندیشه برگرفته از اندیشه اسلام و
فرهنگ اهلبیت(ع) و نیز شناخت ایشان از دشمنان اسلام و انقلاب بود که
توانست گفتمان جدیدی را مبتنی بر گفتمان پیامبر و اهلبیت(ع) در تاریخ
معاصر احیا کند. اگر به زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 دقت کنیم، ما
در این مقطع با دو گفتمان مسلط که بخش عمدهای از جهان را هم بین خود تقسیم
کرده بودند، مواجهیم؛ یکی گفتمان غرب به سرکردگی آمریکا و دیگری گفتمان
کمونیسم به سرکردگی شوروی سابق. آنچه که جزو نوآوریهای آن دوره بود ظهور
گفتمان سومی است که این گفتمان ضمن تفاوتهای اساسی با دو گفتمان مسلط،
تنها خواست جغرافیای ایران و حتی خواست جغرافیای امت اسلام نبود، بلکه واجد
ارزشهای الهی و سازگار با فرهنگ و فطرت همه انسانها بود. با پیروزی
انقلاب اسلامی و پیدایش گفتمانی نوین و نافذ صاحبان دو گفتمان قبلی احساس
کردند با یک مشکل اساسی و جدی مواجه شدهاند، بنابراین هردو با دلایل و
منافع خاص، خود را با چالش جدی روبهرو دیدند و تلاش کردند این گفتمان یا
شکل نگیرد یا اینکه حداقل اجازه ندهند از مرزهای جغرافیایی کشور عبور کند و
تبدیل به گفتمان جهانی شود.
اما امام با شناخت عمیقی که از ترفندهای پیچیده دشمن داشتند برای اینکه
انقلاب را بتوانند مصون کنند، علاوه بر نهادهایی که مدنظر داشتند یکی از
نهادهایی را که مولود انقلاب است، یعنی سپاه را ایجاد کردند. امام همواره
نسبت به نهاد سپاه دیدگاه ثابت داشتند و آن این بود که سپاه مسوولیت دارد
از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن حراست کند و این وظیفه را محدود به تهدید
یا حدود خاصی نکردند و جالب این است که برخلاف تصور و تبلیغات رسانهای که
تبدیل به یک دروغ رایج هم شده، سپاه قانونمندترین نهاد انقلاب اسلامی است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تجربه منحصربهفردی دارد، یعنی در زمانی که
شکل میگیرد و در حال آموزش و سازماندهی است، در همان حین با مشکلات مختلفی
که کشور با آن روبهرو است مثل غایلههای کردستان، ترکمنصحرا و مقابله با
گروهکهای ضدانقلاب، ماموریت خود را انجام میدهد که اوج این تجربه نیز در
تهاجم صدام و ورود سپاه به عرصه هشتسال دفاع مقدس بود.
سپاه در ابتدای شکلگیری، بخش عمدهای از کارش کار فرهنگی و در جهت ترویج
گفتمان امام و گفتمان انقلاب اسلامی بود و در جهت ساختارسازی و سازمانسازی
برای استقرار نظام جمهوری اسلامی و تغییر نظام بوروکراسی شاهنشاهی فعالیت
میکرد. البته در این راستا برخی نهادها و دستگاههای دیگر نیز متناسب با
شرایط و ظرفیتهای خود ایفای نقش میکردند.
بعد از سپریشدن سال 58 و پایان کار دولت موقت و حوادث پس از تسخیر لانه
جاسوسی و حمله نظامی آمریکاییها به طبس، جنگ تحمیلی عراق با حمایت استکبار
جهانی در 31 شهریور 1359 آغاز شد. دولت زمان جنگ شرایط خاصی داشت، ما در
تقابل با یک تهاجم خارجی بودیم و تلاش میشد از سوی دولت یک تعامل جدی و
پشتیبانی و حمایت بدون دعوا و درگیری را شاهد باشیم. کسانی که در خطوط مقدم
بودند از دولت مطالبه داشتند و حق هم داشتند و از زمانی که دولت نقش و جای
خود را پیدا کرد تدریجا این پشتیبانیها بیشتر هم شد. گرچه در سالهای آخر
جنگ تحمیلی نسبت به رویکرد و رفتار نخستوزیر و دولت وقت انتقاداتی مطرح
است.
