صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۷۱۰۸۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۲۷ اسفند ۱۴۰۲
قسمت ده؛
شاید دانفورد و شاناهان از شنیدن این حرف‌ها غافلگیر می‌شدند برای همین گفتم: «خودتون می‌دونید که من اصلاً نظراتم رو درباره این موضوع در طول این سال‌ها پنهان نکردهم. » و آن‌ها با شنیدن این حرف‌ها می‌خندیدند. گفتگوی مفیدی بود. بر خلاف متیس فکر می‌کردم دانفورد برای تمام کردن بحث تلاش نمی‌کرد؛ او فقط می‌خواست مطمئن شود از جنبه‌های مختلف کارآگاهیم. این حداقل بخشی از «بحث بزرگتری» بود که دانفورد می‌خواست درباره ایران داشته باشیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است. او سابقه معاون وزارت خارجه و نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را در دوران جورج بوش پسر نیز در سابقه دارد. بولتون که با رویکردهای ستیزه جویانه در حوزه سیاست خارجی شناخته می‌شود، 372 بار در کتاب خود به ایران اشاره کرده است. این کتاب توسط انتشارات های امیرکبیر و مهراندیش با ترجمه های مختلفی به چاپ رسیده است. «انتخاب» روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر خواهد کرد.

در پنتاگون دانفورد گفت اگر قرار است احتمال اقدام علیه ایران را جدی بگیرد اهداف روشن و دستورات روشنی می‌خواهد. این تا حدی نشان‌دهنده استدلال متیس بود. استراتژی امنیت ملی ما چین، روسیه، کره شمالی و ایران را به عنوان تهدید‌های اصلی در نظر می‌گرفت و این از نظر متیس(۲۶ وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا) یعنی ایران در چهارمین لایه تهدید بود؛ یعنی شایان توجه زیاد نبود. اگرچه این استراتژی قبل از ورود من به کاخ سفید نوشته شده بود همیشه فکر می‌کردم این یعنی این چهار کشور با هم در لایه اول تهدید‌ها قرار می‌گیرند. در لایه اول شاید ایران چهارمین کشور به شمار می‌رفت، اما دلیلش فقط این بود که ما هنوز مطمئن نبودیم که ایران سلاح هسته‌ای دارد.

من می‌گفتم اگر سیاست ما جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح‌های هسته‌ای است باید آماده استفاده از قدرت نظامی نیز باشیم به مدت بیست و پنج سال هیچ کس تمایلی به انجام اقدامات لازم برای جلوگیری از تبدیل شدن کره شمالی به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای نشان نداد و این بیمیلی ما را به نقطه‌ای رساند که در آن کره شمالی صاحب سلاح‌های هسته‌ای شد. من به گفته بوش پسر که گفته بود رسیدن ایران به سلاح‌های هسته‌ای غیر قابل قبول است اشاره می‌کردم و می‌گفتم: «فکر می‌کردم وقتی رئیس جمهور می‌گوید غیرقابل قبول، منظورش این است که غیر قابل قبول است.» اما اشتباه می‌کردم. منظور واقعی بوش واقعاً این نبود؛ ما رسیدن کره شمالی به سلاح‌های هسته‌ای را قبول کردیم. برای اجتناب از این اتفاق در ایران باید فشار اقتصادی، سیاسی و نظامی را افزایش می‌دادیم.

دانفورد(نوزدهمین رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا) پرسید آیا من واقعاً فکر می‌کنم سیاست اعلام شده دولت درباره «فشار حداکثری» می‌تواند رفتار ایران را تغییر دهد؟ گفتم تصور این که رژیم فعلی رفتارش را تغییر دهد تقریباً غیر ممکن است و فقط تغییر کامل رژیم می‌تواند در نهایت مانع دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای شود.

این احتمالاً آخرین شانسمان بود. دانفورد گفت با من هم عقیده است. او معتقد بود ایران فکر نمی‌کند که ما در استفاده از زور چه در مسأله هسته‌ای و چه حتی برای دفاع از خودمان در برابر حملاتی که حالا از جانب نیروی قدس در خلیج فارس، دریای سرخ، عراق و افغانستان نگرانمان می‌کرد، جدی‌ایم. منظور دانفورد از پیش‌بینی غلط ایران این بود: تهران فکر می‌کرد می‌تواند سلاح هسته‌ای بسازد یا حتی به ما در منطقه حمله کند بدون این که از تلافی ما بترسد.

شاید دانفورد و شاناهان از شنیدن این حرف‌ها غافلگیر می‌شدند برای همین گفتم: «خودتون می‌دونید که من اصلاً نظراتم رو درباره این موضوع در طول این سال‌ها پنهان نکردهم.» و آن‌ها با شنیدن این حرف‌ها می‌خندیدند. گفتگوی مفیدی بود. بر خلاف متیس فکر می‌کردم دانفورد برای تمام کردن بحث تلاش نمی‌کرد؛ او فقط می‌خواست مطمئن شود از جنبه‌های مختلف کارآگاهیم. این حداقل بخشی از «بحث بزرگتری» بود که دانفورد می‌خواست درباره ایران داشته باشیم.