صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۱۲۶۱۳
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۱۶ - ۰۸ بهمن ۱۴۰۱
محسن فرجاد: زیاد می‌گویند، اما تعدادشان اندک است. از ناکجاآباد‌ها خبر می‌آورند و دچارند به درد خود بزرگ‌پنداری. خبرنگار نیستند؛ خبرساز هستند. گاهی می‌توان عمیقا باور کرد که قانون را هم به رسمیت نمی‌شناسند. تا دلتان بخواهد تربیون دارند؛ ظاهرا واهمه‌ای در دل ندارند. اخیرا نیز ایده‌شان برای بستن «تنگه هرمز» گوش عالم را کر کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

محسن فرجاد: زیاد می‌گویند، اما تعدادشان اندک است. از ناکجاآباد‌ها خبر می‌آورند و دچارند به درد خود بزرگ‌پنداری. خبرنگار نیستند؛ خبرساز هستند. گاهی می‌توان عمیقا باور کرد که قانون را هم به رسمیت نمی‌شناسند. تا دلتان بخواهد تربیون دارند؛ ظاهرا واهمه‌ای در دل ندارند. اخیرا نیز ایده‌شان برای بستن «تنگه هرمز» گوش عالم را کر کرده است.

از دیرهنگام تا به امروز، طیفی از افراد خاص در میدان سیاست ایرانی عرض اندام می‌کنند، که خود را انقلابی‌ترین افراد معرفی، ولی بیشترین هزینه‌ها را بر کشور تحمیل می‌کنند. ظاهرا این طیف، افراد رویین‌تنی هستند که با واژه افول و غروب در عالم سیاست ایرانی بیگانه‌اند. «هزینه‌تراشان» به تمام معنا برای مردم هستند که همواره روایت‌شان با آن‌چه عموم جامعه لمس می‌کند، فرسخ‌ها فاصله دارد. برای شناخت این افراد، با ادامه نویسه حاضر همراه شوید تا این جماعت خاص را بهتر بشناسید.

۱- سوژه‌هایشان بزرگ و ورودهایشان جنجالی: هزینه‌تراشان در باب مسائل خُرد سخن نمی‌گویند. سوژه‌هایی که به آن وارد می‌کنند، حتما باید دو شاخص اساسی داشته باشد: اول، مساله‌ای بزرگ برای کلیت جامعه باشد و دوم، قابلیت جنجال‌سازی داشته باشد. ورود به مسائلی همچون مشکلات آشکار زندگی روزمره مردم همانند گرانی، فشار اقتصادی، بیکاری و... در دایره پردازش‌هایشان نیست. اگر ورودی هم صورت بگیرد، اساس آن است که طرح این مسائل هم‌راستای با اهداف رقبا و دشمنان منطقه ای ست. آن‌ها از قبل برای جنجال‌ساز شدن حرف‌هایشان برنامه می‌چینند. گویی ورود به موضوعات ریز اجتماع و جنجال نیافریدنشان کسر شان خواهد بود.

۲- خوانش‌هایشان محیرالعقول و دایی‌جان ناپلئونی: مسائل بزرگ را با خط جنجال‌آفرینی دنبال می‌کنند، اما با خوانش‌های عجیب و غیرقابل باور. هزینه‌تراشان، عاشق طرح تئور‌های دایی‌جان ناپلئونی هستنئد. در پس هر ماجرا و رخدادی، پشت پرده‌ای عجیب را می‌دانند که همه را باید انگشت به دهان کند. از درون کارتن «یوگی و دوستان» خط توهین به حضرت نوح را کشف، میدان فوتبال را به آوردگاه جنگ ایران و آمریکا تشبیه و حتی پیش آمده که می‌گویند در دنیا تنها دو قدرت باقی مانده، «ایران و آمریکا»؛ این دو قدرت نیز در رینگ هستند و باید دید که کدام یک مشت آخر را خواهد زد. نمونه دیگر ادعای محیرالعقولشان، طرح این ادعاست که هر کس که «زن‌اش محجبه باشد، فوتبالیست شدن را بر نمی‌گزیند!» هر اندازه خوانش‌هایشان عجیب‌تر باشد، به نظر می‌رسد لذتشان دو چندان خواهد بود.

