پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مردی که متهم است درپی سوءظن به همسرش، او را به قتل رسانده، بعد از گذشت پنجسال از وقوع جنایت با رای دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش شرق، این متهم به نام سعید، پنجسال قبل زمانی که اعضای خانواده همسرش خبر دادند دخترشان به قتل رسیده و به احتمال زیاد دامادشان عامل این جنایت است، توسط ماموران پلیس کرج تحت تعقیب قرار گرفت.
پسر مینا زن 40سالهای که به قتل رسیده بود در جریان تحقیقات به ماموران گفت: پدر و مادرم چندسالی بود با هم اختلاف داشتند اما مادرم به خاطر ما راضی به جدایی نمیشد. من بارها از مادرم خواسته بودم طلاق بگیرد و به این وضعیت پایان دهد اما او قبول نمیکرد. پدرم خیلی عصبی و پرخاشگر بود و مادرم را اذیت میکرد. به همین دلیل بارها با پدرم درگیر شده بودم. روز حادثه وقتی از مدرسه به خانه برگشتم هرچه مادرم را صدا زدم، جواب نداد. چون من سال آخر دبیرستان بودم و میخواستم کنکور بدهم، مادرم همیشه خانه بود تا اگر چیزی لازم داشتم به من بدهد. اتاقها را دنبال مادرم گشتم، به طبقه پایین که رسیدم دیدم جسد او میان مبلها افتاده است. خون زیادی از مادرم رفته بود. داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم. معلوم بود مدت زمان زیادی است که مادرم در آن شرایط است. پدرم هم در خانه نبود. با اورژانس تماس گرفتم و همسایهها هم پلیس را خبر کردند وقتی تکنسینهای اورژانس آمدند گفتند مادرم چندساعتی است که فوت شده و کاری از دست کسی برنمیآید.
والدین مینا نیز دامادشان را به عنوان مظنون اصلی معرفی کردند و از آنجایی که سعید فراری بود ظن پلیس نسبت به این مرد برانگیخته شد و عکس او برای دستگیری در اختیار پلیس سراسر کشور قرار گرفت. ماموران بعد از چند ماه جستوجو توانستند سعید را در اهواز شناسایی و بازداشت کنند. با انتقال این مرد به دادسرای کرج تحقیقات از او آغاز شد. متهم که در ابتدا خود را مهندس صنایع معرفی کرده بود گفت همسرش را کشت چون با مردی به نام فتاح رابطه داشت.
تحقیقات بیشتر پلیس نشان داد مدرک مهندسی سعید جعلی است و او برای اینکه با مینا ازدواج کند، به دروغ خود را مهندس معرفی کرده است. سعید که میدید پلیس اطلاعات زیادی از او بهدست آورده است مجبور به بیان حقیقت شد و گفت: سالها قبل با مینا آشنا شدم و ازدواج کردم. او از شوهرش جدا شده بود و با فرزندانش زندگی میکرد. دخترانش که به سن ازدواج رسیدند مینا آنها را شوهر داد و ما با تنها پسرمان با هم زندگی میکردیم. من و مینا سالها بود اختلاف داشتیم. من مرد حساسی بودم و مینا هم اصلا حال من را رعایت نمیکرد از کارهایی که انجام میداد، ناراحت میشدم ولی کوتاه نمیآمد همین هم باعث شده بود همیشه با هم درگیری داشته باشیم.
مینا میگفت این شرایط را به خاطر پسرمان تحمل میکند و دوست ندارد دیگر به این زندگی ادامه دهد. چون مینا از زندگی با من خسته شده بود میدانستم حتما به من خیانت میکند او را همیشه زیر نظر داشتم تا اینکه متوجه شدم با مردی به نام فتاح رابطه دارد. او به خانه ما رفتوآمد میکرد. روز حادثه هم وقتی به خانه آمدم فتاح را دیدم. متهم ادامه داد: من و همسرم با هم درگیر شدیم، من که خیلی عصبانی شده بودم او را با ضرب چاقو به قتل رساندم. متهم همچنین در مورد جعل مدرک مهندسی گفت: یکی از دوستانم آن را برایم درست کرد البته من از او نخواسته بودم چنین کاری بکند اما وقتی دیدم مدرک را درست کرده است، مخالفتی نکردم و به همسرم گفتم مهندس هستم.
وقتی بازپرس اعضای خانواده مینا را تحت بازجویی قرار داد، متوجه شد فتاح از دوستان سعید بوده و مینا رابطه خاصی با او نداشته است. پسر مینا در اینباره گفت: پدرم میخواست با فتاح در کارهای تجاری شراکت کند، رفتوآمد فتاح به خانه ما هم به همین دلیل بود مادرم با او رابطه خاصی نداشت. مادرم اصرار داشت این شراکت اتفاق بیفتد چون وضع مالی ما بهتر میشد.
بعد از پایان جلسات بازجویی و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سعید در آن شعبه محاکمه شد و با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد اما دیوانعالی کشور رای را نقض کرد چراکه معتقد بود سعید باید تحت معاینههای روانپزشکی قرار گیرد. اینبار پرونده به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سعید یکبار دیگر مورد محاکمه قرار گرفت. متهم در این مرحله اتهام قتل همسرش را قبول نکرد و گفت: زنم به من خیانت کرد، آن روز فتاح خانه ما بود و من فکر میکنم فتاح او را به قتل رسانده است. من این کار را نکردم. سپس فتاح که به عنوان مطلع به دادگاه دعوت شده بود در جایگاه حاضر شد.
او اتهامی را که سعید وارد کرده بود، رد کرد و گفت: من به خانه سعید رفتوآمد داشتم و به واسطه سعید هم با مینا آشنا شدم. رابطهای با آن زن نداشتم، البته چیزهایی از رفتارهای سعید به من میگفت اما رابطه خصوصی با هم نداشتیم. سعید بعد از مدتی به من شک کرد با اینکه به او گفته بودم چیز خاصی بین ما نیست اما زنش را کشت. این گفتهها مورد تایید اولیایدم مقتول هم قرار گرفت. در نهایت با توجه به اینکه پزشکی قانونی اعلام کرد با وجود اینکه سعید به بیماری روانی مبتلاست اما مسوول اعمال خودش است. در نهایت قضات به اتفاق آرا، رای بر قصاص متهم صادر کردند.