خاطرات حسن روحانی:، فردی آمد و گفت: اگر میخواهید به عراق بروید، من یک قاچاقچی را میشناسم که میتواند شما را به عراق ببرد. من استقبال کردم و قرار شد ایشان برود و آن قاچاقچی را به مدرسه بیاورد. بعد از یکی دو ساعت آن فرد به همراه قاچاقچی به مدرسه آمدند و با من و دوستان صحبت کردند. وی گفت: از هر نفر سیصد تومان میگیرم و شما را به نجف میرسانم.