۳- تزهایشان به منتهی درجه بالیوودی: همین جماعت هزینه‌تراش، برای امور مختلف چه تز‌هایی که ندارند! تز‌هایی بدیع، البته با تمِ بالیوود. برای نمونه یکی‌شان می‌گوید: «ببینید شیوه بودجه در آوردن چگونه است؟ یک جاسوس می‌گیرد و در قبال آزادی‌اش، دولت ایران یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از آمریکا می‌گیرد». البته عجیب‌تر آن است از درون همین ایده، تز به اسارت گرفتن سربازان آمریکایی و گرفتن هزینه بهای آزادی آن‌ها، برای حل مشکلات اقتصادی کشور پیشنهاد می‌شود. تزهایشان برای اجرای قانون حجاب که بماند که تا چه اندازه بالیوودیست یا حتی گاهی برای حل مشکل ازوداج، تز افزایش حقوق متاهل‌ها را مطرح می‌کنند.

۴- همه در مظان اتهام‌اند! حتی شما، من، او و شماها: ذهنیت پارانوئیدی (اختلال شخصیت بدبین) دارند. به زمین و زمان، عالم و آدم، همه‌کس و هیچ‌کس مشکوک‌اند. همه در مظان اتهام و تارگت (نشانه‌گیری) شان هستند. دایره بدبینی آن‌ها به اندازه‌ای است که هیچ فردی از دایره اتهاماتشان در امان نیست. در کسری از ثانیه یک سوژه متعهد انقلابی را هم ردیف «شیطان» می‌برند. مخلص کلام این‌که آن‌ها به همه‌چیز شک دارند؛ خیلی شک دارند!

۵- عاشق جنگ‌اند و شیفته محو و نابودی دیگران: به واژگانی هم‌چون «توافق»، «صلح»، «غرب»، «آمریکا»، «لیبرالیسم»، «مذاکره»، «تنش‌زدایی» و مهم‌تر از همه «برجام» و «محمد جواد ظریف» آلرژی دارند. در مقابل، عاشق واژگانی هم‌چون «جنگ»، «مرگ»، «نابودی»، «انتقام»، «تحریم» و بیشتر از همه «بستن تنگه هرمز» هستند. در قاموس فکری‌شان تسامح و تساهل، حداقلی‌ترین جایگاه و رجوع به قدرت سرد، بالاترین مرتبه زیبایی‌شناختی. هر از چند گاهی باید دیگران را تهدید به جنگ کنند. در اوج مذاکرات صلح دستگاه دیپلماسی، از جنگ سخن می‌گویند. هر گونه صلح را «توطئه» علیه منافع کشور می‌نامند.

۶- منابعی دارند ناب، آن‌هم سری و اختصاصی: هزینه‌تراشان منابعی دارند ناب؛ آن‌قدر ناب که گاهی مخاطب را به تردید وا می‌دارد که شاید با عالم غیب در ارتباط‌اند. منابعی سری و اختصاصی که خاص خودشان است. منابعشان گاهی از دستگیری جاسوس در تیم مذاکره‌کننده ایران در برجام، گاهی از توافق هفت‌گانه ایران با آمریکا و گا‌ه از وصل بودن نهاد ریاست جمهوری با «آمدنیوز» خبر می‌آورند. حتی منابع‌شان چنان ناب است که نامزد عدنان خاشقجی را به بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت دولت دوازدهم متصل می‌کند!

۷- تحریم‌ها کشک‌اند در اندرون آش!: در منظومه فکری هزینه‌تراشان، تحریم‌ها علیه ایران پشیزی نمی‌ارزاند! تحریم‌ها مرکب بی ارزش روی کاغذی هستند که باید در سطل زباله انداختشان. تحریم‌ها کاغذ پاره‌اند و تاثیرشان هیچ است. البته تحریم‌ها نه تنها تهدید نیستند، بلکه فرصت‌اند! فرصت برای رهایی از جور تعامل با مستکبران جهان‌خوار. ایده‌شان این است، آن‌قدر تحریم کنند تا تحریم‌دانشان پاره شود! تحریم فرصت تمرین استفامت و خودکفایی‌ست و نه آن‌چنان که غرب‌گرایان می‌گویند تهدید. خلاصه این‌که تحریم‌ها کشک‌اند، کشک!