منظورتان از دولت وقت، دولت آقای میرحسین موسوی است؟
بله منظور دولت ایشان است. در شرایط بعد از جنگ در همه کشورها اصلی وجود
دارد که بعد از جنگ دولت از تمام توانمندیهای ملی برای بازسازی کشور
استفاده میکند و تحت عنوان«عملکرد نیروهای مسلح در دوران صلح یا بعد از
جنگ» مطرح میشود، کشورهای روسیه و چین از این مساله استفاده خوبی
کردهاند. سپاه هم با توجه به توانمندیهای خوبی که در حوزههای مهندسی
داشت و علاوه بر تجهیزات و امکانات، از نیروی انسانی زبده و هوشمندی هم
برخوردار بود، بر اساس اصل 147 قانون اساسی و با فرمان مقاممعظمرهبری در
23 آذر 68 بخشی از توانمندیهای خود که عمدتا ماهیت مهندسی داشت را وارد
حوزه سازندگی کشور کرد. البته در آن زمان مثل همه حوزههای دیگر مانند جنگ
نسبت به تواناییهای سپاه خیلی حرفوحدیث بود که اینها (سپاه) دوره
ندیدهاند، آموزش ندیدهاند، لشکر و یگان نمیشناسند و اتفاقا یکی از
چالشهای سپاه با بنیصدر هم در همین زمینه بود که اجازه کار به سپاه
نمیدادند، اما با تاکیدات امام، نماینده ایشان در شورایعالی دفاع که در آن
زمان مقاممعظمرهبری بودند و هم با جدیت آقای هاشمی بر مشکلات فایق آمدیم
و سپاه توانست به همه این سوالات و شبهات پاسخ دهد و ملت ما متوجه شدند که
اگر حضور سپاه نبود شرایط متفاوت میشد. بنابراین سپاه با به جان خریدن
همه این حرفها توانست موفق ظاهر شود.
در حوزه سازندگی نیز از ابتدا تا همین امروز هرکسی از منظر خاصی با ورود
سپاه مخالفت داشت که به ظاهر هم از سر خیرخواهی بوده است؛ ولی از آنجا که
ماموریت سپاه حفاظت از انقلاب است، نمیتوانست نسبت به اینکه کشور و به
ویژه زیرساختهای آن آسیب دیده بیتفاوت باشد و با بازگشتن به پادگانها
چشمش را بر این شرایط ببندد.
در دولت سازندگی که آغاز ورود سپاه به سازندگی است، بارها و بارها
رییسجمهور و وزرای دولت در مقاطع مختلف، این نقش برجسته سپاه را مورد
تقدیر قرار دادند و سپاه با وجود همه این موانع کارهای بزرگی را انجام داد.
افزایش تجربه و دانش فنی و تامین تجهیزات جدید در این عرصه در دولت
اصلاحات هم تداوم پیدا کرد و پروژههای زیادی به سپاه محول شد که بخش
عمدهای از پروژهها در همان دولت اصلاحات به پایان رسید و وزرای عمدتا فنی
دولت اصلاحات، مثل وزارت نیرو و راه از نوع کار سپاه چه از بعد کیفی و چه
کمی راضی بودند.
یعنی نظرشان مثبت بوده است؟
تمام مصاحبهها، گفتوگو و اظهارات وزرای اصلاحات در مراسم افتتاحیه و
اختتامیه پروژههای واگذار شده به سپاه موجود و مستند است و یک مورد هم گله
و شکایت از نحوه اقدامات سپاه نه در دولت اصلاحات و نه در دولت سازندگی
نبوده است.
در دولت نهم و دهم نیز همین روند ادامه پیدا میکند و گاهی مشکلات سپاه در
این دوره بیشتر از دوره اصلاحات و سازندگی هم بود که دلایل خاص خود را
دارد و برخلاف آنچه در برخی رسانهها گفته شده که کار سپاه با آمدن
احمدینژاد تسهیل شد و سپاه در همه پروژهها هست، اینطور نبود، این موضوع
دقیق نیست و مستنداتش هم وجود دارد. یکی از دلایل آن هم این است که پذیرش
کار از طرف کسانی که در دولتهای نهم و دهم حضور داشتند بنا بر دلایلی مثل
دولت اصلاحات و سازندگی سهولت لازم را نداشت، البته نه اینکه ممانعت ایجاد
کنند چون توان و تخصصی که سپاه دارد توانی نیست که دولتها به سادگی از خیر
آن بگذرند. برخلاف برخی تبلیغات جهتدار، این سپاه نیست که تلاش دارد
پروژههای مختلفی را بگیرد و کار کند بلکه این دولتها بودهاند که تلاش
میکردند از ظرفیت و فرصت سپاه استفاده بیشتری کنند. بعد از انتصاب سرلشکر
جعفری به فرماندهی کل سپاه یکی از تدابیر ایشان این بود که ورود سپاه به
عرصه پروژههایی که امکان انجامش توسط پیمانکاران داخلی بود را محدود کنند و
حتی سقف ریالی پروژهها را مشخص کنند و تلاش شده سپاه جایی ورود پیدا کند
که پیمانکاران داخلی توان انجام آن را ندارند و عمده رقبای آن در این
پروژهها شرکتهای خارجی هستند. البته در دولتهای نهم و به ویژه دولت دهم،
مساله تحریمها نیز مشکلاتی ایجاد کرد که باید این را هم به دلایل دیگر
اضافه کنید. مثلا انتقال خط لوله صلح از عسلویه به ایران شهر پروژهای نیست
که از سوی پیمانکاران داخلی داوطلب داشته باشد، هر آدم عاقلی هم میداند
که وقتی توانی در کشور است نباید شرکتهای خارجی وارد شوند. از طرف دیگر
برآورد هزینهها و فرصتآفرینی برای پیمانکاران خرد نیز باید مورد توجه
قرار گیرد.
