پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پیشینه سیاسی اندکی دارد، به اندازه سه دوره نمایندگی مجلس و یک دوره ریاست مجلس؛ اما سر پر سودایی برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری. شاید از همین روست که این روزها به هر دری می زند و در هر مسیری گام بر میدارد تا هفتمین رییس جمهور نظام جمهوری اسلامی او باشد؛ غلامعلی حدادعادل!
به گزارش نامه، سناریوهای انتخاباتی یکی پس از دیگری علنی میشوند، از ائتلافهایی نانوشته، مبهم و پنهانی بین کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری در بدنه اصولگرایان و تک روی برخی چهرههای اصلاح طلب برای ورود به انتخابات تا نزدیکی برخی نواصولگرایان با دولتیها برای معرفی کاندیدایی مشترک. شاید ابهام در سرنوشت هریک از این قطبهای انتخاباتی است که فضای مبهم و پر از سوالی را بر انتخابات ریاست جمهوری یازدهم حاکم کرده و مشخص نیست هفتمین رییس جمهور نظام جمهوری اسلامی از دل کدام جریان بیرون خواهد آمد.
در این میان اما انتشار خبر ائتلافی خاکستری بین سه کاندیدای مطرح این دوره از انتخابات؛ قالیباف – حدادعادل- ولایتی، آغازی جدید و دیگربار بر مباحث سیاسی انتخاباتی بود، آنجا که بنا به اخبار غیررسمی منتشر شده زمینههای این ائتلاف از دوماه گذشته و به پیشنهاد غلامعلی حدادعادل آغاز شده است و براساس توافقات بین این سه چهره قالیباف و ولایتی نیز موافقت کردهاند که امکانات و ستادهای انتخاباتی خود را تحت نظر این ائتلاف به کار گیرند. ائتلافی که عدد 2 آن قالیباف و ولایتی خواهند بود و عدد یک آن که خروجی نهایی آن نیز خواهد بود اولین رییس مجلس مکلای نظام جمهوری اسلامی است، غلامعلی حدادعادل.
بازی همزمان حدادعادل در چند زمین!
فاصله بین انتشار خبر تشکیل این ائتلاف تا تایید تلویحی آن از سوی حدادعادل بسیار کوتاه بود« آقایان ولایتی و قالیباف و من با هم رقابت نخواهیم کرد و هر سه وارد عرصه نخواهیم شد، بلکه ساز و کاری را طراحی می کنیم که بر اساس مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی، هر کس مناسب است بیاید و تعدد کاندیدا اتفاق نیفتد.» رییس فراکسیون اقلیت اصولگرایان مجلس نهم با گفتن این جملات و در حالی که محمدباقر قالیباف و علی اکبر ولایتی این ادعای او را نه تایید و نه تکذیب کردهاند مهر تاییدی بر شکل گیری ائتلاف زد.
بیان این سخنان کافی بود تا موج جدیدی از اظهارنظرها و تحلیلهای سیاسی در فضای انتخاباتی کشور به راه افتد آنجا که در یک سر طیف اصولگرایان سنتی چون عسگراولادی بر جزیره ای بودن این ائتلاف اذعان داشتند و در دیگر سر طیف پایداریها از توافق پنهانی حدادعادل و از گرینههای آنها برای ریاست جمهوری آینده، با چهرههایی چون قالیباف که خط قرمز آنها محسوب میشود گلایهمند و دلخور بودند.
جدایی دوقلوهای سیاسی ایثارگران و رهپویان بر سرکاندیداتوری حدادعادل
اما سرماجرای ائتلاف و نزدیکی حدادعادل به ولایتی و قالیباف به کجا باز می گردد؟ چندی پیش بود که سایت خبری آریا در گزارشی با عنوان «آیا دوقلوهای سیاسی ایثارگران – رهپویان از هم جدا می شوند؟» عنوان کرد دوقلوها (جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان) پاسخ روشنی از پایداریها ندیدهاند و ظاهرا حداد برای پایداری جذاب نبود از این رو به فکر راههای جایگزین هستند.
جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان به رهبری حسین فدایی و علیرضا زاکانی که پس از ماجرای 11 روز خانه نشینی محمود احمدینژاد سرمایهگذاری خود را بر روی حدادعادل آغاز کرد بودند، کلید انشقاق در جریان اصولگرایی را با این حمایت خود زدند. در انتخابات مجلس نهم نیز حدادعادل که از اعضای کمیته وحدت اصولگرایان بود به خوبی از قدرت لابی گری خود برای گنجاندن هرچه بیشتر اعضای این دو تشکل در لیست اصولگرایان بهره گرفت در مقابل رهپویانی ها و ایثارگرانیها نیز در انتخابات ریاست مجلس حداد عادل را وادار به ثبت نام کردند و در حمایت از او حاضر به توافق و ائتلاف با پایداریها که تا پیش از این از آنها به عنوان اصولگرایان افراطی نام می بردند، شدند تا بتوانند کاندیدای خود را بر کرسی ریاست بنشانند اما توفیقی برایشان محصول نشد.
این ائتلاف می رفت که در انتخابات ریاست جمهوری نیز خود را پررنگ تر نشان دهد آنجا که در بسیاری از محافل از حدادعادل به عنوان گزینه اصلی ایثارگران - رهپویان و پایداری ها نام برده میشد. برهمین اساس نیز بود که حداد عادل ماموریت یافت تا با سفر به قم به دیدار خصوصی آیت الله مصباح یزدی پدر معنوی پایداری ها برود. پس از آن نیز جمعیت رهپویان به دیدار آیت الله مصباح یزدی رفتند تا تکه آخر پازل انتخاباتی خود را نیز تکمیل کنند اما گویا این دیدارها مثمرثمر واقع نشد و حدادعادل گزینه مطلوبی برای پایداریها نبود، تا در نهایت جمعیت رهپویان دست حمایتی خود را از حدادعادل بردارد و تمام تلاش خود را برای کاندیداتوری علیرضا زاکانی متمرکز کند.
در دیگر سو اما پایداریها نیز که خود این روزها در کشاکش اختلاف بین قم و تهران هستند با شکست حدادعادل در انتخابات ریاست مجلس نهم دیگر او را گزینه مناسب برای سرمایه گذاری نمی دیدند و می رفت که اختلافات بر سر حمایت یا عدم حمایت علنی شود که به یکباره خبر تشکیل این ائتلاف منتشر و آب سردی بر سر پایداری ها ریخته شد. پایداری ها از حدادعادل رودست خورده بودند، حسینیان از در گلایه ودلخوری از این اقدام حداد در آمد«از آقای حدادعادل انتظار نداشتیم بدون مشورت با ما این ائتلاف را اعلام کنند.» و در پاسخ به این سوال که آیا امکان دارد حدادعادل ا زلیست جبهه پایداری به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری حذف شود گفت هرچیزی امکان داد. برخی نیز تنها به سکوت از کنار این ماجرا گذشتند. این دلخوری در حالی بود که بسیاری برگ برنده حدادعادل در این ائتلاف را به همراه داشتن پشتیبانی جبهه پایداری در صورت توافق در نتیجه مذاکرات فی مابین عنوان می کردند.
