صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۶۸۵۰۴
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۰۵ فروردين ۱۴۰۱
خاطرات صادق طباطبایی: در سفری که نمایندگان آیت‌الله شریعتمداری به سرپرستی مهندس حسن شریعتمداری به پاریس آمدند و در دیداری که به اتفاق صادق قطب‌زاده با وی داشتیم او هم‌چنان به قول و قرار «اعلیحضرت» اطمینان داشت، و معتقد بود طی یک فرآیند دموکراتیک و در جریان یک پروسه‌ی «یک یا دو ساله» می‌توان مجلس قانونی را که برخاسته از رأی آزاد مردم باشد تشکیل داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ چند روز بعد یعنی شامگاه اول دی‌ماه ۱۳۵۶ چند تن از سران جبهه‌ ملی یعنی آقایان فروهر و متین‌دفتری، از جبهه‌های مختلف و مبارزین داخل کشور برای تدوین یک استراتژی مبارزاتی علیه دولت و سیاست‌های آمریکا در باغی در کرج دعوت به عمل آورده بودند. در اواسط شب جمعیتی نزدیک به ششصد نفر حضور داشتند که ناگهان چند اتوبوس شرکت واحد ماموران رژیم را مسلح به چوب و چماق در مقابل در ورودی باغ پیاده کردند. ماموران بی‌رحمانه به جان مدعوین افتادند و زن و مرد را به طور وحشیانه مضروب ساختند، به طوری که عده‌ی زیادی به بیمارستان‌ها انتقال داده شدند. عده‌ای از خانم‌های شرکت‌کننده که به شدت آسیب دیده بودند، مدتی در بیمارستان‌ها باقی ماندند. انعکاس این خبر، رسوایی بزرگی را برای دولت در پی داشت. دولت ناچار شد که ضاربین و مهاجمین را کارگران کوره‌پزخانه‌های اطراف تهران معرفی کند که از برگزاری چنین اجتماعی علیه شاه و دولتی که زندگی آنان را «رونق و جلا» بخشیده است خشمگین شده و از روی تعصب و علاقه‌ی ذاتی به «ذات اقدس ملوکانه» از خود بی‌خود شده و به این «عمل غیراخلاقی» روی آورده‌اند. نویسندگان بیانیه از فرط شتاب‌زدگی توجه نداشتند که اولا در آن ساعت کارخانه تعطیل بود و ثانیا اتوبوس‌های یک‌دست شرکت واحد چگونه می‌توانسته در آن ساعت شب در اختیار کارگران چند کارخانه قرار گرفته باشد. حادثه‌ی فوق بازتاب منفی گسترده‌ای در داخل و در جهان داشت. در بیانیه‌ی دانشجویان دانشگاه تهران آمده بود که این اعمال جز با موافقت شاه نمی‌توانسته صورت پذیرد. جریان فوق به سرعت به عاملی جهت اتحاد نیروهای مبارز در داخل کشور بدل شد.

کمیسیون حقوق بشر در ایران و نیز دبیرخانه‌ی جبهه ملی و هم‌چنین انجمن‌های اسلامی خارج از کشور نامه‌هایی، در اعتراض به اعمال فشارهای غیرانسانی رژیم به مبارزین داخل کشور، به شورای امنیت سازمان ملل و نیز به کورت والدهایم دبیرکل آن سازمان نوشتند. هم‌چنین کمیسیون حقوق بشر در ایران چند روز بعد طی نامه‌ای به کارتر توجه او را به نقض حقوق بشر در ایران که مورد عنایت رئیس‌جمهوری آمریکا می‌باشد، جلب نمود.

هنگامی که در روزهای اول و دوم ژانویه‌ی ۱۹۷۸ (چند هفته بعد از واقعه‌ی کرج) کارتر از ایران دیدار کرد، در ضیافت شامی که از طرف میزبانان ایرانی او ترتیب یافته بود، شاه را ستود و ایران را جزیره‌ی ثبات نامید و گفت مطمئن است ک علاقه به شاه در دل همه‌ی ایرانیان نهفته است.

اظهارات کارتر ابتدا امید همه‌ی کسانی را که تصور می‌کردند می‌توانند به سلطنت شاه بسنده کنند و او را وادار سازند به قانون اساسی وفادار مانده و کارهای دولت را به دولت منتخب مجلس برخاسته از رأی مردم و در فرآیند یک انتخابات آزاد واگذار کند، به یأس تبدیل کرد. ولی چیزی نگذشت که با خشونت روزافزون رژیم و تیراندازی و کشتار مردم و سپس قول رژیم به برگزاری انتخابات آزاد، به ویژه بعد از روی کار آمدن شریف‌امامی، مجددا نغمه‌ی سازش با مقام سلطنت بلند شد. حتی در سفری که نمایندگان آیت‌الله شریعتمداری به سرپرستی مهندس حسن شریعتمداری به پاریس آمدند و در دیداری که به اتفاق صادق قطب‌زاده با وی داشتیم او هم‌چنان به قول و قرار «اعلیحضرت» اطمینان داشت، و معتقد بود طی یک فرآیند دموکراتیک و در جریان یک پروسه‌ی «یک یا دو ساله» می‌توان مجلس قانونی را که برخاسته از رأی آزاد مردم باشد تشکیل داد.

قبل از این امام به صراحت در پاسخ کسانی که از نظریه‌ای این‌چنین حمایت می‌کردند گفته بودند اینک شاه زخم خورده و در نهایت استیصال به سر می‌برد. بحران سراپای رژیم و حامیان خارجی او را فرا گرفته است. اگر او موفق شود با کوتاه آمدن مردم این بحران را پشت سر بگذارد و یا آمریکایی‌ها بتوانند ولو با بیرون انداختن او، اوضاع را مهار کنند، آن‌چنان انتقامی از مردم و مبارزان خواهد گرفت که حد و مرزی بر آن نمی‌توان تصور کرد. از این جهت باید با تمام قدرت کار را تا آخر به پیش برد.

نظیر همین تحلیل را امام موسی صدر از اوضاع ایران داشت. در دیداری که در اواخر بهار ۱۳۵۷ با شهید بهشتی در شهر بوخوم در منزل این‌جانب داشتند، در گفت‌وگو با دکتر بهشتی همین مسائل را مطرح کردند.

ادامه دارد...

 

منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۳، صص ۲۹۸-۳۰۰.