پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
انتشار تحلیل ها و مطالب رسانه های خارجی تنها به منظور اطلاع رسانی و آگاهی از برداشت آنها انجام می شود و انتشار آن به منزله تایید محتوای آن توسط «انتخاب» نیست.
کاترین وانر در روزنامه هاآرتص، چاپ تل آویو نوشت: اگر اوکراین در تنش بین روسیه و غرب نقطه صفر است، دین نیز در جنگ بین روسیه و اوکراین نقطه صفر به شمار میرود. دست و پنجه نرم کردن با درگیری روسیه، اسرائیل را به الگویی برای کلیساهای مسیحی شرقی در اوکراین تبدیل کرد. اکنون که یک تهاجم تمام عیار به اوکراین توسط نیروهای روسی آغاز شده است و اوکراینیها خود را در محاصره کشورهای متخاصم میبینند، آنها حتی بیشتر از قبل به اسرائیل توجه خواهند داشت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: یکی از قربانیان تهاجم به اوکراین در ۲۴ فوریه ممکن است کلیسای ارتدکس روسیه باشد. این کلیسا صومعههای بسیاری را در اوکراین تحت صلاحیت خود دارد.
با افزایش تنشها در اواخر سال ۲۰۲۱، یک نظرسنجی تلفنی توسط مرکز رازومکوف در کیف نشان داد که حمایت از این کلیسای وابسته به روسیه در میان مؤمنان خودخوانده ارتدوکس به ۲۲ درصد کاهش یافته است. حتی با وجود اینکه این کلیسا به لحاظ تعداد روحانیون و کلیساها بزرگترین کلیسا در اوکراین است، حمایت از آن نصف حمایت کلیسای ارتدکس اوکراین است که به مسکو وابستگی ندارد.
تهاجم روسیه به اوکراین، متروپولیتن اونوفری، رئیس این کلیسا در غرب اوکراین را در موقعیت بدی قرار داد. او عملاً باید با توجه به دیدگاههای امپراتورمآبانهی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، میانجی خشونتهای ارتدکس علیه ارتدوکس باشد.
در مقابل، پاتریارک کریل در سخنرانی روز یکشنبه نیروهای شیطانی در اوکراین را که مانند برادر روسیه است، محکوم کرد که همیشه علیه وحدت روسیه و کلیسای روسیه جنگیده اند.
چالشهای جدی برای حاکمیت اوکراین که با اولین حمله روسیه به شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴ آغاز شد، پترو پوروشنکو، رئیسجمهور وقت اوکراین را برانگیخت تا به دین روی آورد تا حاکمیت و استقلال از نفوذ روسیه را با تأمین امنیت یک کلیسای ارتدکس مستقل اوکراین برای پایان دادن به تقریباً ۳۵۰ سال کنترل روسیه بر زندگی مذهبی در اوکراین، بیشتر کند.
هنگامی که چنین کلیسایی به طور رسمی در ژانویه ۲۰۱۹ به رسمیت شناخته شد، به سلاحی برای یک کشور ضعیف یعنی اوکراین تبدیل شد که درگیر جنگی ترکیبی با روسیه بود. استقلال مذهبی راهی برای تلافی الحاق سرزمین اوکراین از طریق وارد کردن ضربه به نفوذ ارتدوکس روسیه در این کشور و حتی در سطح جهانی و گسترش موقعیت خود پوتین بود.
اکنون با وجود کلیسای ارتدکس مستقل اوکراین و از بین رفتن وفاداری به یک کلیسای ارتدوکس در اتحاد با مسکو، آیا اوکراین به سمت تثبیت نهادهای مذهبی مسیحی شرقی در یک کلیسای مسلط میرود، همانطور که برای اکثریت کشورهای اروپای شرقی ارتدوکس معمول است؟
در طول جنگهای پس از فروپاشی یوگسلاوی، کلیسای ارتدوکس صربستان از رهبران ملیگرا و اتحاد پان ارتدوکس پیشرفته، یک پروژه دینی-سیاسی که هموطنان کاتولیک و مسلمان را هدف قرار داد، حمایت کرد.
در اوستیای جنوبی و آبخازیا، دو استانی که گرجستان پس از حمله روسیه در سال ۲۰۰۸ از دست داد، کلیسای ارتدکس گرجستان با کلیسای ارتدکس روسیه متحد شده است تا سیاستهای اجتماعی مورد حمایت خود را به قیمت حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی تقویت کند.
آیا این تحکیم میتواند نشانه بالقوه خطرناکی برای پلورالیسم دینی باشد که جایگاه و امنیت اقلیتهای مذهبی را در آنجا به خطر میاندازد؟ به خصوص در شرایط جنگ فعال، این احتمال اهمیت بیشتری مییابد.