حضور سپاه در عرصه سازندگی تداوم حضور سپاه در دوران دفاع مقدس است. لذت
معرفی یک کشور آباد برای سپاه خیلی اهمیت دارد، سپاه میخواهد نشان دهد که
نظام جمهوریاسلامی قادر است در این حوزهها کار کند و امروز در بسیاری از
حوزهها کارهای بزرگی هم شده است و با همه هیاهویی که وجود دارد هنوز میزان
پیمانکاران در کشور که وابستگی به جریانهای موسوم به ملی و مذهبی دارند
حتی در دولتهای نهم و دهم از قرارگاه سازندگی سپاه بیشتر است و با عدد و
رقم میتوان آن را نشان داد. این موضوعی است که متاسفانه بهرغم اهمیت در
چنین فضایی کمتر به آن توجه میشود.
تعامل سپاه با کدامیک از دولتهای هاشمی، خاتمی و احمدینژاد بهتر بود؟
در بخشهای مختلف متفاوت است. در حوزه فرهنگی در دولت اصلاحات رضایت
چندانی از عملکرد آنان نداشتیم و تعامل سپاه با آنها کمتر بود، نوع تفکری
که مسوولان این بخش به کار میگرفتند چه در حوزه فرهنگی یا در حوزه سیاست
خارجی، باعث میشد تعامل کمتر باشد، چون سپاه از گفتمانی حمایت میکرد که
بتواند اقتدار کشور را به نمایش بگذارد و در حوزه بازدارندگی تاثیر
مثبتتری داشته باشد و طمع دشمنان را کمتر کند. بهعنوان نمونه در این دوره
و در اوج بحث گفتوگوی تمدنها که دولت دنبال میکرد، آمریکا ما را
بهعنوان محور شرارت در کنار کرهشمالی و صدام مطرح کرد؛ این در واقع ناشی
از ماهیت دشمن و نوع نگاه آنها به واقعیت ماست. بخشی از انتقاد سپاه در آن
دوره همین بود. اما به نظرم در حوزه سازندگی سپاه، در دوره آقای هاشمی و
بهویژه در دوره آقای خاتمی از منظر کاری موانعش کمتر بود، گرفتن کار در
دولتهای نهم و دهم سختتر بود، این نظر من هم نیست بلکه بیان صریح فرمانده
سابق قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) (آقای رستم قاسمی وزیر فعلی نفت)
است، نمیخواهم بگویم عنادی داشتند ولی سختگیریهای کار بیشتر بود.
تعامل با کدامیک از دولتها بهتر بود؟
نمیشود بهطور کلی گفت، در حوزههای متفاوتی تقسیم میشود. تعامل سپاه با
دولتهایی که قانونگراتر بودند و روند امور را قانونی طی میکردند،
راحتتر و منطقیتر بود. سیاستهای کلی نظام و وظایف سپاه مشخص است. سپاه
بهعنوان حافظ انقلاب به هر میزان که دولتها شرایط و بسترها را فراهم
کردهاند برای کمک به آنها شتاب کرده و در هیچیک از دولتهای سازندگی،
اصلاحات و نهم و دهم کم نگذاشته است. در دوره اصلاحات شاهد حضور
آمریکاییها در عراق و افغانستان بودیم، سپاه بهعنوان لبه جلویی حوادث
بهطور شایستهای توانست وظایف خود را انجام دهد و تهدید را از کشور دور
کند. در دوره آقای احمدینژاد هم دیدید چندینبار آمریکاییها تا مرحله
تهاجم به ما پیش رفتند، اما تهاجم خود را عملی نکردند، چون از قدرت
بازدارندگی سپاه و نیروهای مسلح که به نمایش درآمده بود بهویژه رزمایشهای
پیامبر اعظم(ص) که از دوران اصلاحات آغاز شد، فهمیدند که نباید ریسک کنند
چرا که متضرر خواهند شد و این یک اصل ثابت بود. در مناظرات نامزدهای
ریاستجمهوری اخیر هم دقت کنید، میبینید که هیچ دغدغه امنیتی از سوی
هیچیک از کاندیداها مطرح نشد و این عملکرد خوب نیروهای مسلح به ویژه سپاه
بود که در حوزه نظامی و دفاعی به گونهای عمل کند که هیچ کشوری هوس تهاجم
دوباره به این کشور را نداشته باشد. باید اذعان کنیم در دوران انقلاب کشور
در یک جنگ ناخواسته غافلگیر شد، بنابراین هرگز این اتفاق نباید تکرار شود.