۸- میانه‌ور‌ها خائن‌اند و تعامل‌خواهان یاوه‌گو: دشمنان خونی هزینه‌تراشان، طرفداران مذاکره و میانه‌ور‌ها است. حساسیت عجیبی به واژه «میانه» دارند. از دید آن‌ها یا باید هم‌فکرشان بود یا مخالفشان. این‌که از اعتدال سخن گفته شود، عین خیانت هستند. نه حتی روایت صحیح‌تر از دیدشان این است: «میانه‌رو‌ها خائن‌اند.» مصداق می‌خواهید؟ این هم نمونه: «حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق با MI۶ (سازمان اطلاعاتی انگلستان) و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه سابق با سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل (موساد) وصل هستند» آن‌ها آن‌قدر از میانه‌روها متنفراند که برای استعفای طریف نیز در بهارستان (مجلس) شیرینی پخش می‌کنند.

۹- خود عالم‌پندارانِ همه چیزدان و بی‌باک: افزون بر همه چیز، هزینه‌تراشان چه القابی که ندارند. «دکتر»، «استاد» و «نظریه‌پرداز»؛ البته آن‌هم بدون ارائه مدرک دانشگاهی مستند! مدعی داشتن دانشی کم‌نظیر هستند و در همه امور صاحب‌نظراند. از هر حوزه‌ای بگویی، آن‌ها دریایی هستند که می‌خواهند قطراتی از خود را به تو عنایت بخشند. حتی آن قدر جایگاهشان رفیع است که به صورت خودخوانده «کسینجر جهان اسلام» نیز نامیده می‌شوند. در هر زمینه‌ای که بگویید، صاحب تز اند؛ آن‌هم چه تز‌های ناب و کم‌نظیری! در ورزش، فیزیک کوانتوم، صنعت و توریسم متخصص‌اند؛ از اشراف دانش سیاسی‌شان که دیگر نگوییم.

در کنار دانش‌بی‌کران، بی‌باک هم هستند! نه از قانون می‌ترسند و نه از هیچ شخصی. هر سخنی را که اراده کنند بر زبان می‌رانند. هر تز نابِ جنجال‌سازی به ذهن‌شان برسد، بدون واهمه طرح می‌کنند. حتی پیش‌آمده که اصلاح‌طلبان داخل کشور را به تکه‌تکه شدن نیز تهدید می‌کنند. خلاصه این که بسیار نترسند و بی‌باک!

۱۰- محبوب «ایران‌هراسان»: از عجایب روزگار این است که غالب تز هزینه‌تراشان همان اصولی‌ست که ایران‌هراسان در خارج از کشور مطرح می‌کنند. حتی پروژه ایران‌هراسی بر مدار اظهارات آن‌ها می‌چرخد. فکر می‌کنند و فکر می‌کنند، یکباره از بستن استراتژیک‌ترین آبراهه بین‌المللی سخن می‌رانند؛ یعنی «تنگه هرمز» گاهی هم در کمال ناباوری از ساخت بمب اتم سخن می‌رانند. گویی ایده‌پردازان ایران هراسی در انتظاراند آن‌ها سخن بگویند و بلافاصله با سخنان‌شان، جوسازی ضدایرانی صورت بگیرد.

خلاصه اتحادی نانوشته میان آن‌ها و پروژه ایران‌هراسی برقرار است. محبوب رسانه‌های تندرو (نه حتی میانه‌رو) اسرائیلی نیز هستند. در مجموع تنها آورده این طیف تنها یکی‌ست: «هزینه‌تراشی و ارائه تصویر بازیگر غیرمعمول (غیرعقلانی) از ایران در نظام بین‌الملل.»