پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سالانه 22 هزار كودك به موقع وارد مدرسه نميشوند و 80 هزار دانشآموز اول تا چهارم دبستان نيز با ترك تحصيل، در معرض بازگشت به بيسوادي قرار ميگيرند.
افزايش سالانه 80 هزار نفر به آمار بيسوادان در كشور در حالي است كه سرشماري سال 90 نشان ميدهد، 14 درصد افراد بالاي 6 سال و 7 درصد گروه سني 10 تا 49 سال در كشور بيسوادند. همچنين براساس گزارش مركز آمار 25 درصد بزرگسالان كشور تنها تحصيلات دوران ابتدايي را به پايان رساندهاند.
براساس آنچه از سرشماري سال 90 اعلام شده است، 9 ميليون و 719 هزار نفر در كشور، خود را در گروه سني بالاي 6 سال، بيسواد مطلق اعلام كردند كه حدود 3 ميليون و 456 هزار نفر از اين تعداد در گروه سني 10 تا 49 سال هستند. همچنين بر اساس گزارش توسعه انساني 2010 نرخ باسوادي بزرگسالان بالاي 15 سال در ايران در مقايسه با كشورهايي نظير عربستان، قطر، بحرين و تركيه پايينتر است.
برنامه توسعه سازمان ملل ايران را از نظر نرخ باسوادي در ميان 178 كشور دنيا در جايگاه، 120 قرار داده است گزارشهاي متفاوت نرخ باسوادي در ايران را بين 85-77 درصد اعلام كردهاند. همچنين بر اساس آمارهاي سازمان ملل در ايران 9 ميليون و 800 هزار نفر به طور كامل بيسوادند، بيش از 10 ميليون نفر داراي تحصيلات حداكثر پنجم ابتدايي هستند و حدود 22 ميليون نفر تحصيلات حداكثر راهنمايي دارند.
اين در حالي است كه بر اساس آمارهاي رسمي در حال حاضر علاوه برآمار بزرگسالان بيسواد، سالانه از بابت ترك تحصيل دانشآموزان مدارس دست كم 80 هزار نفر به اين آمار اضافه ميشوند.
به گفته علي باقرزاده، رييس نهضت سوادآموزي كشور بر اساس شاخصهاي تعريف شده، نرخ «جذب خالص كودكان در مدرسه» عبارت است از تقسيم عدد «تمام ثبتنام شدهها» بر عدد «تمام متولدان آن گروه سني» كه اگر اين دو عدد برابر باشد، جذب خالص در مدرسه 100 درصد اتفاق افتاده و اگر صورت كسر كوچكتر باشد، نتيجه كمتر از 100 درصد ميشود.
در حال حاضر، نرخ جذب خالص حدود 98 درصد است؛ يعني 2 درصد از كودكان لازمالتعليم به موقع وارد مدرسه نميشوند. اين دو درصد نيز مربوط به دانشآموزاني است كه يا فوت كردهاند و شناسنامه آنها ابطال نشده است يا مربوط به كساني است كه با شش سال تمام وارد مدرسه نميشوند و فرصت را از دست ميدهند؛ اين عدد، حدود 22 هزار نفر در هر سال است. اما نكته اين است كه سالانه 80 هزار دانشآموز ريزش ميكنند و از اول به دوم، دوم به سوم و سوم به چهارم دبستان نميرسند.
باقرزاده در گفتوگو با «نسيم» تاكيد كرده است: «با توجه به اينكه نظام ارزشيابي ما در حال حاضر «توصيفي» است و صرفا روي مهارتهاي خواندن و نوشتن تاكيد نميشود، بنابراين اگر دقت نشود، سالانه 80 هزار نفر در معرض بازگشت به بيسوادي قرار ميگيرند، يعني ممكن است با ترك تحصيل (بنا به هر دليلي) و گذشت زمان، مهارتهاي خواندن و نوشتن را از دست بدهند.
بر اساس شاخصهاي علمي تعريف شده، مجموع «ترك تحصيل و تكرار پايه» را «افت تحصيلي» ميگويند. در حال حاضر با نظام ارزشيابي توصيفي و همچنين با تغيير ساختار آموزشي از سوي آموزش و پرورش، در دوره ابتدايي تكرار پايه و مردودي نداريم، اما ترك تحصيل به عنوان نمادي از افت تحصيلي، همچنان وجود دارد.
البته آمارهاي وزارت آموزش و پرورش در اين زمينه متفاوت است. معاون آموزش و ابتدايي وزير آموزش و پرورش آبانماه 91اعلام كرد تنها پنج هزار نفر بازمانده از تحصيل شناسايي شده اما رييس مركز آمار آموزش و پرورش بهمنماه 91گفت كه اسامي 145هزار لازمالتعليم بازمانده از تحصيل شناسايي و به معاونت آموزش ابتدايي ارائه شده است. مسوولان آموزش و پرورش ميگويند در سال تحصيلي 91-90پنج ميليون و 945هزار و 90نفر از دانشآموزان بازمانده از تحصيل تحت پوشش تحصيلي آموزش و پرورش قرار گرفتند. اين در حالي است كه آمارهاي غير رسمي تعداد بيشتري از دانشآموزان را شامل ميشود.