یکی از دغدغههای جدی دولتها امنیت کشور و مرزهاست. هدیه سپاه و بهطور
کلی نیروهای مسلح به دولتها همین امنیت کشور است. رییس دولتی که هیچ
دغدغهای نسبت به امنیت نداشته باشد چقدر میتواند راحتتر در جهت تحقق
شعارها و قولهایی که داده عمل کند و این در مورد دولت آینده نیز صدق خواهد
کرد و به یاری خداوند، دکتر روحانی نیز دغدغهای از این بابت نخواهد داشت.
کدام دولت قانونگراتر بود؟
نسبی است و هرکدام را باید در شرایط خاص خودش مورد ارزیابی قرار داد البته تلاش همه دولتها بر قانونگرایی بوده است.
بحثهایی وجود داشت مبنی بر اینکه سپاه در سال 84 به آقای احمدینژاد تمایل داشت؟
منطق سپاه این است که در چارچوب وظایفش عمل کند. قاطعانه میگویم سپاه
هیچگاه به دنبال این نبوده که چه کسی رییسجمهور میشود. مبنای سپاه این
بوده که آنچه مورد نظر رهبری و در دو بعد امنیت انتخابات و حضور حداکثری
مردم است تحقق پیدا کند و سپاه در این دو بخش همیشه فعالانه حضور داشته
است؛ یکی اینکه انتخابات در یک شرایط امن و آرام انجام شود که با توجه به
دشمنانی که داریم کار سادهای هم نیست. امنیت بهسادگی حاصل نمیشود، وظیفه
امنیتی سپاه همواره وظیفه ثابتی بوده است، فارغ از اینکه مردم به چه کسی
رای دهند. نکته دوم اینکه سپاه بهعنوان نهاد انقلابی که دل در گرو انقلاب
دارد و قطعا نسبت به انتخابات حساس است، آنچه دنبال میکرده حضور حداکثری
مردم بوده است. استاندارد حضور مردم را از شاخصهای امنیتی میدانیم و
هرچقدر حضور مردم بیشتر باشد کمک غیرمستقیم به نیروهای مسلح است. برای تحقق
این خواستهها سپاه بهطور جدی در جهت تبیین دیدگاه امام و رهبری و تبیین
ضرورت و نقش حضور مردم فعال بوده است اما اینکه گفته میشود سپاه در سال 84
پشتیبان آقای احمدینژاد بوده است حرف درستی نیست و با قاطعیت میگوییم
سپاه به هیچوجه به دنبال ایشان نبود. اما بحث دیگری که مطرح است این است
که بسیجیها گفتمان احمدینژاد را به لحاظ نوع شعارها و عملکردی که در زمان
مدیریت شهرداری از ایشان دیدند، پسندیدند و افکار عمومی ما در آن مقطع هم
موثر بود، افکار عمومی، نیازها و مطالباتی دارد و نگاه میکند در شعارهای
چهکسی این مطالبات برجسته است، اما این به آن معنا نیست که بسیج بهطور
سازمان یافته پشت آقایاحمدینژاد باشد، بسیجیها که بخش قابل توجهی از
جمعیت کشور هم هستند احساس کردند آنچه میخواهند و میپسندند در رویکرد
ایشان هست و قابل انکار هم نیست که بسیجیها آن مقطع، رای اصلیشان وی بود.
در انتخابات بعدی هم همینطور بوده است. درست است که بسیج سازمان وابسته
به سپاه است اما اینطور نیست که سپاه به آن امر و نهی کند و در انتخابات به
آنها دستور دهد که به چه کسی رای دهند.
