پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پایگاه خبری «انتخاب»: ورود رسمی چین به خاورمیانه به عنوان یک قدرت تاثیرگذار بر کشورهای منطقه از جمله با توجه به برقراری ارتباط ایران و عربستان با وساطت چینی ها، مسیر جدیدی در پیش روی خاورمیانه را به جهان نشان داد که در آن آمریکایی ها حداقل در ظاهر نقش کمتری از شرق خواهند داشت. همین مسئله به باور برخی کارشناسان احتمال ایجاد مداخلاتی از سوی آمریکا برای برهم زدن نقشه های بلند مدت چین در خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت و از سوی دیگر ارتباط ایران با آمریکا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتوگو کردیم با علیرضا مجیدی،کارشناس مسائل خاورمیانه که در ادامه مشروح آنرا می خوانیم:
چین در روند پیش رو سیاست خارجی ایران در سال۱۴۰۲چه نقش جدی مانند ارتباطی که با عربستان برقرار کرد را می تواند ایفا کند؟
در مقدمه یک واقعیت را باید مطرح کرد که ایران در مناسبات خارجی خود و منطقه از یکی از بیشترین کشور هایی که اثر می گیرد چین است، البته این به معنا تبعیت تام از چین نیست کمااینکه در چابهار عکس این موضوع را شاهد بودیم اما بصورت کلی اثرپذیری بالایی از چین دارد و مهم ترین نکته چین این است که در منطقه تاکنون بازیگر رژیم ساز امنیتی نبوده است اما نشان داد به این سمت می رود و شکی نیست که در اولویت های چین ثبات و پایداری و امنیت ضریب بسیار بالایی می گیرد و این موضوعی است که باید به عنوان یک چالش نسبت به دکترین امنیتی خودمان بازمحاسبه داشته باشیم.به همین نسبت احتمالا چین به سمت تضمین امنیت حوزه خلیج فارس برود و در این حوزه ایران هم همکاری های کامل داشته باشد.جمهوری اسلامی ایران در یک وضعیتی هست که گوشه رینگ است و راهی فراهم شده که از گوشه رینگ بیرون بیاید البته مقداری از احتمال پیشبرد این پروژه به چین برمی گردد؛ که تا چه حد چینی ها پروژه هایشان در ایران را نسبت به مقایسه با پاکستان پیش می برند؟ اما در کلیت در شش ماهه ابتدایی سال اثرگذاری بیشتر چین در منطقه به همراهی ایران و عربستان دیده خواهد شد.
ایا مراودات ما با چین تبدیل به یک مرواده راهبردی خواهد شد؟ و شاهد حمایت های تجاری و امنیتی و سیاسی خواهیم بود؟
مشخصا در محاسباتی که حاکمیت دارد بالاترین آسیب پذیری حکومت تحریم های ثانویه بود. تحریم ثانویه از سال 90 شروع شد. در بالاترین مقامات کشور بخصوص در دو ماه اخیر یکی از بحث هایی که مطرح شد این بود که دهه نود مشکل داشتیم و این اثرپذیری از تحریم ثانویه است که برش آن بر روی دلار است و انتقال پول را دنبال می کند تا جاییکه این انتقال پول به ایرن برسد و با کل این زنجیره برخورد می کند. حتی در مذاکرات 1400 به بعد یعنی از اواخر دولت روحانی تا آخرین مذاکرات علی باقری یکی از بحث های جدی که ایران روی میز می گذارد راه حلی است که می خواهد برای این مسئله پیدا کند. واقعیت این است که یکی از اصلی ترین راه های برون رفت از این وضعیت این است که چین یوآن را به یک ارز جهان شمول تبدیل کند، بطوریکه مبادلات جهانی تنها پایه اش دلار نباشد و سهم یوآن در مبادلات جهانی بالا رود که به ایران نیز کمک می کند. این کار به نوعی خلع سلاح کردن قانون تحریم ثانویه است.
چینی ها چه زمینه هایی برای سودبیشتر از ایران و خاورمیانه دارند که تا این حد در یکسال اخیر درگیر مسائل خاورمیانه شده است؟
با توجه به این تفاسیر برای ایران اهمیت راهبردی در افزایش سطوح ارتباط با چین وجود دارد و ایران می تواند از طریق چین بخش مهمی از فروش نفت را تامین کند و اگر چین به یک سیستم رژیم ساز امنیتی در منطقه تبدیل شود ایران بخشی از مناسبات امنیتی و سیاسی خود در منطقه را در یک چتر فراگیر و یک طرح مشترک دنبال کند که بازیگر مهم آن چین است. تمام این ها البته یک طرف قضیه است، طرف مهم تر این است که مسئله فوق چقدر به اراده چین برمیگردد چون خشم آمریکا را برانگیخته است و بستگی دارد چین تا چه حد این مسیر را ادامه می دهد. این چیزیست که باید با گذر زمان ببینیم. خصوصا در بحث ارز جهان شمول این موضوع مطرح می شود. ما مشخصا یک معیار نیز داریم و آن پروژه های چین در ایران است مثلا الان که بندر جاسک مطرح است چین تا چه حد سرمایه گذاری می کند و کار را برعهده می گیرد.
اتحاد عربستان با چین و بطور کلی رفع تنش های خاورمیانه یک جبهه جدید سیاسی به وجود خواهد اورد؟ موضع امریکا نسبت به این اقدامات چه خواهد بود؟
دو مسئله وجود دارد اول اینکه نزدیک به یک سوم نفت چین و بیشتر از آن درصد بالایی از گاز چین از خاورمیانه و محدوده خلیج فارس تامین می شود و این مسئله چین را حساس می کند، نکته دوم این است که چین برای ارتباط با اروپا یا باید از آسیا میانه عبور کند یا از خاورمیانه رد شود. مسلما چین نمی خواهد زیر بلیط روسیه بماند و لذا از این نظر خاورمیانه برای چین اهمیت دارد، هرچند بحث فرصت های تجاری نیز وجود دارد.
مسلم است که مسئله اول آمریکا چین است. یک زمانی در این مورد تردید بود اما الان مشخص شده است و اجماع کامل تمام کارشناسان جهانی بر این است که چین به سمت ابرقدرت شدن می رود و آمریکا باید بازی را به شکلی مدیریت کند که خودش به تنهایی ابرقدرت بماند. آمریکا بر این باور بود که چین در یک فضای آرام خود را گسترش داد در حالیکه این آمریکا بود که امنیت را فراهم می کرد. بحث دیگر این بود که مسیر هایی که اصل سرمایه چینی از آن عبور می کند دست آمریکا باشد تا اگر روزی تنش بزرگ رخ داد از آن طریق چین را فلج کنند؛بحث دیگر این بود که مواد اولیه انحصاری و مهم را از دست چین بگیرند. در زیرمجموعه راهبرد دوم که مسلط شدن بر مسیر های پویایی اقتصاد چین بود،کاریست که آمریکا بطور جدی دنبال می کند، در این فضا جایی به اهمیت خاورمیانه که بیش از یک سوم انرژی چین را تامین می کند، بازیگر امنیتی بزرگ و انحصاری آن آمریکا بود. تعداد پایگاه های خارجی آمریکا بسیار بیشتر از دیگر کشور ها بود اما حالا چین وارد شده است و معادلات را بهم می زند. بازنده اصلی نیز آمریکا اما سعی می کند بازی چین را در خاورمیانه به هم بزند.