پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یورونیوز: کمتر از دو هفته پس از سفر اریک زمور، ولری پکرس، کاندیدای جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه به ایروان، پایتخت ارمنستان سفر کرد. در فاصله این دو سفر دو خبرنگار فرانسوی روزنامه لیبراسیون، با انتشار دو گزارش سازمان غیردولتی «یاری به مسیحیان شرق» (SOS Chrétiens d'Orient) را به تلاش برای بینتیجه ماندن شکایات علیه اتهامات جنایات جنگی و جنایات علیه بشریتِ ماموران مقیم فرانسه دولت بشار اسد و همچنین حمایت از شبهنظامیان حامی دولت دمشق متهم کردند.
در سالهای گذشته حمایت احزاب سیاسی و سازمانهای دست راستی فرانسه از دولت سوریه در جریان جنگ داخلی این کشور خبرساز شده بود. در حالیکه خط مشی سه رئیس جمهوری مستقر در کاخ الیزه از یک دهه پیش تاکنون حمایت همه جانبه از اپوزیسیون رژیم بشار اسد بود، نمایندگان احزاب راست افراطی، نظیر مارین لوپن بارها این رویکرد را علنا به چالش کشیدند. در همین یک دهه و بهویژه در سالهایی که دولت اسد در انزوای کامل بینالمللی بود دستکم دو هیات پارلمانی متشکل از نمایندگان راست میانه و افراطیِ فرانسه به سوریه سفر و با مقامهای مجلس و دولت این کشور دیدار کردند. یکی از توجیهات این گروه از سیاستمداران برای حمایت از دولت بعث سوریه، حفاظت آنها از مسیحیان این کشور و تضمین آزادی مذهبی در سوریه برای اقلیتها در دوران حکومت خاندان اسد بود.
در سال ۲۰۱۵ زمانی که چالش سرکوب مسیحیان از مرزهای سوریه فراتر رفت و به عراق رسید، دولت فرانسوا اولاند از شورای امنیت سازمان ملل خواست برای جلوگیری از ادامه کشتار این اقلیت وارد عمل شود.
این نمونهها که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری امسال و با سفر ۲ کاندیدای قدرتمند به ارمنستان آشکارتر میشود، نشانگر وجود شکلی از تمایل سیاستمداران و بهویژه راست و راست افراطی فرانسه به ایفای نقش حمایتگر از اقلیت مسیحی در خاورمیانه و قفقاز است. شماری از پژوهشگران این جهتگیری سیاسی را در قالب «دیپلماسی مذهبی» دولت لائیک فرانسه تعریف میکنند. به نظر میرسد توجه روزافزون احزاب راستگرای فرانسه به مسیحیان شرق، دلایلی فراتر از رای ۶۰۰ هزار ارمنیتبار ساکن این کشور داشته باشد.
یک سنت سیاسی تاریخی
احتمالا ریشههای پیوند میان فرانسه و مسیحیان شرق (خاور میانه) را باید در تاریخ سالهای میانی قرن نوزدهم و همچنین دوره قیمومت پس از انحلال امپراتوری عثمانی جستوجو کرد و یافت.
در سالهای میانی قرن نوزدهم و در زمان حاکمیت امپراتوری فرانسه و بهویژه با آغاز استعمار مصر از سوی بریتانیا، دروازههای «سرزمین مقدس» به سوی اروپاییان گشوده شد. حکومت وقت فرانسه که یکی از قدرتهای بزرگ جهان بود با گشایش کنسولگری و مدارس وابسته به کلیسای کاتولیک در خاورمیانه، حمایت از اقلیت مسیحی ساکن در میان اکثریت مسلمان را آغاز کرد. ناپلئون سوم در سال ۱۸۶۰ و برای جلوگیری از ادامه کشتار مسیحیان سوریه به دست دروزها و مسلمانان سنی، به یاری امپراتور عثمانی شتافت و نیروی نظامی به این منطقه اعزام کرد.
این روند در دهههای بعد و حتی در زمان جمهوری سوم، ضد کلیساترین حکومت هم ادامه و بلکه توسعه یافت. حمایت از مسیحیان کاتولیک ساکن خاستگاه مسیحیت و سرزمینهای اطراف آن، با خروج از چارچوب مذهبی، شکلی سیاسی و حتی ژئوپلیتیک به خود گرفت.
احساس مسئولیت در برابر مسیحیان شرق در قرن بیستم و بهویژه پس از پایان جنگ دوم و تاسیس اسرائیل پررنگتر شد. فرانسه با وجود سابقه تاریک جمهوری ویشی (حکومت مارشال پتن) در دوران اشغال در ماجرای هلوکاست، برخلاف بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی شریک جرم هیتلر، با سیاست یکسانسازی قومی-مذهبی دولت تازه تاسیس یهود در سرزمین مقدس جدا مخالفت کرد. در دوران طولانی ریاست جمهوری شارل دو گل، فرانسه با پشتیبانی از جمهوریهای تازه تاسیس غیرمذهبی در جهان عرب، مانند مصر و سوریه و عراق به صورت دوفاکتو از حقوق اقلیت مسیحی ساکن این کشورها حمایت میکرد.