سوال همینجاست که بسیج دستوری عمل میکند و در این رابطه هم از سپاه دستور گرفته است؟
نه اصلا اینطور نیست. درست است بسیج سلسله مراتب دارد و دستوری عمل
میکند مثلا در مورد رزمایشها و سایر فعالیتهای میدانی اینگونه است، اما
در اموری که مربوط به شخص خود بسیجیهاست، آنها بنابر تشخیص خود عمل
میکنند، بسیج اقشار مختلفی دارد مثل دانشآموز، دانشجو، استاد دانشگاه
و... ما بارها در همین انتخابات هم بیانیه دادیم که سپاه و بسیج بهطور
مصداقی از کسی حمایت نخواهند کرد و فقط به تبیین ملاکها و معیارها و ضرورت
حضور حداکثری خواهد پرداخت. ما در مورد عدم ورود به مصداقها به لحاظ شرعی
موظف هستیم؛ در این مورد، امام جمله صریحی دارند که ورود به دستهجات و
گروههای سیاسی برای سپاه حرام شرعی است و لفظ حرام شرعی برای سپاه و
نظامیها که خاستگاهشان ایمانی است معنای خاصی دارد.نکته اینجاست که به قول
گوبلز«دروغ هر چه بزرگتر باشد باورکردنش آسانتر است»، این هم یک دروغ
گوبلزی است که سپاه و بسیج دنبال این هستند که این فرد یا آن فرد کدامیک
رییسجمهور شود و کدامیک نشود. واقعا این نگاه سپاه نیست البته ما در هر
دورهای از تجربیات قبلیمان استفاده کردهایم مثلا در انتخابات اخیر از
5/1سال قبل فرماندهان سپاه و نماینده ولیفقیه در سپاه بر این موضوع نظارت
بیشتری داشتهاند، خود ما در روابط عمومی کل سپاه از حدود یکسال پیش به
صراحت گفتهایم که سپاه به تعیین مصداقها ورود نخواهد کرد.
عملکرد سپاه در سال 88 را چطور ارزیابی میکنید؟
مقطع ورود سپاه به فتنه 88 مقطعی بود که بهشدت افکار عمومی از مسوولان
نظام و سپاه مطالبه داشت که موضوع را فیصله دهند. یعنی بهدلیل نوع اتفاقی
که افتاد و واقعیت غیرقابل انکاری وجود داشت که بخشی از رایدهندگان به
نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و حضور خیابانی پیدا کردند و بیانیههایی
داده شد، از طرفی، جناحی که آرای بیشتری هم داشت در صحنه حاضر بود ولی سپاه
در این مقاطع هیچ ورودی نداشت در روزهای ابتدایی تلاش کرد مشکلی پیش نیاید
و کسی هم آسیب نبیند اما وقتی موضوع اردوکشیهای خیابانی و اقدامات
ساختارشکنانه و ضدامنیتی تداوم پیدا کرد و خسارت جانی و مالی به مردم وارد
شد و میدانی برای حضور عناصر معاند نظام – که هیچ تعلقی نه به آن 13میلیون
هوادار کاندیدای شکستخورده داشتند و نه به کسانی که برنده شده بودند - که
از این فرصت سوءاستفاده کنند، باز شد. طبیعی است اینجا صرفنظر از خود
انتخابات، سپاه در مقطعی ورود کرد که به غایله خیابانی و ناامنی ناشی از
قانونگریزی پایان دهد بنابراین سپاه در چارچوب ماموریتهای قانونی خود و
برای بازگرداندن امنیت پایدار، آن هم در مدتی کوتاه، محدود و موثر در فتنه
88 ورود پیدا کرد. برآیندی که بعد از آن داشتیم رضایت عموم را به همراه
داشته است و از عملکرد سپاه راضی بودند، البته اینکه از رفتار نیروهای
انتظامی یا بسیج که کمک میکردند نارضایتیهایی بوده باشد، منکر نیستم و
ممکن است اشتباهات فردی رخ داده باشد.
سپاه هیچ اشتباهی در انتخابات 88 مرتکب نشد؟
نه اینکه با تعصب بگویم بلکه بررسی دقیق انجام دادیم که سپاه در حوادث پس
از انتخابات 88 اشتباهی نکرده است. سپاه اصلا نقشی نداشته است. در 10 روز
مانده به انتخابات ما اردوکشیهای خیابانی مفصلی با حضور طرفداران همه
کاندیداها داشتیم اما شما هیچ نزاع و درگیریای تا روز اعلام نتایج
انتخابات نمیبینید ولی اتفاقی که افتاد از آنجا بود که استارت عبور از
قانون زده شد و عناصر فرصتطلب البته با طراحی قبلی وارد شدند. سپاه در
راستای وظایف قانونی خود و در مقطع خاص خود وارد شد. البته یکی از ضعفهای
ما در ماجراهای بعد از انتخابات سال 88 این بود که از گفتمان معنوی و حضور
آگاهیبخش فرماندهان سپاه که از محبوبیت خوبی در افکار عمومی برخوردار
بودند، در رسانه ملی کمتر استفاده کردیم و دلیلش هم این بود که آنقدر دشمن
تبلیغ کرده بود سپاه در انتخابات دخالت میکند که این نگرانی وجود داشت که
خود همین حضور به دخالت سپاه در انتخابات ترجمه شود.
