پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبرگزاری فارس نوشت: به راستی چه چیزی موجب میشود در شرایط بغرنج اقتصادی هنوز افرادی مستضعف با سپر کردن جان خود، نظام جمهوری اسلامی را سرپا نگه دارند؟ جمهوری اسلامی چه چیزی در چنته دارد که کماکان استوار مانده؟
وقتی ۱۲ آبانماه سال ۱۴۰۱ در فضای مجازی عکس بدن بیجان و خونین شهید روحالله عجمیان که روی خیابان افتاده بود توسط کاربران دست به دست میشد، باید کنه و حقیقت واقعه را در رابطه او و نظام جمهوری اسلامی درک میکردیم. به راستی چه چیزی موجب میشود در شرایط بغرنج اقتصادی هنوز افرادی مستضعف با سپر کردن جان خود، نظام جمهوری اسلامی را سرپا نگه دارند؟ جمهوری اسلامی چه چیزی در چنته دارد که کماکان استوار مانده و در بزنگاههای حساس قدرتش با پشتوانه مردمی تثبیت میشود؟ محمدصادق شهبازی به این سؤالات در کتاب «نعمت جمهوری اسلامی» پاسخ گفته است.
جمهوری اسلامی طرفدارِ فداکار دارد
در این شرایط که جمهوری اسلامی تا الان مانده است، باید گفت: علت نه صرفاً به خاطر نیروهای نظامی و توان دفاعی که به جای خود مهم هستند، علت ماندگاری در این است که جمهوری اسلامی طرفداران فداکار دارد که تکلیف دینی، شرعی، عقلی و ملی خود میدانند که از آن دفاع کنند. جمهوری اسلامی، مثل حکومت حضرت امیرمومنان طرفدار فداکار دارد. حکومت حضرت امیر را محدود کردند، اما نتوانستند ساقط کنند، اما حکومت حسن بن علی را توانستند براندازی کنند؛ چرا که طرفدار فداکار نداشت. از ۱۳۰ هزار شمشیرزن کوفه تنها ۱۲ هزار نفر آمدند، هشت هزار نفر به سپاه دشمن فرار کردند، ۴ هزار نفر دیگر هم ایستادند شعار دادند بس است، زنده بمانیم!
بهانهگیری ممنوع!
جمهوری اسلامی، طرفدار فداکار دارد که حتی اگر جایی در این سیستم به آن بیتوجهی یا کار ناروایی هم شده باشد، حاضرند از آن دفاع کنند و برای آن هزینه بدهند. مالک اشتر در حکومت حضرت امیر مورد نارواییهای زیادی قرار میگرفت، حتی حلقه نزدیک به او افراطی و تندرو میگفتند، اما امثال مالک اشتر، عمار، سوده همدانی و... قهر نمیکردند و بهانه نمیگرفتند.
نظام را به خاطر آن ظلمهای کوچک فدا نمیکنند
طرفدار فداکار اهمیتش در همین است. طرفدار فداکار وقتی میبیند که جهتگیری کلی درست است و یک گوشه اشکالاتی دارد آن اشکالات را متذکر میشود، اما از اساس نظام دفاع میکند. ظلمهای کوچک را وسیله ظلم بزرگ یعنی زدن پایههای حکومت دینی نمیکنند نظام را به خاطر آن ظلمهای کوچک فدا نمیکنند.
ما در خیلی از آرمانها جلو آمدهایم، اما ضعفهای بسیاری داریم. در آرمانهایی مثل عدالت عقبماندگی داریم. این عقبماندگیها را مقایسه میکنیم با بقیه و ریشهیابی میکنیم که از کجا آمدهاند و آدمهای مثل ما نقشمان در این عقبماندگیها چقدر است؟ چقدر این عقبماندگیها به خاطر بیعرضگی ما بوده؟ چقدرش برای دخالت خارجیها بوده؟ چقدرش برای این بوده که بحرانهای مختلف داشتیم و ... و در نهایت به دنبال رفع آنها میافتیم.