مساله نسلکُشی ارامنه در سال ۱۹۱۵، بهار عربی و جنگ قرهباغ
در سالهای اخیر و با وجود تحولات عمیق در خاورمیانه و سرنگونی یا تضعیف «جمهوریهای "لائیک" عربی» نظیر عراق و سوریه، عروج جریانهای اسلامگرای افراطی در بسیاری از کشورهای اسلامی و همچنین نزدیکی پاریس به حاکمان محافظهکار «سلطنتهای نفتی عربی» (pétromonarchies/اصطلاحی که از دیرباز و با نگاهی عمدتا تحقیرآمیز برای توصیف امیرنشینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس استفاده میشود) نقش تاریخی دولت فرانسه در برههای از زمان در حمایت از «مسیحیان شرق» کمرنگتر از گذشته شد.
پس از سرنگونی دولت بعث عراق در سال ۲۰۰۳، فرانسه یکی از متحدان تاریخی خود در منطقه را از دست داد. این وضعیت در سال ۲۰۱۱ و با آغاز «بهار عربی»، سرنگونی دولت حسنی مبارک در مصر و آغاز جنگ داخلی در سوریه پیچیدهتر شد: فرانسه همزمان با ابراز نگرانی از به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین و به خطر افتادن اقلیت مسیحیان قبطی در مصر، از نمایندگان همین جریان اسلامگرا در سوریه دفاع میکرد. زمانی که حکومت محمد مرسی با کودتای نظامیان به رهبری عبدالفتاح سیسی و قتل عام هواداران اخوانالمسلمین در خیابانهای قاهره و اسکندریه سرنگون شد، فرانسه در کنار ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا به ابراز تاسف و محکومیت دیپلماتیک ماجرا اکتفا و متعاقبا روابط نزدیکی با دولت سیسی برقرار کرد. ناتوانی از ایفای نقش تاریخی در حمایت از مسیحیان شرق از سوی دولتهای میانه روی چپ و راست، نارضایتی بدنه اجتماعی راست و راست افراطی را در فرانسه برانگیخت. شاید نخستین دیدارهای هیاتهای پارلمانی احزاب جمهوریخواه و جبهه ملی با نمایندگان مجلس و دولت سوریه در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ را بتوان در همین چارچوب تفسیر کرد.
بهعلاوه تلاشهای گسترده سازمان غیردولتی «یاری به مسیحیان شرق» در دمشق و بغداد، برای اسکان و کمک به مسیحیان رانده شده در جریان جنگهای داخلی، عمدتا با پشتیبانی بخشی از سیاستمداران پرنفوذ فرانسه انجام میشود. همین نهاد، گروه قابل توجهی از مسیحیان عراق و سوریه را در اوج «بحران مهاجرت» و بسته بودن مرزها به فرانسه آورد و اسکان داد.
در همین بازه زمانی، دولت فرانسه، بهعنوان یکی از بزرگترین کشورهای اروپایی پذیرای بازماندگان قتل علم ارامنه عثمانی در سال ۱۹۱۵ و یکی از پیشگامان شناسایی این جنایت بهعنوان نسل کشی، به حمایت از دولت ارمنستان ادامه داد. این حمایت، چه از نظر دیپلماتیک و چه از نظر رسانهای، نمود پررنگی بهویژه در جریان جنگ سال گذشته قرهباغ داشت. خط عمده رسانههای فرانسوی، در جریان این نبرد «بهشدت نابرابر» تلاش برای حمایت از شهروندان ارمنی تبار رانده شده از منطقه قرهباغ متمرکز بود.
مبارزه با اسلامگرایی فرای مرزهای فرانسه
شاه بیت کارزارهای انتخاباتی اریک زمور و مارین لوپن، دو کاندیدای راست افراطی و والری پکرس، کاندیدای جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری امسال، مساله رویارویی با «اسلام» بهعنوان دینی ناسازگار با جمهوری فرانسه و تلاش برای احیای «هویت» و «ارزشهای» ملی و فراموش شده این کشور است.
در سالهای اخیر که تمام دولتهای حاکم بر فرانسه از چپ و راست و میانهرو، تلاشها برای مقابله با نمودهای اجتماعی و سیاسی اسلام را دوچندان کرده اند، رابطه خارجی نزدیک همین دولتها با حکومتهای اسلامگرا در خاورمیانه، به شدت از سوی جریانهای اپوزیسیون نقد شده است. برای مثال در حالیکه وزیر آموزش عالی و همچنین سخنگوی دولت امانوئل ماکرون چپگرایان رادیکال را به «اسلامپناهی/چپگرایی اسلامی» متهم میکنند، سیاستمداران چپگرا روابط نزدیک ماکرون، اولاند و سارکوزی با حاکمان عرب را بهعنوان «راستگرایی اسلامی» معرفی میکنند.
اریک زمور، سفر خود به ارمنستان را نشانه حمایت از سرزمین مسیحیان در قلب جنگ تمدنها توصیف کرد. چنین سفرهایی احتمالا بسیار فراتر از جلب رای گروهی از ارمنیان ساکن فرانسه و برای اطمینان خاطر دادن به بدنه اجتماعی محافظهکاران و سنتگرایان در این کشور به جدی بودن مبارزه با اسلامگرایی و حمایت از ارزشهای «جامعه اروپایی یهودی-مسیحی» انجام میشود