سپاه برخلاف سالهای اول، در دو، سهسال آخر دولت دهم با آقای
احمدینژاد به اختلاف خورد، در شورای عالی امنیت هم بحثها و اختلافاتی
مطرح شده است، دلیل این اختلافها چه بود؟
حمایت سپاه و همکاری با دولتها تابع ضوابط و مقررات خاصی است که بخشی
مدون و مکتوب و ابلاغشده است تا زمانی که دولتها به وظایف مصرح و قانونی
خود عمل کنند و تخطی نکنند، سپاه خود را ملزم میداند با تمام توان از آنها
حمایت کند، به محض اینکه احساس شود دولتها دچار حاشیههایی شدهاندکه با
متن فاصله دارد قطعا این میتواند نسبت به رفتار سپاه تجدیدنظر ایجاد کند و
این چیزی بود که مـتاسفانه در مورد دولت دهم اتفاق افتاد. مکاتبات زیادی
با دولت دهم تحت نام سازمان سپاه و هم تحت عنوان جمعی از فرماندهان سپاه
صورت گرفت و بیشتر ناظر بر این مطلب بود که از حاشیهسازی پرهیز و تلاش کند
خدمت صادقانه و گفتمان منطبق با انقلاب که منادیاش بود را پیگیری کند و
در این زمینه واقعا سپاه تلاشهای زیادی را برای کمک به دولتی که با تحرک
بالا منشا خدمات ارزشمندی برای کشور شد، انجام داد.
پس اختلاف وجود داشته است؟
قطعا این اختلاف وجود داشته، در دولتهای قبلی هم بعضا بوده است. مراکز
اصلی تصمیمگیری مثل شورایعالی امنیت ملی که رییسجمهور رییس آن است و
مصوبات آن بعد از تایید مقام معظم رهبری اجرایی میشود سپاه وظیفه دارد آن
مصوبات را اجرایی کند، در این حوزهها با هیچیک از دولتها مشکلی نبوده،
آنچه بیشتر مطرح است سلیقه، گفتمان و گاه برخی رفتارهاست که مراجع و مومنان
نسبت به آن موضعگیری میکنند، ماهیت سپاه در این مسایل روشن است، اما
اختلافی که لاینحل باشد تاکنون وجود نداشته است.
توضیح شما درباره خبرها و پیامکهایی در مورد حمایت برخی چهرهها مثل سردار سلیمانی از بعضی کاندیداها مطرح شد، چیست؟
دو بحث را باید بهطور جدی در نظر بگیریم:اول اینکه ستادهای کاندیداها
تلاش میکنند که از چهرههای محبوب برای جلب آرا بهرهبرداری کنند که یکی
از اینها میتواند فرمانده سپاه قدس باشد که به لحاظ جاذبه شخصیتی و
مقبولیت اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند، اما بلافاصله بعد از انتشار این
خبر که در دو مقطع زمانی برای دو نفر از نامزدها مطرح شد، رسما مورد تکذیب
قرار گرفت.
یعنی سردار سلیمانی چنین چیزی گفته بود؟
نه. گفتوگویی حدود یکونیمسال پیش بین ایشان با یکی از علمای محترم دیگر
پیش میآید که چه کسی میتواند کشور را اداره کند؟ ایشان میگویند آدمهای
زیادی هستند مثلا آقای فلانی، عین همین عبارات را با ادبیات جدیتر در
حمایت ایشان از نامزد دیگری پیامک کردند که باز تکذیب کردیم و با پیگیری
شخص سردار سلیمانی بود و ما هم مقید بودیم که شخصیت و جایگاه ایشان نباید
هزینه انتخاباتی قرار گیرد. از اردیبهشت سال گذشته این مساله را رعایت
کردیم تا از آبروی سپاه که متعلق به آبروی نظام است هزینه نشود. نمیگویم
بهطور کامل ولی تقریبا هیچ گلهای از ستادها در اینباره نداشتیم و برای
اولین بار بنگاههای بزرگ خبرپراکنی دشمن هم اذعان کردند که سپاه بهطور
مصداقی ورود نداشته البته باید گفت نهفقط در این انتخابات که در
انتخاباتهای قبلی هم همینطور بوده است.
