یادداشتهای علم: امروز تمام به کارهای جاری گذشت. با وصف این، صبح به قدر یک ربع شرفیاب شدم. حال شاهنشاه بسیار خوب بود، خیلی شوخی کردند. فرمودند در جزیره کیش برای من چه میسازی؟ عرض کردم تصمیم گرفتهام درباره برنامهام به شما چیزی عرض نکنم. فرمودند پولش را از کجا میآوری؟ عرض کردم آن هم به اعلیحضرت مربوط نیست. خیلی خندیدند. فرمودند مگر تو هم دزد شدهای؟ عرض کردم ممکن است، ولی در راه اعلیحضرت خرجش میکنم. پول خودتان را دزدیدهام و صرفهجویی کردهام و حالا در کیش برای شما قصر میسازم.