حداد عادل، که نقطه وصل جبهه پایداری با گروههای سنتی های محافظه کار است اما در ادامه بازی خود عنوان کرد«قرار است با جبهه پایداری هم صحبت کنیم و با توجه به اینکه این روند به سود انقلاب است، تلاش کنیم این اتفاق بیفتد.» شاید از همین رو بود که او روز گذشته در دومین همایش انتخاباتی جبهه پایداری حضور یافت تا همچون بازی در زمین پایداریها را دنبال کند. او حتی در حاشیه این اجلاس باردیگر از ائتلاف 1+2 دفاع کرد و گفت« این ائتلاف برای وحدت اصولگرایان بوده و فهرست بستهای نیست. از این رو همه اصولگرایان میتوانند در آن ائتلاف حضور داشته باشند.» تا اینگونه پیش از ورود به همایش بیان کند که حامل چه پیامی است اما در دیگر سو این صادق محصولی بود که با زودهنگان دانستن بحث ائتلاف به نمایندگی از پایداریها پاسخ حدادعادل را داد« اعلام این نحوه از مقولات را زود هنگام میدانیم و باید در این زمینه سفارشات مقام معظم رهبری را لحاظ کنیم.مسئولان ارشد دولت، مدیران شهری که مشغول به کار هستند نباید فضا را زودتر از موعد انتخاباتی کنند. چراکه این امر به خدمترسانی مردم لطمه میزند.»
ماجرای گلایه قالیباف از حدادعادل
اما فارغ از گلایه پایداریها شاید آنچه کار را برای حدادعادل پیچیدهتر و دشوارتر کرد انتشار خبر گلایه شهردار تهران از او باشد، چه آنکه طی چند روز گذشته خبری از گلایه محمدباقر قالیباف از حدادعادل به دلیل علنی کردن این ائتلاف در رسانه ها منتشر شد آنجا که سید حسین نقوی حسینی عضو فراکسیون رهروان ولایت در تحلیل آینده اتئلاف 1+2 گفت«آقای قالیباف در خصوص این ائتلاف اظهار نظر کرده که به هیچ وجه قرار نبوده این نشست علنی شود، ایشان حتی گلایه کرده است که چرا آقای حداد عادل این موضوع را مطرح کرده در حالی که قرار نبوده نشست ما علنی شود.» وی که خود روزی جز افراد حاضر در جبهه پایداری بود و ارتباط نزدیکی با برخی چهرههای این تشکل دارد همچنین مدعی عدم همراهی پایداری ها با این ائتلاف شد« این جبهه خود به دو بخش تقسیم شده است، پایداری تهران یک دیدگاه دارد و پایداری قم نظر دیگری دارد.جبهه پایداری برای حفظ وحدت میان خودشان نمی تواند به این ائتلاف نزدیک شود البته آقای مصباح یزدی هم در خصوص این ائتلاف موضوع گیری صریحی داشتند که گویای عدم حمایت این جبهه از ائتلاف 1+2 است.»
در این میان اما تنها این غلامعلی حدادعادل است که از پشت پرده این ماجراها خبر دارد، اوست که این روزها تریبون به دست یکی به نعل می زند و یکی به میخ؛ او که در تکاپو برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری است همزمان بازی در چند زمین را آغاز کرده است، از یک سو جبهه پایداری را برای خود غنیمت می داند و دست دوستی خود به سوی پایداری ها را هنوز دراز دارد و در دیگر سو با پراکنده شدن برخی از حامیان همیشگیاش به دنبال جایگزین کردن حامیان جدیدی است و چه کسی بهتر از محمدباقر قالیباف و علی اکبر ولایتی که قدرت رای آوری به نسبت بهتری از او در بدنه ریشه دار اصولگرا دارند.
شاید مروری بر عملکرد برخی حامیان امروز رییس مجلس هفتم که از آنها به نواصولگرایانی در عالم سیاست ایران یاد می شود به خوبی راه را برای او روشن تر کند. نواصولگرایانی که در سال 84 دور قالیباف حلقه زده بودند ولی به یکباره از او جدا و مجیزگوی محمود احمدی نژاد شدند، دیگر روز از محمود احمدی نژاد دور و به حدادعادل متمایل گشتند و امروز نیز بعید نیست همچون رهپویانیها اگر فردی را مناسبتر دیدند دست حمایتی خود از سر حدادعادل را نیز بردارند و به دور دیگری حلقه زنند.