اگر سپاه را بخواهید در این سی و چند سال آسیبشناسی کنید، مهمترین نقاط ضعف و قوت آن را چه میدانید؟
مرکز راهبردی سپاه همواره در حال رصد سازمان سپاه و جهتگیریهای ماموریتی
آن است. یک بحث مهم موضوع روزآمدی متناسب با روند تحولات و تهدیدات
منطقهای و جهانی است.
در یک دورهای بعد از جنگ تصور خوبی از تهدیدات نداشتیم اما با تهیه «طرح
تحول و تعالی سپاه» تهدیدات و جنگها در بخشهای مختلف مثل جنگ نرم، سخت و
نیمهسخت تقسیمبندی و متناسب با آنها طیفهای ماموریتی، نیروی متخصص و
تجهیزات لجستیکی تعریف شد.
سپاه همواره تلاش میکند ماهیت انقلابی خود را از دست ندهد و فرهنگ
برجستهای که سپاه از آن برآمده به نسلی که قرار است سپاه را تحویل بگیرد،
به درستی منتقل و این روحیه آرمانی و انقلابی حفظ شود.
در این راستا عملکرد سپاه را بهطور مداوم رصد کرده و سعی میکنیم همواره
اشکالاتی که در روند کار هست را رفع کنیم. نمیتوانیم انکار کنیم که همه
پیشرفت و اقتدار جوامع در گرو دسترسی به سرشاخههای علم بوده است، این نگاه
در سپاه وجود دارد که باید بتوانیم بر علوم مختلف مسلط شویم تا حرفی در
این فضا برای گفتن داشته باشیم. نگاه سپاه نگاه درآمیختن علم، معنویت،
ایمان و عمل انقلابی است.
مهمترین نقطه قوت سپاه چه بوده است؟
مهمترین نقطه قوت سپاه را همین ایمان و اعتقاد به ارزشهای الهی، خصیصه
مردمیبودن و تعریفکردن خود در چارچوب قوانین و مقررات برگرفته از مکتب
اسلام که شاخص آن ولایتفقیه است، میدانم. من رمز موفقیتهای سپاه را در
این میدانم که همواره نگاهش به اشاره رهبری چه در دوران حضرت امام و چه
دوران مقاممعظمرهبری بوده است.
و مهمترین نقطه ضعف؟
در سازمانی به بزرگی سپاه با ماموریتها و وظایف مختلف، طبیعی است که
ضعفهایی وجود داشته باشد و بنده مهمترین نقطه ضعف سپاه را در حوزه
اطلاعرسانی میدانم و بهرغم تلاشهای فراوان نتوانستیم سپاه و عملکرد و
کارکرد آن را خوب و در تراز این نهاد مردمی و انقلابی بشناسانیم، مثلا وقتی
تنها کمتر از پنجدرصد پروژههای عمرانی کشور را داریم، دشمن آن را
95درصد نشان داده و جا انداخته است، این نشان از ضعف ما در این حوزه دارد
که البته بخشی از آن ناشی از فرهنگ سپاه است که میگوید مردم دارند کار ما
را میبینند و دشمن هم کار خود را خواهد کرد. ولی کارکرد رسانهها امروز
غیرقابل انکار است بهگونهای که بخش عمدهای از فعالیتهای سپاه که صددرصد
منطبق با منافع ملی و در راستای رفع نیازهای مردم و جامعه بوده در نظر
رسانههای معاند وارونه نشان داده شده است.
سپاه در طول سالهای فعالیت اشتباهاتی هم داشته است؟
بله، در دوره بعد از جنگ، سپاه از نقش فرهنگی که باید ایفا میکرد، غفلت
کرد و درونگرا شد. پرداختن به خود سپاه، ما را از مشکلات جامعه غافل کرد،
مثل اتفاقی که در شلنگآباد اهواز یا کوی طلاب مشهد افتاد، اگر سپاه مثل
الان هوشیار بود به دولتها فشار میآورد که اجازه ندهد چنین اتفاقاتی
بیفتد ولی سپاه درونگرا شد و از این ناحیه کشور آسیب دید.
اشتباهی که آسیبزا بوده باشد چطور؟ و بهطوری که سپاه بخواهد بابت این اشتباهات عذرخواهی کند؟
نمیگویم اشتباه نبوده است اما مورد خاصی که نیازمند عذرخواهی بوده باشد
واقعا سراغ نداریم اساسا کسی که عذرخواهی کند منزلتش افزایش پیدا میکند
ولی اینکه مجموعه سپاه چنین اشتباهی کرده باشد سراغ ندارم، شاید در رفتار
کسانی که در گذشته در سپاه شاغل بودهاند یا انتسابی به این نهاد داشتهاند
در جریان فعالیتهای سیاسی و اجتماعی اشتباهی مشاهده شده باشد اما اینکه
آن را به حساب سپاه بگذاریم و عذرخواهی از سپاه مطالبه کنیم، این کار
پسندیدهای نیست. سپاه همیشه سپر بلای حوادث کشور بوده است، اما اینکه همه
کارهای سپاه صددرصد معطوف به نتیجه بوده است را هم مدعی نیستیم.