تلاشهای مورد حمایت دولت برای ترویج وفاداری به یک نهاد مذهبی خاص، همگنی مذهبی را تقویت میکند. در اوکراین این امر مطمئناً پیوندهایی را که نهادهای مذهبی با پاتریارک نشین جهانی قسطنطنیه و کلیساهای ارتدکس اروپایی تحت صلاحیت آن، به ویژه کلیسای ارتدکس یونان دارند، تقویت خواهد کرد.
این شرایط، توازن قدرت مذهبی در اروپای شرقی را به ضرر مسکو تغییر میدهد و ترویج برنامه ژئوپلیتیک و سیاستهای اجتماعی محافظه کارانه جنسیتی آن را تضعیف میکند. به عبارت دیگر، دین در حال تبدیل شدن به وسیلهای برای اوکراین برای حرکت به سمت اروپای سکولار و دور شدن از همدینان در روسیه است.
اگر تا دیروز یهودیان غریبه بودند، امروز به وضوح اعضای کلیسای ارتدکس روسیه در اوکراین به عنوان بیگانه تلقی میشوند. در واقع، یهودیان هرگز تا این حد در سیاست اوکراین ادغام نشده اند. با توجه به این موضوع بهتر میتوان قصد اعلام شده پوتین برای از بین بردن هویت دولت اوکراین را درک کرد. هویت یهودی رئیس جمهور فعلی اوکراین، آن را به تنها دولتی پس از اسرائیل تبدیل کرد که یهودیان چنین مقامات بالایی را در آن بر عهده داشتند. این موضوع علی رغم تاریخ منطقه در زمینهی یهودستیزی، در زمان روی کار آمدن وی قابل توجه نبود.
پیش از تهاجم، رهبران سیاسی و مذهبی اوکراین به طور فزایندهای به اسرائیل روی آورده بودند تا راهبردها و مکانیسمهایی را برای تثبیت جمعیت متنوع در یک ملت به عنوان ابزاری برای تقویت حاکمیت اوکراین شناسایی کنند. از منظر کلیسایی اوکراینی، اسرائیل نه تنها توانسته است جمعیتی را از نظر زبانی و فرهنگی با هم ادغام کند، بلکه این کار را بر اساس هویت مذهبی انجام داده است.
هدف آنها الهام بخشیدن به جوانان دیاسپورا یا دور از وطن اوکراینی است که اکثراً خانواده هایشان در طول جنگ جهانی دوم آواره شدند، تا به اوکراین بازگردند و در جامعه مدنی در حال توسعه آن مشارکت کنند. کلیسای کاتولیک یونان اوکراین چنین تلاشهایی را با الگوبرداری از سال کار داوطلبانه شنات شروت قبل از خدمت سربازی در برنامه خدمات عمومی یک ساله ادغام کرد.
اگر هدف صهیونیسم ایجاد یک کشور ملی یهودی بود، سنت کیوان یک ایده ملی به شمار میرود که بر این باور است که اوکراین به عنوان یک سرزمین مرزی، چهارراهی از اشکال شرقی و غربی مسیحیت است و میتواند به پلی جهانی تبدیل شود که جوامع ارتدکس و کاتولیک سنت بیزانسی را به هم پیوند میدهد.
صوفیه یا مفهوم خرد، بسیار شبیه به ایده "مردم برگزیده" است و به جوهره تعیین کننده این مفهوم ملی جدید از هویت فردی، ملی و شهروندی تبدیل میشود که اساساً دین و به طور خاص جهان گرایی را به عنوان یک مفهوم در بر میگیرد. ویژگی مشترک سنت کیوان پاسخی به مفهوم سیاسی جهان روسی است که در آن دولت روسیه در هماهنگی با کلیسای ارتدکس روسیه با یکدیگر پیوند خورده اند. مفهوم جهان روسی چنین فرض میکند که ارتدکس یک فضای معنوی-تاریخی واحد را تشکیل میدهد که منعکسکننده پیکربندی امپراتوری روسها، اوکراینیها و بلاروسها است و بقیه را مستثنی میکند. در اساطیر تاریخی پوتین، خاستگاه مشترک وحدت اسلاوها را میتوان در کیوان روسیه، یک دولت اولیه قرن دهم و ظهور مسیحیت بیزانس یافت.
یکی از عوامل مؤثر در آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، قصد کییف برای نزدیکتر شدن به مدار اروپاست. رهبران اوکراین این کار را با ایجاد تغییراتی در سنت مذهبی که با روسها به اشتراک میگذارند انجام میدهند، که با هدایت سیاستهای داخلی مشابهی که در اسرائیل دیده و تحسین کردهاند، هدایت میشوند.