منبع اصلی اعلام مواضع سپاه چیست؟ خبرگزاریها و روزنامههایی
وابسته به سپاه شناخته شدهاند، موضعگیریهای آنها بهعنوان موضع سپاه
تلقی میشود.
منبع رسمی ما برای اعلام مواضع و دیدگاههای سپاه سایت سپاهنیوز (سایت
رسمی خبری سپاه) است. در طول پنجسال گذشته نبوده خبری را اعلام کنیم و
مسوولیت آن را برعهده نگیریم. اما بهطور کلی هیچ رسانهای بدون صاحب نیست.
در دوره اصلاحات که دوره ورود بسیج به عرصه جنگ نرم بود، در آن زمان به
خبرگزاری فارس و روزنامه جوان بهعنوان یکی از ابزارهای جنگ نرم مجموعه
سازمان بسیج کمکهایی کرد اما آن خبرگزاری و روزنامه تابع همان قوانینی
هستند که سایر خبرگزاریها و روزنامهها تابع آن میباشند و رسانه اختصاصی
سپاه محسوب نمیشوند.
تعامل سپاه با دولت آینده چگونه خواهد بود؟
حضور سپاه در همه مسایل و عرصهها قانونمند و بهصورت ریز و جزیی تابع
قوانین کشور است قوانین و مقررات نحوه ورود سپاه در هر زمینهای را مشخص
کرده و بر همین مبنا کارش را انجام میدهد.
اینکه برخی در جریان مناظرات انتخاباتی حضور سپاه در عرصه سازندگی خیلی
برجسته میدانستند به این دلیل است که تصور میکردند گفتن این حرف که «پای
سپاه را از کارهای اقتصادی بیرون میکشیم» یک رایآوری زیاد خواهد داشت، در
حالی که ورود سپاه به این عرصه قانونی است، اما به این مسایل که مقتضای
انتخابات بود ورود پیدا نکردیم.
در دولت آینده هم تابع قوانین خواهیم بود. سپاه عطشی برای گرفتن پروژهها
البته منهای مواردی که دستاوردی برای نظام داشته باشد، ندارد. لطفا به این
نکته دقت کنید؛ ما هزاران شهید دادیم که یک وجب از خاکمان را به دشمن ندهیم
چطور ممکن است میلیونها مترمکعب گاز از منابع حوزه مشترک توسط دیگران
برداشت شود و سپاه نسبت به این مساله حساس نباشد و به مسوولان فشار نیاورد
که اگر نمیتوانید انجام دهید، ما آماده پذیرش کار هستیم که مثال آن فازهای
15 و 16 پارسجنوبی است که با اصرار سپاه نه برای منفعتطلبی بلکه برای
منافع ملی بود و یک وزیر انقلابی آمد و گفت صفر تا صد آن را به سپاه دهید.
قرارگاه سازندگی آن را انجام داد که واقعا الگوست. سپاه سر آنچه با منافع
ملی سروکار دارد دنبال این نیست که چقدر هیاهو کنند، سپاه وظیفهاش را
انجام خواهد داد و به این مسایل اعتنایی نمیکند. در بقیه حوزههای
سازندگی هم سپاه اصراری ندارد، دولتها هر قدر بیشتر بتوانند از ظرفیت و
توانایی سپاه استفاده کنند، برنده آنها هستند. بخش عمدهای از پروژههایی
که آقای احمدینژاد رییسجمهور محترم در همین ماهها و هفتههای پایان
دورهاش افتتاح کرد توسط قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) انجام شده بود. البته
سپاه با افتخار این کار را کرد. سپاه در کمک به دولت آینده پیش قدم خواهد
بود
به تعامل بهتر سپاه با دولت آینده خوشبین هستید؟
انتخابات یازدهم و رییسجمهور منتخب را فرصت خوبی برای پیگیری آرمانهای
انقلاب میدانیم و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند همه باید به این
دولت کمک کنند و سپاه در این موضوع پیشقدم است و برخلاف آنچه معانداندرصدد
القای آن هستند، سپاه مصمم است بهطور همهجانبه در چارچوب قوانین به دولت
کمک کند و موفقیت دولت را موفقیت ملتی میداند که به ایشان با امید رای
دادند و این آمادگی را سپاه طی بیانیهای رسمی پس از پیروزی رییسجمهور
منتخب اعلام کرده است.